آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

مهمترین تکالیف شیعیان چیستند؟

شصت و نهمین نشست فرهنگ مهدوی با موضوع
«چرا از امام زمان(عج) باید گفت»


سه تکلیف اصلی شیعیان شامل حرکت به سوی امام، تسلیم امام شدن و تجدید عهد با امام، به عنوان مهمترین تکالیف شیعیان توسط اسماعیل شفیعی سروستانی، در همایش موسسه موعود تبیین شد.


لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید


شصت و نهمین نشست از سلسله نشست های فرهنگ مهدوی با موضوع «از حسین(ع) تا مهدی (ع)» با سخنرانی اسماعیل شفیعی سروستانی برگزار شد.
در این نشست که روز پنج شنبه 28 دی ماه در سالن اجتماعات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان واقع در خیابان حجاب برگزار شد، مهمانان بسیاری از راه های دور و نزدیک برای همایشی که به مناسبت پایان ماه محرم و صفر و شروع ماه ربیع و پیش رو بودن سالروز آغاز امامت حضرت حجت ابن الحسن (عج) برگزار شده بود حضور پیدا کردند.
در ابتدای این نشست مجری برنامه خبر از انتشار دو مجموعه لوح فشرده جدید توسط موسسه موعود عصر(عج) داد و بیان داشت: لوح فشرده «پرده برداری از چهره مدعی احمد حسن الیمانی» که شامل سخنرانی حجت السلام علی اکبر مهدی پور است و « لوح فشرده نقش یهود در واقعه خونین کربلا» که شامل سخنرانی دکتر محمد علی منصوریان دامغانی» است توسط سایت یاران شاپ به آدرس http://yaranshop.ir/ قابل دسترسی است.



از حسین (ع) تا مهدی (ع)


در ادامه اسماعیل شفیعی سروستانی، مدیر مسئول موسسه موعود (عج) که ماه ها بود موعودیان چشم انتظار سخنرانی جدید و شورانگیز دیگری از او بودند به پشت میکروفن رفت و  با اشاره به پایان یافتن ایام محرم و صفر سخنرانی خود را با این جملات آغاز کرد:

«با تمام شدن اربعین و پایان ماه صفر کلیه مراسم ها برچیده می شود. اما سوال این است که آیا واقعا زیارت اربعین پایان واقعه بزرگ عاشورا است؟ پاسخ این است که با بازگشت کاروانیان از شام در روز اربعین و زیارت شهدا، واقعه عاشورا جان تازه ای به خود گرفت. علارغم همه تلاشهای معاندین و قاتلان اباعبدالله که تلاش می کردند عاشورا در سرزمین کربلا فراموش شود، اما روز اربعین، این اتفاق عظیم از یک گستره محدود جغرافیایی خارج شد و مجال یافت مکان و زمان را درنورد.»

وی افزود: مجرای خروج قیام اباعبدالله از روز اربعین و از مسیر زیارت اتفاق می افتد، برای اینکه این اتفاق در تاریخ جاری شود و با مهمترین حکمت خلقت، که شاید بتوان آن را برقراری دولت کریمه آخرین وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله تعبیر کرد، پیوند بخورد.


زیارت سرخ معنی زندگی در عصر غیبت


شفیعی سروستانی که سخنرانی خود را با سه محور “زیارت سرخ معنی زندگی در عصر غیبت”، “مرامنامه شیعه بودن “و “عهدامام و عهد با امام “ارائه می داد ذیل موضوع اول بیان داشت:

«اگر امروز می بینیم که آشفتگی و پریشانی بر خلق روزگار عارض گشته است، مهمترین دلیل آن گم کردن معنای حقیقی زندگی است. گم کردن این معنای حقیقی باعث شده است تا بسیاری از معانی جعلی جای آن را بگیرند و انسانها دچار انفعال و فساد و تباهی خود و جامعه باشند. این درحالی است که یکی از مهمترین دستاوردهای قیام امام حسین (ع) معنی بخشی به زندگی عفن و بی روح متعالی است.»

مدیر مسئول ماهنامه موعود در شرح این گفته افزود: اگر مرگ با شهادت حضرت  امام حسین (ع) معنی پیدا می کند، زندگی نیز با حرکت حضرت زینب سلام الله علیها معنی می یابد و ایشان اولین برگ از دفتر زندگی را با زیارت اربعین ورق زدند.


اجر نبوت، حب ولایت
وی با اشاره به آیه 23 سوره شوری «...قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى...»، مزد نبوت را نیکی به اهل‌بیت دانست و ادامه داد: در تفسیر قمی از امام صادق(ع) شنید که حضرت فرمود: منظور از «قربی» در این آیه اهل‌بیت هستند. در روایت آمده است که «أَلا مَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمّد مـاتَ شهیدا»؛ هر که با دوستی آل محمد بمیرد، شهید مرده است، همچنین عکس این موضوع نیز بیان شده است: «أَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّد جـاءَ یَوْمَ الْقِیـامَةِ مَکْتُوبٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ آیِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله»؛ آگاه باشید! کسى که با بغض و کینه آل محمّد(ص) بمیرد، در روز قیامت مى‌آید، در حالى‌که بر پیشانى‌اش نوشته‌اند: این، مأیوس و ناامید از رحمت الهى است!

وی ادامه داد: حب و بغض آل محمد (ص) در خودش دو مفهوم را بیان می کند: عشق مقدس و کین مقدس. اگر زائر با عشق و آگاهی کامل به زیارت کربلا نائل شود و تمامیت قیام اباعبدالله را درک کند، این بلیاتی که بر سر جامعه آمده است، پیش نمی آمد.

مدیر مؤسسه موعود با اشاره به تعریف واژه زیارت ابراز داشت: زیارت سوز مشتاقانه، آگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز می‌شود، ‌از راه دل عبور می‌کند و سرانجام نیز از منزل دل به مقصد و مقصود می‌رسد و بار بر زمین می‌نهد.

ما شاهدیم که هر ساله زائران زیادی راهی کربلا و حج می شوند، اما تا «جان شیعه» معنی مرگ و زندگی نهفته در واقعه کربلا را درک نکند از این زیارت ها بی نصیب مانده است. زائری که بی نصیب از کربلا خارج شود قیام اباعبدالله را در همان جغرافیا تفسیر می کند و باز هم حسین (ع) را در کربلا تنها گذاشته است.

زیارتی چون مسیحیان!

شفیعی سروستانی تذکر داد: مردم به زیارت می روند تا حاجات دنیایی خود را طلب کنند و ذخیره ای برای آخرت بردارند. اما با فراموش کردن ایده اصلی واقعه عاشورا، همچون مسیحیان  که واقعه به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی علی نبینا و علیه السلام را نوعی قربانی شدن برای آمرزش گناهان مردم می دانند مسلمین نیز نادانسته همین نگاه را به زیارت پیدا می کنند .درحالی که حضرت منظور خود از قیام رااعلام کرده وفرمودند: «اگر نمی ماند دین جدم مگر به کشته شدن من، پس ای شمشیرها فرو آیید»

این نویسنده مهدوی و فرهنگی با بیان این موضوع که وِلایت و وَلایت در کنار یکدیگر باعث ایجاد معرفت به این واقعه عظیم می شود، گفت: قبول سرپرستی و ولایت اهل بیت علیهم السلام در گرو وَلایت و محبت ما نسبت به ایشان است و اگر عشق به حقیقت در جان پیروان رخ ندهد، ولایت پذیری نیز رخ نمی دهد.

زیارت، مجرای ولایت

وی با بیان اینکه زیارت امام حسین(ع) مجرای اظهار ولایت و معرفت است، ادامه داد: امام صادق(ع) از زبان خداوند متعال می فرماید: «ارزش مکه در برابر کربلا مانند تری نوک سوزن در برابر دریاست»، معنای زیارت سیدالشهدا(ع) به معنی اتصال مردم به حسین، به معنای «اعلام» و «اعلان» بودن با حسین و تداوم حضور در کاروان حسین(ع) است. در غیر این صورت از کاروان حسین جدا می‌افتد و دیر یا زود گرفتار سپاه شام می شود.

سردبیر ماهنامه موعود با بیان اینکه سفارش به زیارت امام حسین(ع) در روایات بسیاری نقل شده است، خاطرنشان کرد: ابان از سران شیعه بود. امام صادق (ع) از او پرسیدند که چند وقت است به زیارت کربلا نرفته ای و او پاسخ داد مدتی طولانی است که به زیارت نرفته ام.

امام (ع) فرمودند: «تو از بزرگان شیعه هستی و در عین حال حسین را رها کرده ای؟»

و این یعنی هرچقدر مسئولیتها بالاتر می رود، وجوب زیارت بیشتر احساس می شود.

شفیعی سروستانی همچنین به حدیثی دیگر اشاره کرد و گفت: معاویه بن وهب از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «هرگز زیارت حسین(ع) را به خاطر ترس رها مکن و کسی که زیارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس زیارت نکند، حسرت فراوان خواهد برد».

درواقع می توان گفت قطع ارتباط شیعه با امام حسین (ع) یعنی گرفتار آمدن آخرالزمان به دست سپاه شام

پرچم سرخ قیام

شفیعی سروستانی افزود: پرچم سرخ برافراشته بر گنبد اباعبدالله (ع) به این معنی است که عاشورا تمام نشده است. اگر به زیارت رفتید و پرچم سرخ را دیدید ولی بازهم درگیر امور دنیوی خود بودید بدانید که ازاین زیارت فایده ای نبرده اید. چرا که این زیارت اظهار وتحسم عبارت بلند «قلبی لقلبکم سلم» نیست، و «امری لامرکم متبع» نبوده. هرجا ذلتی می بینیم دلیلش این است که جهاد و قیام که باعث برافراشته ماندن پرچم حسین (ع) است محقق نشده است و درواقع حاجت خداوند تحقق نیافته است.

وی افزود: در حدیث قدسی داریم که خداوند به پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: قسم به عزت و جلال و عظمت و نور و برتری و جایگاه بلندم هیچ بنده ای خواست خود را بر خواست من مقدم نکند مگر آنکه کارش را پریشان کنم، دنیایش را در هم سازم و دلش را به آن مشغول نمایم و از آن به او ندهم مگر آنچه را برایش مقدر کرده ام. قسم به عزت و جلال و بزرگی و عظمت و نور و برتری و مقام و جایگاه بلندم، هیچ بنده ای خواست خدا را بر خواست خود مقدم نکند مگر اینکه ملائکه من از او محافظت کنند و آسمانها و زمین را متکفل روزی او سازم و از پس تجارت و سودجویی هر تاجری من پشتیبان او هستم و دنیا برخلاف انتظارش به آستان بوسی او آید.

زیارت امام حسین (ع) به دلیل پیوند خوردن با بزرگترین واقعه جهان باید بزرگ داشته شود و مقدم باشد. چرا که خواست خداست که بر روی زمین با جعل  خلیفه الله درزمین وتاسیس دولت کریمه وی محقق می شود.

مرامنامه شیعه


شفیعی سروستانی در این بخش از سخنان خود با اشاره به موضوع قیام امام حسین (ع) بیان داشت: خلق یک مرامنامه برای «شیعه ماندن» در گستره زمین یکی دیگر ازنتایج، قیام عاشورا بوده است. امام حسین (ع) تعریفی از مرگ ارائه دادند در روزهایی که زندگی انسانها درگیر روزمرگی بود و از سوی دیگر مرامنانه زندگی به صورت زیارت توسط حضرت زینب ارایه می شود.

اگر زیارت را باز کنیم با مثلث «قرب» روبه رو می شویم. تقرب به سه عنوان وابسته است. «معرفت» ، «تولی» و «تبری».

تولی عشق مقدس است و تبری کینه مقدس. که هر دوی این موضوعات در قرآن و زیارت عاشورا بیان شده اند.

در قرآن و آیان 12 سوره ممتحنه و 22 سوره مجادله چهار گستره آن معنا می شود.

گستره ی تبری در زیارت عاشورا

استاد شفیعی سروستانی در ادامه سخنان خودشان اشاره کردند که در زیارت عاشورا، مرام نامه ی شیعیان، خداوند، گستره ی خاصی از دشمنان را از شمول رحمت خود خارج کرده است. این دشمنان همان کسانی هستند که ما باید نمونه ها و مصادیق امروزی شان را شناسایی کنیم و با قلب و زبان و دست از آنها برائت بجوییم. می توان لایه های این دشمنان را چنین برشمرد:

1.اساس ظلم:

در فرازی از زیارت عاشورا، می خوانیم: « فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً أسَّسَتْ أساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَیْکُمْ أهْلَ البَیْتِ» (پس لعنت خداوند بر امتی که ظلم و ستم بر شما اهل بیت را پایه نهادند.) در این فراز، خداوند، پایه و اساس و مبانی ظلم به اهل بیت (ع) را از رحمت خود دور می کند و کسی که از رحمت خداوند دور می شود، جایگاهش در دوزخ است.

2.هدف قرار دادن استراتژی:

در ادامه ی زیارت عاشورا می خوانیم: «وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَأزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الّتِی رَتَّبَکُمُ اللهُ فِیها» (و لعنت خدا بر امتی که شما را از مقامتان دفع کرد و مراتبی که خداوند شما را در آن جایگاه قرار داده بود، نابود گرداند.)

هدف بنی امیه این بود که امام حسین (ع) را از جایگاهی که خداوند بهشان داده بود، دور کنند. بنی امیه در اساس و بنیاد وصل به بنی اسرائیل بودند و این فکر و ایده را هم بنی اسرائیل به آنها القا کرده بود.

3. بیان عمل ظالمانه:

در فرازی در زیارت عاشورا، می بینیم که عمل ستمگرانه ی بنی امیه و شامیان، مصیبتی بزرگ برای مسلمانان و اهل زمین و آسمان دانسته شده است، جایی که می فرماید: «یَا أبَا عَبْدِ اللهِ ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ ، وجَلّتْ وعَظُمَتْ المُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلَى جَمِیعِ أهْلِ الإسلام» (اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام.)

4. ذکر عامل میدانی:

هر چند که آل زیاد و آل مروان و یزید و دیگران، فقط عمله های ظلم در میدان جنگ بودند و پایه و اساس ظلم را بنی اسرائیل پایه نهاده بودند، امّا در حدیث زیارت عاشورا، آنها نیز از رحمت خداوند محروم گشتند: «وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً»

عاملان میدانی عصر ما چه کسانی هستند؟ امروز که شمر و یزیدی وجود ندارد، ما شیعیان آیا قدمی در راه شناخت عاملان ظلم برداشته ایم؟

نمی شود که امانیسم را بپذیریم، اسلامیزه کرده غرب و سکولاریزه کردن دین را بپذیریم آن وقت زیارت امام حسین (ع) هم برویم و گمان کنیم زیارت مقبولی رفته ایم. مرام نامه ی ما شیعیان، به ما می گوید همانطور که باید حسین (ع) زمان را شناخت، باید یزید زمانه را یافت و در دایره ی تبری آورد.

5. قوای پشتیبان و حمایت کننده:

شاید برخی از ما فکر کنیم که دشمنان بعد از عاملان ظلم، لایه ی زیرین دیگری ندارد؛ امّا در زیارت عاشورا، کسانی که ظالمان را یاری رسانده اند نیز، جزء ملعونین هستند؛ کسانی که زمینه های فراهم آمدن این ظلم عظیم را ایجاد کردند و در نهایت با حمایت آنان بود که حسین بن علی(ع) را به شهادت رساندند: «وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ» (و خدا لعنت کند آنانکه تهیه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند)


6. قوای لجیستیکی (قوای تامین کننده):


این نیرو نیز از نظر سنت خداوند، ملعون است. در جایی که در فرازی از مرام نامه ی شیعیان می خوانیم: «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ» (و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیکار با تو)

کسی از دوستان امام صادق (ع)، که شترش را به افراد را امانت می داد، روزی نزد ایشان آمد و گفت: «خلیفه می خواهد به مکه برود. آیا اجازه دارم که شترم را به اجاره بدهم؟»

امام به او فرمودند که آیا دوست داری که خلیفه زنده بازگردد و شترهایت را برگرداند، او هم گفت بله و امام اجازه ی همکاری با خلیفه را به او ندادند. حتی همین کوچکترین چیز در کمک به ظلم نیز، انسان را از رحمت خداوند دور می کند.

7. قوای روحیه ساز و رضایت دهنده:

آخرین لایه ی ظالمان، کسانی هستند که روحیه ی عاملان ظلم را تقویت کردند و همچنین در زیارت وارث می خوانیم «فرضیت به» (یعنی کسانی که ظاهرا با ظالمان نبودند اما دردل به آن راضی شدند)

این افراد هم از نظر خداوند، ملعون شمرده شده اند: «اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً»(خدایا لعنت کن بر گروهى که پیکار کردند با حسین علیه السلام و همراهى کردند و پیمان بستند و از هم پیروى کردند براى کشتن آن حضرت خدایا لعنت کن همه آنها را.)

در جبهه ی حق نیز، چنین مرتبه بندی و دسته بندی وجود دارد. این رتبه از والاترین مقام که امام حسین (ع) است شروع می شود و تا دوست دار دوستداران آنها ادامه پیدا می کند. همه ی این افراد، در دایره ی تولی می گنجند.

مدیر مسئول موسسه موعود همچنین اظهار داشت: در بخشهای آخر زیارت عاشورا، به سه نقطه عطف تاریخ اشاره شده است:

1.کربلای امام حسین (ع): «اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ»

2.ظهور مقدس امام زمان (عج): «وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و آلِهِ»

3.قیامت کبری: «یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ»

در انتهای این زیارت نیز، ازخداوند می خواهیم که عهد ما را در زیارت آن حضرت، همیشگی گرداند: «وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ» (و خداوند[این زیارت] را آخرین عهد من در زیارت شما قرار ندهد.) و این چنین، به اهمیت تجدید عهد، اشاره می کند.

 

بخش سوم: عهد امام و عهد با امام

این محقق حوزه مهدوی، بخش سوم سخنرانی را اینچنین ادامه دادند که همه چیز با عهد بستن به امام، شروع می شود امّا پیش از آن باید فهمید که امام کیست و عهد با امام چیست؟

وی بیان داشت: پیامبر اکرم (ص)، از همان روزهای نخست، تاکید داشتند که در هر زمان، حسین زمان (ع) شناخته شود تا رهایی از مرگ جاهلی حاصل آید. ایشان می فرمودند: «هر کس امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»

بنابراین می توان گفت که «طلب معرفت امام، مقدمه ی قرب به امام» است. جایی که قرب وجود نداشته باشد، حتماً دوری و بُعد وجود دارد. منظور از قرب، قرب مادی نیست. بلکه قرب به منزله ی تجربه ی کمال است و به معنای این است که به صفات ربوبی متصف شویم.تمام صفات ربوبی به صورت تام و تمام، در خداوند جل و علی وجود دارد و در مرتبه ی بعدی، صفات عالیه ی کمالی در حضرات معصومین جمع اند به همین خاطر است که حضرات معصومین (ع) بیشترین قرب به خداوند را دارند

این قرب، مقامی است که هیچ موجودی به آن دست نیافته است. جایی است که در معراج، حتی حضرت جبرئیل (ع)، رئیس فرشتگان، نمی تواند برود امّا رسول گرامی اسلام (ص) آن را درنوردیده اند.

بعد از امامان، مردم در میدانی بزرگ به سوی قربت و نزدیکی در حرکت اند. برخی در این مسیر بی خیال شده اند و قرب را کناری نهاده اند و در مسیر کمالی نیفتاده اند؛ برخی هم با کندی حرکت می کنند و برخی نیز مصداق این آیه اند: «السابقون السابقون اولئک المقربون». در این میان، کسی کمیل بن زیاد می شود و کسی سلمان فارسی می شود که در شان او فرمودتد:"السلمان منّا اهل بیت» .

البته قرب سلمان به این خاندان، به این خاطر نبود که منزلش در نزدیکی خانه ی حضرت امیرالمؤمنین(ع) قرار داشت! بلکه به این معناست که سلمان چنان صفات آنها را به خود جذب کرده بود که از اهل بیت (ع) به شمار می رفت.

در خاتمه سخنرانی مفصل شفیعی سروستانی، وی بیان داشت: حال تکلیف مؤمن، یا همان زائر سرخ، در طی این مسافرت به سوی قرب الی الله و طی مسیر زیارت سرخ چیست؟

 



1.حرکت به سوی امام:

این که ما منتظر می نشینیم تا امام زمان (عج) بیایند، این تفکر غلطی است. پیامبر اکرم(ص)، به امام علی(ع) فرمودند: «مثل امام مانند مثل کعبه است. مردم به سوی کعبه می آیند و کعبه به سوی مردم نمی رود.»

همچنین امام علی (ع) خطاب به خوارج که ایشان را متهم می کردند، فرمودند: «شما مرا تکفیر کردید و بر من شوریدید... وصی کسی است که مردم به سوی او می روند و او نیازی ندارد که آنان را به سوی خود دعوت کند.»

امام رضا (ع) نیز در این باره چنین فرموده اند: «ما به خاطر رسول خدا (ص) بر گردن شما حق داریم، و شما نیز حقی بر گردن ما دارید، هرگاه شما حق ما را دادید، ما نیز به وظیفه مان عمل می کنیم.»

2.تسلیم امام شدن:

بعد از حرکت به سوی امام، باید آموخت که در مقابل امام، مطلقاً تسلم بود. اینکه ما دائم در نشانه های ظهور جستجو می کنیم و می گوییم: آقا بیا! آیا فکر کرده ایم که چقدر تاب ولایت ایشان را داریم و آیا بر آن گردن می نهیم؟ آیا براستی قادریم خود را تسلیم ایشان سازیم؟

در حالی که می دانیم، به فرموده ی امام معصوم ولایت آنان ولایت خداست. امام صادق (ع)، در تفسیر آیه ی «أوفوا بعهدی أوف بعهدکم» فرمودند: خداوند فرموده است که به ولایت امیرالمؤمنین (ع) وفا کنید تا وعده ی بهشت را برای شما محقق کنم.

3.تجدید عهد با امام:
یکی از بهترین راه های تجدید عهد با امام عصر (عح)، خواندن دعای عهد است. دقت کنید و ببنید چقدر زیبا عهد بسته می شود. مؤمن واقعی، در شرایطی که لحظه ی دعا تلقی می شود، مسائل بزرگ از خداوند می خواهد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا ...» (براى آن حضرت بر عهده‏ام،عهد و پیمان و بیعت تجدید مى‏کنم،که از آن‏رو نگردانم،و هیچ‏گاه دست‏ برندارم.خدایا مرا،از یاران و مددکاران و دفاع‏کنندگان از او قرار ده،و از شتابندگان به سویش،در برآوردن‏ خواسته‏هایش،و اطاعت‏کنندگان اوامرش،و مدافعان حضرتش،و پیش‏گیرندگان به جانب خواسته‏اش،و کشته‏شدگان‏ در پیشگاهش.خدایا اگر بین من و او مرگى که بر بندگانت حتم و قطعى ساختى حائل شد، کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور،با شمشیر از نیام برکشیده و نیزه برهنه، پاسخگو به دعوت آن دعوت کننده،در میان شهرنشین و بادیه‏ نشین.)
امام باقر (ع)، نتیجه ی عهد بستن و گسستن آن با امام را تسلط دشمنان بر افراد و جامعه دانستند و فرمودند: «..و چون نقض عهد کنند خدا دشمن بر آنها مسلط کند...»

امام رضا (ع) نیز نتیجه ی دغلکاری با امام را «با دهان کج محشور شدن» و به جهنم رفتن می دانند.

در خاتمه این نشست نیز حاضران از نمایشگاه عرضه ی محصولات مهدوی که در حاشیه ی این نشست برگزار شده بود استفاده کردند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد