آن گونه که بررسىها نشان مىدهد، پیش از اسارت قوم یهود و آوارگى آنان توسط آشوریان، اندیشه ظهور منجى در ادبیات مذهبى، غیر مذهبى، اساطیر و افسانهها و روایات مکتوب و شفاهى بنى اسرائیل جایى نداشته است .
لطفا
به ادامه
مطلب مراجعه
کنید
تنها در سده دوم پیش از میلاد بود
که ظهور نجات بخش قوم خدا در اذهان و افکار یهود توسعه یافت (9) و دانیال
نبى به دنبال رنجهاى پیاپى قوم یهود، پایان زجرها را نوید داد: «و در
ایام این پادشاهان، یهوه خداى آسمانها سلطنتى را که تا ابد جاوید
مىماند، بر پا خواهد نمود و این سلطنتبه قومى دیگر غیر از بنى اسرائیل
منتقل نخواهد شد، بلکه تمامى آن سلطنتها را خرد کرده، مغلوب خواهد ساخت و
خودش براى همیشه پایدار و جاودان خواهد ماند .»
اشعیاى پیامبر نیز
در پیشگویىهاى خود مژده آمدن مسیح را داد و گفت: «براى ما ولدى و پسرى
بخشیده مىشود که سلطنتبر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خداى
قادر و پدر سرمدى و سرور و سلامتى خوانده خواهد شد . ترقى سلطنت و سلامتى
او را بر کرسى داوود و بر کشور وى پایانى نخواهد بود، تا آن که انصاف و
عدالت را براى همیشه استوار سازد .»
البته شایان توجه است که قوم
یهود به عنوان مردمى دیندار همواره به آینده خویش امیدوار بودند و این
عبارت کتاب مقدس میان یهودیان رایجبود که: «اگر چه ابتدایت صغیر بود،
عاقبت تو بسیار رفیع گردد .» با این وجود آنان پس از نخستین ویرانى شهر
قدس، همیشه در انتظار رهبر الهى، قدرتمند و پیروزى آفرین بودند تا اقتدار
و شکوه «قوم برگزیده» را احیا کند .
یهودیان بر مبناى آنچه در
زبور داوود آمده بود خود را وارثان به حق خداوند مىپنداشتند . در زبور
آمده است: «زیرا که شریران منقطع خواهند گشت و متوکلان به خداوند وارث
زمین خواهند شد . هان بعد از اندک زمانى شریر نخواهد بود اما حکیمان
(صالحان) وارث زمین خواهند گشت و میراث آنها خواهد بود تا ابد الآباد .
زیرا متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد و ملعونان وى منقطع خواهند گشت .»
این
اندیشه وقتى با پیش گویىهاى صریح اشعیا در هم آمیخت، نیرو و امیدى تازه
در رگهاى یهود جریان یافت . ایشان کلام اشعیا را در حافظه خود به خوبى
حفظ کردند و آن را دستمایه عشق به آیندهاى روشن و افتخارآمیز قرار دادند،
آنجا که مىگوید: «نهالى از تنه، یسى (پدر داوود) بیرون آمده، شاخهاى از
ریشههایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنى روح حکمت
و فهم و روح مشورت و روح معرفت و ترس از خداوند، خوشى او در ترس از خدا
خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داورى نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهاى
خویش تنبیه نخواهد نمود، بلکه مسکینان را به عدالت داورى خواهد کرد و به
جهت مظلومان زمین به راستى حکم خواهد نمود . جهان را به عصاى دهان خویش
زده، شریران را به نفخه لبهاى خود خواهد کشت . کمربند کمرش عدالتخواهد
بود و کمربند میانش امانت .»
سپس اشعیا به گونهاى کنایهآمیز به
صلح جهانى در آن دوران اشاره مىکند و ادامه مىدهد: «گرگ با بره
سکونتخواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پروارى
با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند . . . طفل شیر خواره بر سوراخ مار
بازى خواهد کرد و طفل از شیر باز داشته شده، دستخود را بر خانه افعى
خواهد گذاشت و در تمامى کوه مقدس من، ضرر و فسادى نخواهد کرد، زیرا که
جهان از معرفتخداوند پر خواهد بود، مثل آبهایى که دریا را مىپوشاند .»
اما
صفنیاى پیامبر به نابودى رهبران دولتها اشاره مىکند و آن را مقدمه جهان
شمولى دین یهود مىداند . او مىگوید: «به منظور گردآورى طوایف بشر بر یک
دین حق، سلاطین دول مختلف را نابود کنیم . آن وقتبرگردانیم به قومها لب
پاکیزه را براى خواندن همگى به نام خداى و عبادت کردن ایشان به یک روش .