آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

احادیث محرم و ظهور - روز پنجم محرم

دجّال پس از قیامش اوّل می گوید من پیامبرم. در صورتی که بعد از من پیامبری نیست. بعد حرف بالاتری می زند و می گوید من پروردگار شمایم. در صورتی که شما پروردگار خود را نمی بینید مگر زمانی که از دنیا بروید. دجّال یک چشم است، در صورتی که پروردگار شما یک چشم نیست. در بین دو چشم دجّال نوشته شده این مرد کافر است، به گونه ای که هر مؤمن باسواد و بی سواد آن را می خواند. از فتنه های دجّال این است که همراه او بهشتی و جهنمی (آتشی) است، پس بهشت خود را می آورد و بهشت او آتش است. پس هر کس که گرفتار آتش او شود،به خدا پناه ببرد و فواتح سورۀ کهف را بخواند که آتش دجّال بر او سرد و سلامت خواهد شد، همچنان که آتش بر ابراهیم سرد سلامت شد.
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید


ابوامامۀ باهلی می گوید که پیامبر اکرم(ص) برای ما خطبه خواند و بیشتر آنچه بیان می فرمود دربارۀ دجّال بود و ما را از او بر حذر می داشت، از جمله فرمود: از اوّل خلقت از موقعی که ذرّیۀ آدم پا روی زمین گذاشته هیچ فتنه ای بزرگ تر از فتنۀ دجّال  نبوده است، به گونه ای که خداوند متعال هیچ پیامبری را نفرستاده مگر آنکه امّتش را از فتنۀ دجّال بر حذر داشته است، و اکنون من آخر پیامبرانم و شما از آخرین امّتها هستید، و خروج دجّال در میان شما حتمی خواهد بود. پس اگر خروج کرد و من در میان شما بودم خود با او روبه رو خواهم شد، و اگر بعد از وفات من خروج کرد پس هر کس خود باید با او روبه رو شود،و خداوند کمک کار مسلمانان باشد. به درستی او از بین شام و عراق خروج خواهد کرد، پس سمت راست خود را نابود می کند و سپس سمت چپ خود را نابود می سازد. پس ای بندگان خدا (ای مردم، ثابت قدم باشید. پس من اکنون او را برای شما وصف می کنم به گونه ای که هیچ پیامبری قبل از من این گونه او را وصف نکرده باشد.

دجّال پس از قیامش اوّل می گوید من پیامبرم. در صورتی که بعد از من پیامبری نیست. بعد حرف بالاتری می زند و می گوید من پروردگار شمایم. در صورتی که شما پروردگار خود را نمی بینید مگر زمانی که از دنیا بروید. دجّال یک چشم است، در صورتی که پروردگار شما یک چشم نیست. در بین دو چشم دجّال نوشته شده این مرد کافر است، به گونه ای که هر مؤمن باسواد و بی سواد آن را می خواند. از فتنه های دجّال این است که همراه او بهشتی و جهنمی (آتشی) است، پس بهشت خود را می آورد و بهشت او آتش است. پس هر کس که گرفتار آتش او شود،به خدا پناه ببرد و فواتح سورۀ کهف را بخواند که آتش دجّال بر او سرد و سلامت خواهد شد،همچنان که آتش بر ابراهیم سرد سلامت شد. و از جمله فتنه های دیگر دجّال این است که به یک عرب صحرانشین می گوید: اگر تو ببینی که من پدر و مادرت را زنده کنم آیا شهادت خواهی داد که من پروردگار تو هستم؟ آن مرد می گوید: آری. پس دجّال دو شیطان را به صورت پدر و مادر او به او نشان می دهد. آن دو به سخن گفتن می پردازند و می گویند: ای پسرم، از دجّال پیروی کن، به درستی که او پروردگار تو است. و از فتنه های دیگر دجّال این است که بر یک فرد مسلط می شود و او را می کشد و با اره او را اره می کند به گونه ای که او دو شقه می شود، سپس دجّال می گوید: نگاه کنید به بنده ام، من اکنون او را زنده می کنم، در صورتی که او تصور می کند پروردگاری غیر از من دارد. پس خداوند تعالی او را زنده می کند، پس آن خبیث (دجّال) به او می گوید: پروردگار تو کیست؟ آن مرد می گوید: پروردگار من الله است و تو دشمن خدایی، تو دجّالی (دروغگویی). به خدا قسم تاکنون هرگز نسبت به پروردگار خود بصیرت نداشتم.

محاربی از ابوسعید نقل می کند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: آن مرد در میان امتّم بالاترین درجه را در بهشت دارد.

محاربی می گوید: پس برگشتیم به حدیث ابورافع که گفت: از جمله فتنه های دجّال این است که به آسمان می گوید ببارد، پس آسمان می بارد و به زمین می گوید محصول دهد، پس زمین محصول می دهد. هیچ جا از زمین باقی نمی ماند مگرآنکه او آن را زیر پا می گذارد و بر آن تسلط پیدا می کند مگر بر شهر مکه و مدینه. به درستی که دجّال جهت ورود به مکه و مدینه قصد هیچ یک از دروازه های آن دو شهر را نمی کند مگر اینکه ملائکه که بر مراکب تندرو سوارند، با شمشیرهای بُرنده بر او می تازند تا اینکه او را به تپه های بصره به عقب می رانند. پس مدینه و مردم آن تکان سختی می خورند، سه تکان سخت که باعث می شود همۀ خبائث از مدینه دور می شوند همچنان که آهنگر {به وسیلۀ کوره و لوازم دیگر} آهن را پاک می کند، ولذاست که آن روز، روز پاکیزگی نامیده شده است.

در اینجا امّ شریک دختر ابوالعکر عرضه داشت: یا رسول الله، در این وقت عرب کجا هستند؟ حضرت فرمود: در آن زمان عرب کم هستند. در آن روز بزرگ، عرب (حضرت قائم علیه السلام) در بیت المقدس است و رهبر و امام آنها مردی صالح است. در حالی که امام آنها می خواهد نماز صبح را بخواند ناگهان به طرف عقب بر می گردد،برای اینکه حضرت عیسی جلو بیاید و نماز را امامت کند. پس حضرت عیسی دست خود را بین دو کتف امام می گذارد و به او می گوید: شما بفرمایید و نماز را امامت کنید،زیرا امامت برای شما قرار داده شده است. پس امام، امامت نماز را به جای آورد. پس هنگامی که نماز تمام می شود حضرت عیسی می گوید: درها را بگشایید. پس درها را می گشایند و دجّال را می بینند که هفتادهزار یهودی مسلح به سلاح نشانه دار او را همراهی می کنند. پس هنگامی که دجّال نگاهش به عیسی(ع) می افتد یکباره ذوب می شود همچنان که نمک در آب ذوب می شود، و می خواهد فرار کند. حضرت عیسی(ع) می گوید: من برای تو ضربتی قرار داده ام که هیچ کس بر آن سبقت نگرفته است. پس حضرت او را تعقیب می کند و در نزدیکی لد شرقی او را می گیرد و به قتل می رساند. در اینجا همۀ یهود فرار می کنند، و هیچ جایی برای پنهان شدن یک یهودی باقی نمی ماند مگر اینکه خداوند آن را به نطق می آورد، حتی اگر پشت سنگی یا درختی و یا دیواری باشد، مگر درخت غرقده (درخت خاردار) که از درختان خودشان است، و بقیه همه زبان به نطق می گشایند و می گویند: ای بندۀ مسلمان خدا، در اینجا یک یهودی پنهان است، بیا او را به قتل برسان.

عقدالدرر ص 266

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد