آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

شش‌ ماه پایانی قبل از واقعه ظهور ( بخش ششم )

با تشکر از همه مهدویونی که ما را با مجموعه مقالات شش‌ ماه پایانی قبل از واقعه ظهور همراهی کردند، این مقالات پیرامون حوادث ماه های منتهی به ظهور حضرت صاحب الزمان می باشد و در این مقاله به بررسی حوادث ماه های ذی القعده و ذی الحجه می پردازیم .

امیدواریم  با نظرات خود ما را در این راه یاری دهید


لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید



حوادث ماه ذى‏القعده
از جمله آثار و تبعات معرکه قرقیسیا کشتار تعداد زیادى است که حرث و نسل (کنایه از کار و زندگى) را بر باد مى‏دهد؛ چرا که از سویى حداقل 100/000 مرد کشته مى‏شوند و از سوى دیگر خوراک مردم اعم از گیاهى و حیوانى آلوده مى‏گردند که این امر به جهت استفاده از اسلحه‏هاى کشنده‏اى است که در این معرکه و جنگ به کار گرفته شده است.17 به دنبال آن خشکسالى و حرص ولع ناشى از آن براى یافتن خوراک رخ مى‏دهد. از این روست که مردم در این ایام و براى انبار کردن غذا جهت اطرافیان خویش به این سو و آن‏سو مى‏روند و این حرص و ولع مردم باعث مى‏شود که با هم بجنگند.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
وقتى صیحه در ماه رمضان شنیده شد، در ماه شوال جنگى برپا مى‏شود (معرکه قرقیسیا) قبایل به مسافرت کردن براى تهیه خوراکیها و جنگیدن (با همدیگر براى آن) در ماه ذیقعده مى‏پردازند. در ماه ذیحجه هم حجاج غارت مى‏شوند و خون به پا مى‏شود.18
عبارت تمیرالقبائل که در حدیث آمده است بدین معنى است که غذا را از شهرى به شهر دیگر منتقل کنند و به آن غذایى که منتقل مى‏شود »میره« مى‏گویند. پس معنى این بخش از حدیث این مى‏شود که قبایل از شهرى به شهر دیگر مى‏روند تا از آن براى خود غذا خریده و آن را براى مدت یک سال مصرف خود انبار کنند و از ترس بخل و قحطى و گرانى و آلودگى غذاها به جهت جنگها و کشتارها و اسلحه‏هاى کشتار جمعى، از آن محافظت مى‏کنند.
محمد بن مسلم نقل کرد که از امام صادق(ع) شنیدم که مى‏فرمودند:
پیش از (آمدن) قائم(ع) نشانه‏هایى از ناحیه خداوند متعال براى (امتحان کردن) آنها خواهد بود.
پرسیدم: جانم به فدایتان آنها کدام نشانه‏ها هستند؟ فرمودند: این آیه شریفه:
وَ لَنَبلفوَّنَّکفم بفشَى‏ء مفنَ الخَوفف وَالجفوع وَ نَقصف مفنَ الاَموالف وَالاَنففسف وَالَّثمَراتف وَ بَشّفرفالصَّابفرینَ19.
(حتماً شما را (یعنى مؤمنان قبل از قیام حضرت مهدى(ع)) با چیزهایى از ترس و گرسنگى و کمبود و کاستى در اموال و بدنها و محصولات امتحان مى‏کنیم و (در این راستا) به صبرپیشگان بشارت بده (که سربلند خواهد بود).20
قبایل در ماه ذیقعده به انبار کردن و در نتیجه نزاع و جنگ بر سر غذا مى‏پردازند و این جریان حتى تا ماههاى بعد ادامه مى‏یابد. چنان‏که در حدیث تأکید مى‏شود در ماه ذیحجه حجاج غارت مى‏شوند و به عبارت دیگر وسایل و اموال آنها را مى‏دزدند و به غنیمت مى‏گیرند.
»فیروز دیلمى« از رسول‏اللَّه(ص) نقل مى‏کند که طى حدیثى طولانى فرمودند:
صداى (آسمانى) در ماه رمضان و جنگ در شوال واقع مى‏شود و قبایل در ماه ذیقعده به انبار کردن (غذاها) مى‏پردازند و به حجاج در ماه ذیحجه یورش مى‏برند و محرم، چه محرمى خواهد بود؟ ابتدایش بلا بر سر امتم مى‏آید و پایانش فرج و گشایش براى امتم حاصل مى‏شود. نجات یافتن مؤمن در آن بهتر از خزینه‏اى است که 100 هزار ظرفیت داشته باشد.21
معناى آن چنین مى‏شود: رفتن و جهاد کردن به همراه حضرت مهدى(ع) بهتر است از جمع کردن غذایى که 100 هزار نفر را کفاف دهد؛ چرا که این ذخیره‏سازى نفع و خیرى براى کسى ندارد و توفیق جهاد کردن به همراه امام معصوم(ع) و آن هم حضرت حجت(ع) در حقیقت تمام خیر دنیا و آخرت است.
پیش از این دیدیم که ائمه معصومین(ع) به شیعیان و محبان و پیروان خویش مى‏آموختند که پس از شنیدن صیحه آسمانى در ماه رمضان تاآنجا که برایشان ممکن است غذا ذخیره کنند؛ یعنى در واقع پیش از آن که معرکه قرقیسیا و جنگها و فتنه‏هاى پس از آن پدید بیایند؛ شیعیان باید احتیاطاً طى این دو ماهى که وقت باقى است غذا ذخیره کنند که ممکن است پس از این جریان خوراکیها به واسطه جنگها و اسلحه‏ها و بمبهایى که به کار برده مى‏شود علاوه بر کمیاب و گران شدنشان، آلوده هم بشوند. در آن زمان آن دسته از شیعیان و پیروان معصومین(ع) که به تعالیم این بزرگواران عمل کنند؛ از این مصایب، خطرات و مشکلات در امان مانده، و شکرگزار درگاه الهى خواهند بود.


حوادث ماه ذى‏الحجة
هرچه به زمان و مکان طلوع آن خورشید تابان نزدیک‏تر مى‏شویم احادیث و روایات تفصیل بیشترى مى‏یابند و مکانها و روزها و ساعتهاى بیشترى را پوشش مى‏دهند، از این رو مى‏توانیم محدوده زمانى پیش آمدن حوادث (مختلف) را بنا بر محتواى روایات مشخص کنیم.

بسیارى از روایات از ماه ذیحجه به عنوان ماه خون و خون‏ریزى یاد کرده‏اند. ابوبصیر ضمن حدیثى طولانى نقل مى‏کند که از امام صادق(ع) پرسیدم: ذیحجه چگونه ماهى است؟ فرمودند:
آن ماه خون (خونریزى) است1. حضرت رسول(ص) هم فرمودند:
در ماه ذیحجه حجاج غارت شده و خون به پامى‏شود2.

در این ماه حوادث مهمى آن‏گونه که روایات برشمرده‏اند رخ مى‏دهد که یکى از آنها در زمره علایم حتمى است. وقایع این ماه به قرار زیر است:

1 - کشتارگاه دوم عراق
در روز شادى و عید این ماه که همان روز عید قربان (دهم ذیحجه) است. سپاهیان پس از کشتارهاى وحشیانه‏اى که در بغداد طى 18 شب انجام مى‏دهند، سفیانى متوجه کوفه یا نجف شده و در آنجا هم کشتارى به راه مى‏اندازند که مثل و مانند ندارد.

سفیانى سپاهى 130 هزار نفرى را به سوى کوفه و نجف گسیل مى‏دارد که نیروهاى آن در روحا، فاروق و مقام حضرت عیسى(ع) و مریم(س) در قادسیه پیاده مى‏شوند. به عبارت دیگر این نیروها از جاده بابل به کوفه وارد مى‏شوند.

روحا منطقه‏اى است نزدیک فرات که برخى گفته‏اند منظور نهر عیسى(ع) است و فاروق محل جدا شدن جاده‏ها از همدیگر است (چهارراه) که یکى از این جاده‏ها به سمت قادسیه (دیوانیه) مى‏رود و دیگرى بابل و بغداد و جاده سوم هم به سوى ذى‏الکفل و کوفه و نجف مى‏رود و دیگر جاده‏ها هم از این جاده منشعب مى‏شود.

30 هزار نفر از سپاه سفیانى که قصد حمله به نجف دارند به سمت قبر حضرت هود(ع) در نخیله (فضاى روحانى و معنوى وادى‏السلام در نجف اشرف) حرکت کرده و روز عید قربان از مسیر بابل به کوفه مى‏رسند و سپس رو به نجف نموده و از این دو شهر 70 هزار دختر جوان را اسیر کرده و سوار بر وسایل نقلیه به سمت شویه که قبر کمیل‏بن زیاد و دیگر یاران حضرت على(ع) قرار دارد حرکت مى‏کنند. در این مکان گنبد و بارگاهى عظیم براى کمیل و محله‏ها و خانه‏هایى در اطراف آن بنا کرده‏اند. دختران و زنان اسیر شده را به همراه غنایم به دست آمده، در آنجا مى‏گذارند.

پس از آن که سپاه سفیانى در کوفه کشتار و اعدامهاى بسیار انجام داده و بسیارى را اسیر مى‏کند، یاوران خاندان رسول‏اللَّه(ص) و هر که را که گمان برند از این دسته است، مى‏کشند. سخنگوى این سپاه در شهر جار مى‏زند که هر کس سر یکى از شیعیان على را بیاورد هزار درهم جایزه مى‏گیرد. به دنبال آن همسایه به همسایه‏اش به دلیل اختلاف مذهبى (در درون اسلام) حمله مى‏کند و مى‏گوید این هم از آنهاست گردنش را مى‏زند و سرش را به فرماندهان سپاه سفیانى مى‏دهد و از آنها ده هزار درهم را مى‏گیرد.

نه تنها مقابله‏هاى کوچک و جنبشهاى ضعیف مردمى که در کوفه شکل مى‏گیرد، نمى‏توانند آنها را از شر سلطه سفیان خلاص کنند بلکه به خاطر ضعف و ناتوانى زیاد آنها، سفیانى این امکان را مى‏یابد که رهبر جنبش را در بین حیره و کوفه بکشد.

ظاهراً پس از ناتوانیهاى پدید آمده در جنبش وى، نیروهایش درهم شکسته و سفیانى قدرت مى‏یابد که او را بکشد. مضاف براینکه سفیانى 70 نفر از صالحان را (منظور عالمان بزرگوار دینى است) مى‏کشد. سر دسته آنها مردى با منزلت است که او را هم کشته و خاکسترش را در میان جلولاء و خانقین برباد مى‏دهد و این اعمال را زمانى مرتکب مى‏شود که قبل از آن 400 هزار نفر را در کوفه کشته است.

آنگونه که روایات بیان مى‏کنند جماعت یا حزبى غیر دینى متشکل از 100 هزار مشرک و منافق تحت فرمان سفیانى سر به شورش برداشته و در این مسیر گام مى‏نهند تا این‏که به دمشق مى‏رسند.

پس از کشتارهاى سپاه سفیانى در نجف و شهادت علما و صالحان و مؤمنان و خراب کردن مقبره شریف حضرت على(ع) و اسیر کردن زنان نجف و تاراج اموالشان، جنگ را تا منطقه اصطخر در ایران مى‏کشاند.

سید خراسانى هم قیام کرده و مؤمنان ایران را خبر کرده و از آنها براى نجات اهل عراق یارى مى‏طلبد. در پى آن سپاهى پر توان و مستعد جمع مى‏شوند که پیشاپیش آنها شعیب‏بن صالح حرکت مى‏کند. در دروازه اصطخر سپاه خراسانى (صاحبان پرچم سیاه) با سپاه سفیانى مقابله مى‏کند و جنگى عظیم رخ مى‏دهد. پرچمهاى سیاه پیروز گشته و سپاه سفیانى درهم مى‏شکند که این اولین شکست سفیانى پس از آن همه پیروزى‏هاى پى درپى و سریعش درگذشته است. سید یمنى هم از یمن قیام مى‏کند (نامش حسن یا حسین است) که خبر این حوادث به گوش او هم مى‏رسد و چنین اتفاقات ناراحت کننده‏اى او را بیمار مى‏کند، از این رو خود را به سرعت به کوفه مى‏رساند، به سپاهیان سید خراسانى برخورد مى‏کند و بر علیه سپاه سفیانى متحد شده و سلاح خویش را بر آنها نشانه مى‏روند و با حمله آنها را از نجف بیرون رانده و اسرا و هر آنچه را که سفیانى و لشکریانش به غنیمت برده بودند به صاحبانشان باز مى‏گردانند. پس از آن مردم به حضرت مهدى(ع) دل بسته و چشم انتظار دیدارش گشته و به جست‏وجویش مى‏پردازند.

روایات شریف ما حوادث کوفه و نجف را به روشنى و صراحت به تصویر مى‏کشند که به عنوان مثال به برخى از آنها اشاره‏اى خواهیم داشت:

اصبغ بن نباته از حضرت على(ع) نقل مى‏کنند که فرمودند:
130/000 نفر را به سوى کوفه گسیل مى‏دارد که در روحا و فاروق پیاده مى‏شوند. 60/000 نفر از آنها به راه مى‏افتند تا اینکه به محدوده نخیله که قبر حضرت هود(ع) در آنجاست در کوفه مى‏رسند. در روز عید به آنها یورش مى‏برند. فرمانرواى مردم، ستمگر دشمنى پیشه‏اى است که به کاهن و جادوگر مشهور است.
در بخش دیگرى از این حدیث آمده است:

70/000 دختر جوانى را که روسرى و لباسشان (تا آن موقع) برداشته نشده اسیر کرده و آنها با وسایل نقلیه به طویله (غرى) مى‏برند. سپس 100/000 منافق و مشرک از کوفه خارج مى‏شوند و بدون آن‏که نیروى قدرتمندى مانع حرکت آنها بشود، وارد دمشق مى‏شوند. پرچمهاى نامشخصى از زمین بلند مى‏شود که از جنس پنبه، کتان و ابریشم نیست و بر نوک نیزه (پرچم) عنوان »سید اکبر« حک شده است. (این سپاه) را مردى از آل محمد(ع) که از مشرق نمایان مى‏شود، رهبرى مى‏کند. عطر آن همانند بوى مشک خوشبو در مغرب شنیده مى‏شود و از یک ماه پیش از آن ترس (در میان غربیان) حاکم مى‏شود تا اینکه به خونخواهى پدران خویش وارد کوفه مى‏شوند در این زمان که آنها به این امر مشغولند، سپاهیان یمانى و خراسانى (به آنها) رو مى‏کنند که همانند اسبان مسابقه‏اى آشفته موى که گرد سفر بر تن نشسته، شمشیر از نیام بر کشیده و راست قامت و پولادین عزم و چونان تیر کمان هستند وقتى یکى از آنها به باطن مردى نگاه مى‏کند مى‏گوید از این پس، هیچ خیرى در مجلس ما نیست. بارالها حقیقتاً توبه کرده‏ایم. آنها همان »ابدالى« هستند که خداوند متعال در کتاب عزیزش آنها را (چنین) توصیف کرده است:
إنَّ اللَّهَ یفحفبّف التَّوابیّنَ و یفحفبّف المفتَطَّهرّینَ3
(حقیقتاً خداوند توبه کنندگان و طهارت جویان را دوست دارد)
همانندان آنها هم از آل محمد(ع) هستند4.

جابر جعفى هم در حدیثى طولانى از امام باقر(ع) نقل مى‏کند:
سفیانى سپاهى را به کوفه اعزام مى‏کند که 70/000 نفر هستند. آنها اهل کوفه را به مصایب کشتار، اعدام و اسارت مبتلا مى‏کنند. در این زمان است که پرچمهایى از ناحیه خراسان نمایان مى‏شوند که منازل را به‏سرعت سپرى مى‏کنند و در میان آنها یکى از اصحاب حضرت مهدى(ع) وجود دارد. پس از آن مردى از موالى ساکن کوفه به همراه جمعى از ضعیفان شورش مى‏کند که سپاه سفیانى او را در بین حیره و کوفه مى‏کشند5.

امام صادق(ع) هم طى روایتى طولانى مى‏فرمایند:
آن واقعه اتفاق نخواهد افتاد، تا این‏که یکى از شورشیان از نسل ابوسفیان سر به طغیان بردارد و به مدت باردارى یک زن؛ یعنى 9 ماه حکومت کند و چنین نخواهد شد تا این‏که یکى از فرزندان »شیخ« قیام کند و او را درون نجف پس از سیرش مى‏کشند. واللَّه گویى که نیزه‏ها و شمشیرها و کالاهاى همراه آنها (الآن در مقابلم هستند و) دارم به آنها نگاه مى‏کنم که در کنار دیوارى از دیوارهاى نجف در روز دوشنبه‏اى آنها را نهاده‏اند و روز چهارشنبه شهید مى‏شود6.
اصبغ بن نباته در حدیث بلند دیگرى از امیرالمؤمنین(ع) روایت مى‏کند که فرمودند:

... و حصار کشیدن در اطراف کوفه به وسیله نگهبانى و کندن خندق و از بین بردن سه گوش خانه در بن‏بستهاى کوفه و تعطیلى مساجد به مدت 40 شب و پیدا شدن هیکل و تکان خوردن سر پرچم در اطراف مسجد اکبر که قاتل و مقتول هر دو به آتش افکنده مى‏شوند و کشتار سریع و مرگ ناگهانى و کشته شدن نفس زکیه در پشت کوفه در میان 70 (نفر)7.

از آن حضرت باز نقل شده که:
70 نفر از صالحان (عالمان دینى) که سر دسته‏شان مرد با منزلتى است کشته خواهند شد که او را (سفیانى) مى‏کشد و خاکسترش را در میان جلولا و خانقین برباد مى‏سپرد و این پس از آن است که در کوفه 4000 نفر را کشته است8.
از امام صادق(ع) هم چنین نقل شده است:
گوییا (هم عصر) با سفیانى هستم که بارَش را در میدانهاى شما پهن کرده و سخنگوى او ندا در مى‏دهد که هرکس سر شیعه‏اى از شیعیان على را بیاورد، 5000 درهم (جایزه) مى‏گیرد. پس همسایه به همسایه‏اش حمله مى‏کند و مى‏گوید این از آنهاست. گردنش را مى‏زند و 1000 درهم (جایزه) را مى‏گیرد. فرمانروایى شما هم در آن زمان از آن حرامزادگان است. گوییا آن مرد آبله رو را مى‏بینم. پرسیدند او کیست؟ فرمودند: مردى که به عنوان یکى از شما و هم عقیده با شما (عرب و مسلمان) وارد صحنه مى‏شود. او شما را خوب مى‏شناسد ولى شما او را نمى‏شناسید پس شما را محاصره کرده و یک یک دستگیر مى‏کند و نابود مى‏سازد و او زنازاده‏اى بیش نیست9.

حضرت على(ع) هم فرمودند:
وقتى سپاه سفیانى به سوى کوفه حرکت کند، به طلب اهل خراسان گسیل مى‏شوند که اهل خراسان هم به جست‏وجوى حضرت مهدى(ع) قیام کرده‏اند پس (سفیانى) و هاشمى (سید خراسانى) که پرچمهاى سیاه را حمل مى‏کنند با هم رو در رو مى‏شوند. پیشاپیش آنها شعیب بن صالح در حرکت است که در دروازه اصطخر به سفیانى برمى‏خورد در میان آنها جنگى شدید درمى‏گیرد و (صاحبان) پرچمهاى سیاه پیروز مى‏شوند و سپاه سفیانى متوارى مى‏شود. پس از آن است که مردم مشتاق و آرزومند حضرت مهدى(ع) مى‏شوند و به جستجویش مى‏پردازند10.

ادامه دارد ...

1 . بحارالانوار، ج52، ص272؛ بشارةالاسلام، ص142.
2 . منتخب‏الاثر، ص451؛ یوم‏الخلاص، ص280.
3 . البقره، ص222.
4 . بحارالانوار، ج52، ص274؛ الزام‏الناصب، ج2، ص120؛ بشارةالاسلام، صص58 و 69.
5 . الغیبة نعمانى، ص187؛ بشارةالاسلام، ص102؛ یوم‏الخلاص، ص637.
6 . بشارةالاسلام، ص155.
7 . بحارالانوار، ج52، ص273؛ بشارةالاسلام، ص67؛ یوم‏الخلاص، ص635.
8 . بحارالانوار، ج52، ص220؛ یوم‏الخلاص، ص635.
9 . الغیبة شیخ طوسى، ص273؛ بشارةالاسلام، ص124؛ یوم‏الخلاص، ص703؛ بیان‏الائمه(ع)، ج2، ص612.
10. بشارةالاسلام، ص184؛ یوم‏الخلاص، ص651.


منبع سایت موعود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد