آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

شش‌ ماه پایانی قبل از واقعه ظهور ( بخش هفتم )

پس از وقوع مجموعه همه حوادثى که تا به حال از آنها یاد کردیم شعاع‌هاى نورانى آن خورشید تابان بیش از پیش نمایان گشته و حضرت مهدى(عج) فرستاده‌اى از جانب خویش به مکه اعزام مى‏‌کنند که علاوه بر روشن شدن اوضاع و کسب خبر از آنها مقدمات آن انقلاب مبارک را فراهم کند....
بالاخره با پیگیرى حوادث آخرین ماههاى غیبت حضرت مهدى(ع) به آخرین روزها رسیدیم و مى‌توانیم چشم‏ انتظار آن وعده الهى باشیم...


لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید


(ادامه از بخش ششم)

2 - آشوبهاى مفنا
احادیث شریف ما از آشوبى که در میان حاجیان طى مراسم حج رخ خواهد داد خبر مى‏دهند که در واقع دنباله اختلافات اهالى حجاز بر سر پادشاهى آن دیار است.
امام صادق(ع) فرمودند:
مردم با هم حج مى‏کنند و وقوف در عرفاتشان را هم با همدیگر و بدون امام انجام مى‏دهند. هنگامى که در منا هستند فتنه سختى برمى‏خیزد و همه قبایل برهم مى‌‏شورند. »جمره عقبه« از خون رنگین مى‌‏شود. مردم وحشت‏زده گشته و به کعبه پناهنده مى‌‏شوند11.
از این حدیث مى‌‏توان فهمید که مردم در آن زمان چندان روابط صمیمانه‏‌اى با هم ندارند که بلافاصله پس از انجام مناسک حج و یا حتى پیش از اتمام آنها طى انجام »رمى جمرات در منا« که بخشى از مناسک حج است، دسته دسته شده و شورشها شکل مى‌‏گیرد. حاجیان غارت مى‌‏شوند و اموالشان به تاراج مى‏‌رود و خودشان هم کشته مى‌‏شوند و پرده‏هاى نوامیس مردم دریده مى‌‏شود.
سهل بن حوشب از رسول مکرم اسلام(ص) نقل کرده است که:
در ماه رمضان صدایى خواهد بود و در ماه شوال درگیرى و در ذى‌‏قعده قبایل با هم به جنگ مى‏پردازند و نشانه آن تاراج (در) حج است. جنگى در منا به پا مى‌‏شود و کشتار زیادى طى آن رخ مى‏دهد و چنان خون به جریان مى‏افتد که به جزیره (جمره) مى‏رسد12.
عبدالله بن سنان هم از امام صادق(ع) روایت کرده است:
مردم چنان دچار مرگ و کشتار مى‌‏شوند که به حرم پناه مى‌‏برند پس (از آن) منادى راستگویى ندا در مى‌‏دهد که براى چه جنگ و کشتار به پا کرده‏ا‌ید؟ سرور شما فلانى است13.

پی نوشت:

11.الممهدون للمهدى(ع)، ص60؛ یوم‏الخلاص، ص570.
12. منتخب‏الاثر، ص451؛ بشارةالاسلام، ص34؛ یوم‏الخلاص، ص532؛ بیان‏الائمه(ع)، ج1، ص433 و ج2، ص355.
13. الغیبة نعمانى، ص178.


(بخش جدید)

کشته شدن صاحب نفس زکیه

پس از وقوع مجموعه همه حوادثى که تا به حال از آنها یاد کردیم شعاع‌هاى نورانى آن خورشید تابان بیش از پیش نمایان گشته و حضرت مهدى(ع) فرستاده‌اى از جانب خویش به مکه اعزام مى‏‌کنند که علاوه بر روشن شدن اوضاع و کسب خبر از آنها مقدمات آن انقلاب مبارک را فراهم کند. جوانمردى هاشمى (محمد بن الحسن که همان نفس زکیه است)، در بیست و پنجم ماه ذى‏‌الحجة پس از قیام خویش وارد مسجدالحرام شده و بین رکن و مقام ایستاده و نامه‏‌اى شفاهى از ناحیه حضرت را براى مردم مکه قرائت مى‏‌کند که در این نامه خبرى از توهین و بى‌‏احترامى و تهدید نیست و ضمن آن حضرت از مردم مکه طلب یارى و نصرت مى‌‏کنند. بقایاى نظام منحوس حاکم در حجاز جرمى شنیع مرتکب شده و وى را در حالى که بین رکن و مقام ایستاده، شهید مى‌‏کنند که این جرم عاقبت آنها را مشخص مى‏‌کند و معلوم مى‌‏سازد که حضرت 15 روز بعد که بناست ظهور شریفشان رخ بدهد، باید با آنها چگونه رفتار بکنند.

چنین فاجعه دردناکى در مدینه بر سر پسر عموى نفس زکیه - که نام خودش محمد و نام خواهر (دوقلویش) فاطمه است - مى‏‌آید و هر دو را بر سر در مسجدالنبى(ص) اعدام مى‏‌کنند.

امام صادق(ع) فرمودند:
کشته شدن نفس زکیه از علایم حتمى (ظهور) است14.

ابو بصیر هم از امام باقر(ع) ضمن حدیثى بلند روایت کرده است:
حضرت مهدى(ع) به یاران خویش مى‌‏فرمایند: اى قوم (همراهان) اهالى مکه مرا نمى‏‌خواهند ولى براى آن‏که حجت بر آنها تمام شود و خود هم به وظیفه‏‌ام عمل کرده باشم (یکى از شما را) به سوى آنها مى‏‌فرستم. سپس یکى از یارانشان را خوانده و به او مى‌‏فرمایند: به سوى اهل مکه برو و بگو: اى اهالى مکه من فرستاده فلانى (حضرت مهدى(ع)) هستم و او براى شما چنین پیغام فرستاده که ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم. ما نوادگان حضرت محمد(ص) و سلاله پیامبران هستیم به ما ظلم شده وآزار رسانده‏‌اند و ما را سرکوب کرده‏‌اند. حقمان را تا به امروز به زور از زمان رحلت پیامبر(ص) گرفته‏اند. از شما طلب یارى مى ‏کنیم پس یاریمان کنید. وقتى این جوانمرد این پیام را رساند به سوى او مى‌‏آیند و مابین رکن و مقام او را که نفس زکیه است مى‌‏کشند (سر مى‏برند)15.

امیرالمؤمنین على(ع) هم فرمودند:
آیا شما را از انتهاى سلطنت »بنى‌‏فلان« باخبر کنم؟ کشتن نفس حرام! در روزى حرام در شهر حرام قسم به آنکه دانه را شکافت و آدمى را آفرید، پس از آن بیش از پانزده روز حکمرانى نخواهند کرد16.

از امام صادق(ع) هم نقل شده که فرمودند:
فاصله قیام حضرت مهدى(ع) و کشته شدن نفس زکیه تنها 15 شب است17.

زراره بن اعین هم از آن حضرت روایت کرده است که:
حتماً جوانى در مدینه کشته خواهد شد.
پرسیدم: آیا سپاهیان سفیانى او را مى‏کشند؟ فرمودند:
خیر، ولى او را سپاهیان »بنى‏فلان« مى‏کشند. قیام کرده و خارج مى‏‌شود تا این‏که به مدینه مى‏‌رسد؛ مردم بدون آن‏که بدانند چه مى‏‌گوید و چه مى‏‌خواهد، او رإ؛ مى‌‏کشند، و از آنجا که ناجوانمردانه و از روى ستم او را مى‌‏کشند خداوند متعال هم به آنها مهلت نخواهد داد. در این زمان چشم انتظار فرج باشید18.

امام باقر(ع) هم فرمودند:
در آن زمان نفس زکیه در مکه کشته مى‌‏شود و برادرش را در مدینه هلاک مى‌‏کنند19.

آنکه در مدینه منوره به همراه خواهرش کشته و اعدام مى‏‌شود از عموزادگان نفس زکیه است. امام صادق(ع) فرمودند:
مظلوم در یثرب (مدینه) و پسر عمویش در مکه کشته مى‌‏شوند20.

باز هم تأکید مى‌‏کنیم که نفس زکیه‏‌اى که کشته شدنش از علایم حتمى ظهور است همان »محمدبن الحسن« است که 15 روز پیش از ظهور حضرت مابین رکن و مقام شربت شهادت را مى‏‌نوشد و در روایات با اسامى و القاب مختلفى نظیر: نفس زکیه21 (شخص بى‌‏گناه)، مستنصر (طلب کننده نصرت و یارى)22 مرد هاشمى و جوانى از آل محمد(ص)، حسنى23 یاد کرده‏‌اند.

پی نوشت:

15. بحارالانوار، ج52، ص307؛ بشارةالاسلام، ص224؛ المهدى(ع) من‏المهد الى‏الظهور، ص368؛ یوم‏الخلاص، ص662؛ بیان‏الائمه(ع)، ج3، ص20.
16. الغیبة نعمانى، ص173؛ بحارالانوار، ج52، ص234؛ الممهدون للمهدى(ع)، ص61.
17. الارشاد شیخ مفید، ج2، 4ص37؛ الغیبة شیخ طوسى، ص271؛ کمال‏الدین و تمام‏النعة، ص649؛ اعلام الورى، ص427؛ بشارةالاسلام، ص128؛ المهدى(ع) من المهد الى الظهور، ص368.
18. بحارالانوار، ج52، ص147؛ بشارةالاسلام، ص117؛ یوم‏الخلاص، ص666.
19. بشارةالاسلام، ص177؛ یوم‏الخلاص، ص665.
20. بشارةالاسلام، ص187؛ یوم‏الخلاص، ص666.
21. طى داستان حضرت موسى در قرآن کریم (آیه 74 سوره کهف) هم آمده است: آیا نفس زکیه‏اى (یعنى مبرّا از گناه) را کشتى؟
22. فراموش نکنیم که او کلامش را با طلب یارى براى حضرت (آل محمد(ص)) و پیروانش آغاز مى‏کند.
23. جهت اثبات سیادت وى و اینکه از ناحیه امام مجتبى(ع) هستند.


فجر مقدس و صبح موعود


بالاخره با پیگیرى حوادث آخرین ماههاى غیبت حضرت مهدى(ع) به آخرین روزها رسیدیم و مى‌توانیم چشم ‏انتظار آن وعده الهى باشیم که در قرآن به مؤمنان، (1)مستضعفان زمین(2) ، صالحان(3) و حتى وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) داده شده و رسول اکرم(ص) (4) در روز غدیر حجةالوداع آن را که به صد و بیست هزار مسلمان حاضر در آن محل اعلام کردند(5) و امام باقر(ع) به عشق آن روز فرمودند:
اگر آن عصر را درک کنم از جان خویش براى حضرت مهدى(ع) محافظت مى‌‏کنم (خودم رابراى او نگاه مى‏دارم.) (6)
آرى این همان روز است که آسمانیان پیش و بیش از زمینیان به انتظارش بوده و در انتظارش سوخته و ساخته‏اند؛ چرا که این روز سرآغاز فصل نوین و واقعى حیات زمین و زمان و بشریت است و روز رسیدن به همه خوبیها در سایه اسلام است.
حوادث این ماه در دو بخش روز فجر مقدس و باقى این ماه قابل بررسى است:

الف) فجر مقدس و صبح موعود
آن گونه که از احادیث برمى‏آید به دنبال حوادثى که طى ماههاى پیش در جهان رخ داده، حدود هفت نفر از عالمان دینى و همراهان آنها (7) از نقاط مختلف عالم اسلام و بلاد اسلامى رو به سوى حجاز کرده و مخفیانه به دنبال حضرت مهدى(ع) مى‏گردند تا با ایشان بیعت کنند. در این اثنا هم حضرت حجت(ع) همانند حضرت موسى(ع) از ترس آنها که تعقیبش مى‏کردند رو به سوى مدینه کرد(8)؛ از مدینه خارج شده و رو به مکه مکرمه نموده و از دست سپاهیان سفیانى بدانجا پناهنده مى‏شوند و پس از ایشان هم سیصدوسیزده یار و یاور ایشان از نقاط مختلف جهان بى‏آن که با هم قرارى از قبل گذاشته باشند در مکه جمع مى‏شوند تا نهضت جهانى خویش را آغاز کنند.
صبح شنبه‏اى که مصادف با عاشوراست حضرت پس از طلوع آفتاب، پشت مقام حضرت ابراهیم(ع) دو رکعت نماز به جا مى‏آورند، میان رکن و مقام ایستاده و اولین خطبه غرّاى خویش را به گوش جهانیان مى‏رسانند و پس از معرفى خویش مردم را به بیعت دعوت مى‏کنند و جبرئیل(ع) که در آن زمان به شکل پرنده‏اى سفید رنگ بر ناودان کعبه ایستاده، اولین کسى است که با ایشان بیعت مى‏کند و به دنبال آن هم سیصدوسیزده یاور شریف حضرت و باقى مؤمنان و صالحانى که به مکه آمده‏اند تا به یارى حضرت بپردازند و همگى آماده جهاد و شهادتند. اینها مجموعاً ده‏هزار نفر سپاهیان حضرت را تشکیل مى‏دهند و با حضرت پیمان مى‏بندند.
یونس‏بن ظبیان نقل مى‏کند که امام صادق(ع) فرمودند:
شب جمعه، خداوند متعال مَلَکى را به آسمان دنیا مى‏فرستد. وقتى که فجر طلوع کرد، آن ملک بر عرش خدا که بالاى بیت المعمور قرار گرفته مى‏نشیند و براى هر کدام از پیامبر و حضرت على و امام حسن و امام حسین(ع) یک منبر نورانى مى‏گذارد و ایشان هم از آنها بالا مى‏روند و ملائکه و پیامبران و مؤمنان هم در مقابل ایشان جمع مى‏گردند و به دنبال آن درهاى آسمان گشوده مى‏شود و پس از زوال خورشید(9) پیامبر(ص) مى‏فرمایند:
بار پروردگارا! این وعده‏اى که در کتاب خویش دادى وگفتى:
»خداوند به آن دسته از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند وعده داده است که آنها را همانند پیشینیان ایشان حاکمان زمین و دین مرضى خویش کند.«
اشاره به آیه نازل شده در روز غدیر: »الیوم اکملت لکم و رضیت لکم الاسلام دینا«
یعنى اسلام را مسلط و خوف آنها را به آرامش تبدیل کند.
پس از ایشان ملائکه و پیامبران هم، چنان مى‏گویند. آن چهار نور مقدس به سجده مى‏افتند و حضرت (رسول(ص)) باز مى‏فرمایند: پروردگارا غضب نما که حریمت دریده شد و برگزیدگانت شهید و بندگان صالحت خوار گشتند. پس خداوند آنچه را که بخواهد مى‏کند که آن روز معلوم است.(10)
احادیثى را که اشاره به این حادثه بزرگ دارند مى‏توان در چند دسته خلاصه کرد:

1. روز قیام و نقطه آغاز نهضت جهانى حضرت
شنبه‏اى را که مصادف با عاشورا شده است برخى احادیث روز ظهور حضرت برشمرده‏اند:
ابو بصیر از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمودند:
[حضرت مهدى(ع)] در روز عاشورا که روز شهادت سیدالشهدا(ع) است، قیام مى‏کنند. گوییا در آن شنبه‏اى که عاشورا در آن واقع شود، همراه او هستم. در حالى که بین رکن و مقام ایستاده جبرئیل در مقابل ایشان، براى بیعت ندا در دهد و شیعیان حضرت، زمین را با طى‏الارض زیر پا مى‏نهند و از اطراف و اکناف عالم (به سرعت) جمع شده و با ایشان بیعت مى‏کنند و خداوند هم به وسیله او جهان را مملو از عدالت مى‏کند آن گونه که آکنده از ظلم و جور گشته است.(11)
على‏بن مهزیار هم از امام پنجم(ع) نقل کرده است که:
گوییا با حضرت مهدى(ع) در روز شنبه‏اى که عاشورا است و بین رکن و مقام ایستاده هستم.(12)


ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد