قرقیسیا شهرى در منطقه شمالى سوریه است که در
میان فرات و سرچشمه نهرى که خابور در آن است قرار دارد. این شهر حدود 100
کیلومتر با مرزهاى عراق و 200 کیلومتر با مرزهاى ترکیه فاصله دارد و در
نزدیکی هاى شهر « دیرالزور » است. در آینده نزدیک در آن گنجى از طلا، نقره یا
مانند آنها (مثلاً نفت) کشف مىشود آنگونه که روایات بیان نموده اند: آب
فرات کوهى از طلا و نقره را نمایان مىکند که بر سر آن از هر نه نفر، هفت نفر
کشته مىشوند. در این جنگ اقوام مختلفى شرکت دارند.
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید
نداى آسمانى صیحه
این نشانه یکى از پنج مورد نشانه حتمى ظهور است.
»صیحه«
به صدا و ندا اطلاق مىشود و در اینجا منظور ندایى است که شب بیست و سوم
ماه رمضان که همان شب قدر است از آسمان شنیده مىشود. هر جمعیتى آن را به
زبان خویش مىشنود و از آن حیران و سرگردان مىگردد؛ از شنیدن این ندا
خوابیده بیدار مىشود؛ ایستاده مىنشیند؛ نشسته بر سر جاى خود میخکوب
مىشود نوعروسان از شدت ترس از خلوتگاههاى خویش بیرون مىآیند. این ندا از
جبرئیل امین است، که به زبانى رسا چنین اعلام مىکند:
»صبح نزدیک شد1. بدانید که حق با مهدى(ع) و شیعیان اوست«.
پس
از آن در بعدازظهر (نزدیک مغرب) شیطان لعین در میان زمین و آسمان ندا
مىدهد که: »آگاه باشید که حق با عثمان و شیعیان اوست«. ظاهراً مراد از
»عثمان«، »عثمان بن عنبسه« یا همان سفیانى است.
ابوحمزه مىگوید: از
امام باقر(ع) پرسیدم: آیا شورش سفیانى از علایم حتمى ظهور است؟ حضرت
فرمودند: آرى ندا هم حتمى است... از حضرت پرسیدم: این ندا چگونه خواهد بود؟
فرمودند:
یک منادى اول روز ندا مىدهد که حق با آل على(ع) و شیعیان
اوست و در انتهاى روز شیطان ندا مىدهد که حق با عثمان و شیعیان اوست و در
این زمان یاوهگویان (باطلگرایان) دچار تردید مىشوند.2
دلیل برخاستن این صداى آسمانى از این قرار است:
الف) توجه دادن مردم به نزدیکى ظهور؛
ب) به وجود آوردن آمادگى درونى در میان مؤمنان مخلص.
توجه
به زمان وقوع این نشانه؛ یعنى با فضیلتترین ماه و شب سال - که اقبال و
رویکرد دینى مسلمانان به حد اعلاى خود مىرسد - اهمیت آن را ثابت مىکند.
ابوبصیر از امام باقر(ع) چنین روایت مىکند:
صیحه حتماً در ماه رمضان، خواهد بود؛ چرا که ماه رمضان ماه خداوند است و آن هم نداى جبرئیل است براى خلق.
سپس فرمودند:
منادى
از آسمان به نام قائم(ع) ندا سر مىدهد و از مشرق تا مغرب صدایش را
مىشنوند. از ترس آن صدا هیچ خوابیدهاى نمىماند؛ مگر اینکه بیدار مىشود و
ایستادگان همگى مىنشینند و نشستگان هم بر دو پاى خویش برمىخیزند.
خداوند بیامرزد هر که از این صدا عبرت بگیرد. صدا، صداى جبرئیل روحالامین
است که در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان بر خواهد خاست. پس از آن شکایتى
نداشته باشید و گوش فرا دهید و اطاعت کنید. در انتهاى روز صداى ابلیس
ملعون (شنیده مىشود) که ندإ؛ مىدهد آگاه باشید که فلانى مظلومانه کشته
شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند. چقدر
شککنندگان متحیر در آن روز زیادند که در آتش افکنده شدهاند. وقتى صدا را
در ماه رمضان شنیدید از آن شکایت نکنید که آن صداى جبرئیل است و نشانه آن
این است که به نام قائم و پدرش(ع) ندا مىدهد. به طورى که حتى دوشیزگان
در خلوتگاههایشان در خانه آن را مىشنوند و پدر و برادر خویش را براى
خروج (و قیام) تشویق مىکنند.
و فرمودند:
به ناچار این دو صدا باید
پیش از قیام قائم(ع) باشد: صدایى از آسمان که صداى جبرئیل است و به نام
صاحب این امر و نام پدرش و صدایى که از زمین شنیده مىشود و آن صداى ابلیس
است که به نام فلانى ندا مىدهد که مظلومانه کشته شد ولى با آن به دنبال
فتنه است. پس شما نداى اول را اجابت و اطاعت کند و از دومى و از اینکه به
فتنهاش افکنده شوید، بپرهیزید.
سپس پس از بیان بخش زیادى از حدیث فرمودند:
وقتى
که بنىفلان در میان آنها اختلاف افتاد؛ در آن زمان چشم انتظار فرج باشید
و فرج شما تنها در اختلاف بنىفلان است. پس وقتى دچار اختلاف شدند منتظر
صیحه در ماه رمضان باشید و (پس از آن) قیام قائم(ع) که خداوند هر چه را
بخواهد به انجام مىرساند.3
عبداللَّه بن سنان مىگوید: نزد امام
صادق(ع) بودم که شنیدم مردى از دیار هَمدان به حضرت عرض کرد: عامه (اهل
سنت) ما را سرزنش مىکنند و مىگویند شما گمان مىکنید که منادى از آسمان
به نام صاحب این امر ندا درمىدهد. حضرت که تکیه داده بودند خشمگین شدند،
جلوتر آمدند و نشستند. سپس فرمودند:
آن را از من روایت نکنید و از پدرم
روایت کنید که دیگر هیچ عیبى براى شما نخواهد داشت. شهادت مىدهم که از
پدرم(ع) شنیدم که مىفرمودند: واللَّه! این مطلب در قرآن به وضوح بیان شده
است آنجا که مىگوید:
إن نَشاء نفنَزّفل عَلَیهفم مفنَ السَماءف آیةً فَظَلَّت أعناقفهم لَها خاضفعینَ.4
اگر بخواهیم از آسمان معجزهاى بر ایشان مىفرستیم که گردنهایشان را براى همیشه به زیر افکنند.
آن
روز در زمین احدى باقى نمىماند که به عنوان خضوع گردنش را کج نکرده
باشد. اهل زمین ایمان مىآورند، آن زمان که این صدا را از آسمان بشنوند
که: »آگاه باشید حق در میان علىبن ابىطالب(ع) و شیعیان اوست«.
سپس فرمودند:
فرداى
آن روز شیطان در هوا بالا مىرود به طورى که از زمین متوارى گشته و دور
مىشود و در پس آن ندا مىدهد که بدانید حق در عثمان بن عفان و پیروان
اوست. او مظلومانه کشته شد (بیایید) و قصاص خونش را طلب کنید.
حضرت ادامه دادند:
خداوند
آنها را که ایمان آوردهاند؛ با اقرار (همیشه به یک شکل) پابرجا و ثابت
قدم مىکند و این همان نداى اول است. آنها هم که در دلهایشان مرض است آن
روز به شک مىافتند که این مرض واللَّه، عداوت اهلبیت(ع) است. بنابراین در
آن زمان از ما بیزارى مىجویند در عین حال که به ما متمایل مىشوند؛
مىگویند آن صداى اول جادویى از سحرهاى اهل بیت(ع) بود سپس امام صادق(ع)
این آیه را تلاوت کردند که:
وَ إن یَرَوا آیةً یفعرفضفوا وَ یَقولفوا سفحرٌ مفستَمَرٌ.5
اگر آنها معجزهاى را مشاهده کنند از آن روى گردانده، مىگویند این همان جادوى همیشگى (آنها) است.
رویدادهاى ماه شوال
اتفاقاتى که پیش از این در جهان رخ داده بود، در این ماه هم ادامه مىیابد
و به همراه حادثههاى دیگرى که از این پس خواهند آمد، همه ساکنان زمین را
متوجه پیروزیهاى مکرر و سریع سفیانى مىکند. آنطور که از روایات برمىآید
برخى از حوادثى که در این ماه اتفاق مىافتد از این قرار است:
1. جمعیتى در ماه شوال ظاهر مىشوند: سفیانى و پیروانش.1
2. در این ماه خیزشها آغاز مىشود (مردم از گرد یکدیگر متفرق مىشوند):
انقلابیها، انقلاب مىکنند و شورشیان سر به شورش برمىدارند؛ بدبختیهاى
مردم زیادترشده و از شرایط بهوجود آمده خشمگینتر مىشوند؛ در اجتماع
اتحاد میان مردم از بین مىرود.2
3. در ماه شوال بلا مىآید: بلایى که مردم به جهت جنگها و فتنهها بدانها مبتلا مىشوند.3و4 4. در این ماه ویرانى و خالى شدن شهرها از سکنهشان دیده مىشود: به خاطر جنگها و فتنه در شهرها از مردها و جوانان خبرى نیست.5
5. آتش جنگ برافروخته مىگردد.
»سهل بن حوشب« از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمودند:
در ماه رمضان صداى (آسمانى) شنیده مىشود و در ماه شوال جنگ به پا مىگردد.6
ابن مسعود هم از آن حضرت روایت کرد که فرمودند:
وقتى
صیحه (آسمانى) در ماه رمضان واقع شد پس از آن در ماه شوال آتش جنگ
برافروخته گشته و مردم براى تهیه غذا مهاجرت کرده و در ماه ذیقعده با هم
مىجنگند.7
بیشتر روایات شریف ما از پدید آمدن معمعهاى
در ماه شوال خبر مىدهند که »معمعه« در لغت به معناى نواخته شدن کوس جنگ و
صداى ابطال در جنگ و کنایه است از وقوع جنگى ناگوار و تلخ. تأکید بر این
مطلب را در این عبارت از حدیث مىتوان یافت که قبایل غذاى مایحتاج خویش را
از ترس مرگ و میر جنگها خریده و انبار مىکنند. این معمعه ماه شوال،
علىالقاعده باید به معرکه »قرقیسیا« اشاره داشته باشد.
قرقیسیا
قرقیسیا شهرى در منطقه شمالى سوریه است که در
میان فرات و سرچشمه نهرى که خابور در آن است قرار دارد. این شهر حدود 100
کیلومتر با مرزهاى عراق و 200 کیلومتر با مرزهاى ترکیه فاصله دارد و در
نزدیکی هاى شهر »دیرالزور« است. در آینده نزدیک در آن گنجى از طلا، نقره یا
مانند آنها (مثلاً نفت) کشف مىشود آنگونه که روایات بیان نمودهاند: آب
فرات کوهى از طلا و نقره را نمایان مىکند که بر سر آن از هر نه نفر، هفت نفر
کشته مىشوند. در این جنگ اقوام مختلفى شرکت دارند:
1. ترکها: آنها که به جزیره10 نیرو پیاده کردهاند؛
2. رومیان: یهودیان و دولتهاى غربى که وارد فلسطین شدهاند؛
3. سفیانى: که در این هنگام بر دیار شام مسلط شده است؛
4. عبداللَّه: روایات به مطلب خاصى درباره او اشاره نمىکنند ظاهراً هم پیمان مغرب زمین است؛
5. قیس: مرکز فرماندهىاش مصر است؛
6. فرزند و نواده عباس: که از عراق مىآید.
به دنبال این جنگ، خونریزى و کشتار شدیدى پیش مىآید که تا قبل از به
پایان رسیدن آن در مدت کوتاهى 100/000 نفر (و بنا بر روایتى 400/000 نفر)
کشته مىشوند. این مطلب مىتواند اشارهاى به استفاده از سلاحهاى کشتار
جمعى (اتمى، هستهاى، بمبهاى شیمیایى و میکروبى و الکترونى کشنده) در این
جنگ باشد که بر حیوانات و گیاهان خوراکى هم اثر مىگذارند). این جریان یکى
از میدانهاى جنگ جهانى بىمانند آخرالزمان است که قبل و بعد از آن مانند
نداشته و نخواهد داشت که در انتهاى آن همپیمانان سفیانى پیروز مىگردند.
روایات شریف ما صراحتاً به این واقعه اشاره کردهاند:
در روایتى، عمار یاسر اینگونه نقل مىکند:
غربیان به سوى مصر حرکت مىکنند و ورود ایشان بدانجا نشانه (آمدن) سفیانى
است. پیش از آن شخصى که دعوت مىکند، قیام کرده و ترکها وارد حیره و رومیان
وارد فلسطین مىشوند. عبداللَّه هم بر آنها سبقت مىگیرد تا این که دو
لشکر در سر نهر در مقابل هم مىایستند جنگ بزرگى درمىگیرد و صاحبالمغرب
(هم پیمان غربیان) هم حرکت مىکند. مردان را کشته و زنان را اسیر مىکند،
سپس به سوى قیس برمىگردد تا اینکه سفیانى وارد حیره مىشود. یمانى هم
شتافته و سفیانى هر چه را جمع کرده بودند درهم مىشکند و به سوى کوفه حرکت
مىکند.
جابر جعفى هم طى حدیثى طولانى از امام باقر(ع) چنین روایت کرده است:
از دین برگشتگانى از جانب ترکها حمله کرده و سپاهى از روم آنها را دنبال
مىکند. برادران ترکها، پیاده کردن نیروهایشان را در جزیره ادامه مىدهند.
رومیان از دینبرگشته هم در رمله نیرو پیاده مىکنند. جابر! در آن سال در
تمام زمین به واسطه غربیان اختلاف زیادى وجود دارد که اول مغرب زمین شام
است. در این زمان سه پرچم (سپاه) در مقابل هم مىایستند: سپاه اصهب، ابقع،
سفیانى. در ابتدا سفیانى با ابقع مىجنگد و او و همراهانش را کشته و به
دنبال آن اصهب را هلاک مىکند. پس از آن تا عراق جنگ و کشتار به پا مىکند و
سپاهیانش را به قرقیسیا مىرساند و در آنجا هم به جنگیدن مىپردازد. در
این جنگ 100/000 نفر از جباران و ستمگران کشته مىشوند. پس از آن سفیانى
سپاهى را به سوى کوفه گسیل مىدارد.
عبداللَّه بن ابى یعفور مىگوید که امام باقر(ع) به ما فرمودند:
براى بنىعباس و بنى مروان حتماً اتفاقى در قرقیسیا مىافتد که در آن جوان
قوى و تنومند، پیر مىشود و خداوند از آنها پیروزى را برمىدارد و شکست
مىخورند (پس از این جنگ) به پرندگان آسمان و درندگان زمین وحى مىکند که
شکم خود را از گوشت تن جباران سیر کنید و پس از آن است که سفیانى شورش
مىکند.
حذیفة بن منصور هم از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمودند:
خداوند سفرهاى در قرقیسیا دارد که گاهى از آسمان ندا مىدهد و دیگران را
آگاه مىکند کهاى پرندگان آسمان و درندگان زمین براى سیر کردن خود از گوشت
بدن جباران بشتابید.
محمدبن مسلم از امام باقر(ع) ضمن حدیثى بلند چنین نقل کرده است:
آیا نمىبینید که دشمنان شما در معاصى خداوند کشته مىشوند، بدون آن که
شما حضور داشته باشید در حالى که شما با آرامش و امنیت در گوشه خانههایتان
نشستهاید، برخى از آنها برخى را بر روى زمین مىکشند؟ سفیانى عذاب مناسبى
براى دشمنان شما و نشانهاى براى خودتان است. آن فاسق وقتى (در ماه رجب)
سر به شورش برداشت شما اگر یک یا دو ماه (ماه رمضان) پس از شورش او از خود
حرکتى نشان ندهید به مشکلى بر نخواهید خورد تا این که بسیارى از خلق منهاى
شما (شیعیان) کشته شوند.
به هر حال پس از معرکه قرقیسیا و کشتار و
تضعیف و شکست بسیارى از آن قواى سیاسى و نظامى که ممکن بود پس از ظهور حضرت
مهدى(ع) در مقابل ایشان جبههگیرى کنند، تنها سفیانى است که پیروزمندانه
باقى مانده و فخرفروشى مىکند.
نویسنده: مجتبی الساده
مترجم: محمود مطهری نیا