پس از وقوع مجموعه همه حوادثى که تا به حال از آنها یاد کردیم شعاعهاى
نورانى آن خورشید تابان بیش از پیش نمایان گشته و حضرت مهدى(عج) فرستادهاى
از جانب خویش به مکه اعزام مىکنند که علاوه بر روشن شدن اوضاع و کسب خبر
از آنها مقدمات آن انقلاب مبارک را فراهم کند....
بالاخره با پیگیرى حوادث آخرین ماههاى غیبت حضرت مهدى(ع) به آخرین روزها رسیدیم و مىتوانیم چشم انتظار آن وعده الهى باشیم...
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید
(ادامه از بخش ششم)
2 - آشوبهاى مفنا
احادیث
شریف ما از آشوبى که در میان حاجیان طى مراسم حج رخ خواهد داد خبر مىدهند
که در واقع دنباله اختلافات اهالى حجاز بر سر پادشاهى آن دیار است.
امام صادق(ع) فرمودند:
مردم
با هم حج مىکنند و وقوف در عرفاتشان را هم با همدیگر و بدون امام انجام
مىدهند. هنگامى که در منا هستند فتنه سختى برمىخیزد و همه قبایل برهم
مىشورند. »جمره عقبه« از خون رنگین مىشود. مردم وحشتزده گشته و به
کعبه پناهنده مىشوند11.
از این حدیث مىتوان فهمید که مردم در آن
زمان چندان روابط صمیمانهاى با هم ندارند که بلافاصله پس از انجام مناسک
حج و یا حتى پیش از اتمام آنها طى انجام »رمى جمرات در منا« که بخشى از
مناسک حج است، دسته دسته شده و شورشها شکل مىگیرد. حاجیان غارت مىشوند و
اموالشان به تاراج مىرود و خودشان هم کشته مىشوند و پردههاى نوامیس
مردم دریده مىشود.
سهل بن حوشب از رسول مکرم اسلام(ص) نقل کرده است که:
در
ماه رمضان صدایى خواهد بود و در ماه شوال درگیرى و در ذىقعده قبایل با
هم به جنگ مىپردازند و نشانه آن تاراج (در) حج است. جنگى در منا به پا
مىشود و کشتار زیادى طى آن رخ مىدهد و چنان خون به جریان مىافتد که به
جزیره (جمره) مىرسد12.
عبدالله بن سنان هم از امام صادق(ع) روایت کرده است:
مردم
چنان دچار مرگ و کشتار مىشوند که به حرم پناه مىبرند پس (از آن) منادى
راستگویى ندا در مىدهد که براى چه جنگ و کشتار به پا کردهاید؟ سرور
شما فلانى است13.
پی نوشت:
11.الممهدون للمهدى(ع)، ص60؛ یومالخلاص، ص570.
12. منتخبالاثر، ص451؛ بشارةالاسلام، ص34؛ یومالخلاص، ص532؛ بیانالائمه(ع)، ج1، ص433 و ج2، ص355.
13. الغیبة نعمانى، ص178.
(بخش جدید)
کشته شدن صاحب نفس زکیه
پس از وقوع مجموعه همه حوادثى که تا
به حال از آنها یاد کردیم شعاعهاى نورانى آن خورشید تابان بیش از پیش
نمایان گشته و حضرت مهدى(ع) فرستادهاى از جانب خویش به مکه اعزام مىکنند
که علاوه بر روشن شدن اوضاع و کسب خبر از آنها مقدمات آن انقلاب مبارک را
فراهم کند. جوانمردى هاشمى (محمد بن الحسن که همان نفس زکیه است)، در بیست و
پنجم ماه ذىالحجة پس از قیام خویش وارد مسجدالحرام شده و بین رکن و مقام
ایستاده و نامهاى شفاهى از ناحیه حضرت را براى مردم مکه قرائت مىکند
که در این نامه خبرى از توهین و بىاحترامى و تهدید نیست و ضمن آن حضرت از
مردم مکه طلب یارى و نصرت مىکنند. بقایاى نظام منحوس حاکم در حجاز جرمى
شنیع مرتکب شده و وى را در حالى که بین رکن و مقام ایستاده، شهید مىکنند
که این جرم عاقبت آنها را مشخص مىکند و معلوم مىسازد که حضرت 15 روز
بعد که بناست ظهور شریفشان رخ بدهد، باید با آنها چگونه رفتار بکنند.
چنین
فاجعه دردناکى در مدینه بر سر پسر عموى نفس زکیه - که نام خودش محمد و نام
خواهر (دوقلویش) فاطمه است - مىآید و هر دو را بر سر در مسجدالنبى(ص)
اعدام مىکنند.
امام صادق(ع) فرمودند:
کشته شدن نفس زکیه از علایم حتمى (ظهور) است14.
ابو بصیر هم از امام باقر(ع) ضمن حدیثى بلند روایت کرده است:
حضرت
مهدى(ع) به یاران خویش مىفرمایند: اى قوم (همراهان) اهالى مکه مرا
نمىخواهند ولى براى آنکه حجت بر آنها تمام شود و خود هم به وظیفهام
عمل کرده باشم (یکى از شما را) به سوى آنها مىفرستم. سپس یکى از یارانشان
را خوانده و به او مىفرمایند: به سوى اهل مکه برو و بگو: اى اهالى مکه
من فرستاده فلانى (حضرت مهدى(ع)) هستم و او براى شما چنین پیغام فرستاده که
ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم. ما نوادگان حضرت محمد(ص) و سلاله
پیامبران هستیم به ما ظلم شده وآزار رساندهاند و ما را سرکوب کردهاند.
حقمان را تا به امروز به زور از زمان رحلت پیامبر(ص) گرفتهاند. از شما طلب
یارى مى کنیم پس یاریمان کنید. وقتى این جوانمرد این پیام را رساند به
سوى او مىآیند و مابین رکن و مقام او را که نفس زکیه است مىکشند (سر
مىبرند)15.
امیرالمؤمنین على(ع) هم فرمودند:
آیا شما را از
انتهاى سلطنت »بنىفلان« باخبر کنم؟ کشتن نفس حرام! در روزى حرام در شهر
حرام قسم به آنکه دانه را شکافت و آدمى را آفرید، پس از آن بیش از پانزده
روز حکمرانى نخواهند کرد16.
از امام صادق(ع) هم نقل شده که فرمودند:
فاصله قیام حضرت مهدى(ع) و کشته شدن نفس زکیه تنها 15 شب است17.
زراره بن اعین هم از آن حضرت روایت کرده است که:
حتماً جوانى در مدینه کشته خواهد شد.
پرسیدم: آیا سپاهیان سفیانى او را مىکشند؟ فرمودند:
خیر،
ولى او را سپاهیان »بنىفلان« مىکشند. قیام کرده و خارج مىشود تا
اینکه به مدینه مىرسد؛ مردم بدون آنکه بدانند چه مىگوید و چه
مىخواهد، او رإ؛ مىکشند، و از آنجا که ناجوانمردانه و از روى ستم او را
مىکشند خداوند متعال هم به آنها مهلت نخواهد داد. در این زمان چشم
انتظار فرج باشید18.
امام باقر(ع) هم فرمودند:
در آن زمان نفس زکیه در مکه کشته مىشود و برادرش را در مدینه هلاک مىکنند19.
آنکه در مدینه منوره به همراه خواهرش کشته و اعدام مىشود از عموزادگان نفس زکیه است. امام صادق(ع) فرمودند:
مظلوم در یثرب (مدینه) و پسر عمویش در مکه کشته مىشوند20.
باز
هم تأکید مىکنیم که نفس زکیهاى که کشته شدنش از علایم حتمى ظهور است
همان »محمدبن الحسن« است که 15 روز پیش از ظهور حضرت مابین رکن و مقام شربت
شهادت را مىنوشد و در روایات با اسامى و القاب مختلفى نظیر: نفس زکیه21
(شخص بىگناه)، مستنصر (طلب کننده نصرت و یارى)22 مرد هاشمى و جوانى از آل
محمد(ص)، حسنى23 یاد کردهاند.
پی نوشت:
15. بحارالانوار، ج52، ص307؛ بشارةالاسلام، ص224؛ المهدى(ع) منالمهد الىالظهور، ص368؛ یومالخلاص، ص662؛ بیانالائمه(ع)، ج3، ص20.
16. الغیبة نعمانى، ص173؛ بحارالانوار، ج52، ص234؛ الممهدون للمهدى(ع)، ص61.
17.
الارشاد شیخ مفید، ج2، 4ص37؛ الغیبة شیخ طوسى، ص271؛ کمالالدین و
تمامالنعة، ص649؛ اعلام الورى، ص427؛ بشارةالاسلام، ص128؛ المهدى(ع) من
المهد الى الظهور، ص368.
18. بحارالانوار، ج52، ص147؛ بشارةالاسلام، ص117؛ یومالخلاص، ص666.
19. بشارةالاسلام، ص177؛ یومالخلاص، ص665.
20. بشارةالاسلام، ص187؛ یومالخلاص، ص666.
21. طى داستان حضرت موسى در قرآن کریم (آیه 74 سوره کهف) هم آمده است: آیا نفس زکیهاى (یعنى مبرّا از گناه) را کشتى؟
22. فراموش نکنیم که او کلامش را با طلب یارى براى حضرت (آل محمد(ص)) و پیروانش آغاز مىکند.
23. جهت اثبات سیادت وى و اینکه از ناحیه امام مجتبى(ع) هستند.
فجر مقدس و صبح موعود
بالاخره با پیگیرى حوادث آخرین ماههاى
غیبت حضرت مهدى(ع) به آخرین روزها رسیدیم و مىتوانیم چشم انتظار آن وعده
الهى باشیم که در قرآن به مؤمنان، (1)مستضعفان زمین(2) ، صالحان(3) و حتى
وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) داده شده و رسول اکرم(ص) (4) در روز غدیر
حجةالوداع آن را که به صد و بیست هزار مسلمان حاضر در آن محل اعلام
کردند(5) و امام باقر(ع) به عشق آن روز فرمودند:
اگر آن عصر را درک کنم از جان خویش براى حضرت مهدى(ع) محافظت مىکنم (خودم رابراى او نگاه مىدارم.) (6)
آرى این همان روز است که آسمانیان پیش و بیش از زمینیان به انتظارش بوده و
در انتظارش سوخته و ساختهاند؛ چرا که این روز سرآغاز فصل نوین و واقعى
حیات زمین و زمان و بشریت است و روز رسیدن به همه خوبیها در سایه اسلام
است.
حوادث این ماه در دو بخش روز فجر مقدس و باقى این ماه قابل بررسى است:
الف) فجر مقدس و صبح موعود
آن گونه که از احادیث برمىآید به دنبال حوادثى که طى ماههاى پیش در جهان
رخ داده، حدود هفت نفر از عالمان دینى و همراهان آنها (7) از نقاط مختلف
عالم اسلام و بلاد اسلامى رو به سوى حجاز کرده و مخفیانه به دنبال حضرت
مهدى(ع) مىگردند تا با ایشان بیعت کنند. در این اثنا هم حضرت حجت(ع)
همانند حضرت موسى(ع) از ترس آنها که تعقیبش مىکردند رو به سوى مدینه
کرد(8)؛ از مدینه خارج شده و رو به مکه مکرمه نموده و از دست سپاهیان
سفیانى بدانجا پناهنده مىشوند و پس از ایشان هم سیصدوسیزده یار و یاور
ایشان از نقاط مختلف جهان بىآن که با هم قرارى از قبل گذاشته باشند در مکه
جمع مىشوند تا نهضت جهانى خویش را آغاز کنند.
صبح شنبهاى که مصادف
با عاشوراست حضرت پس از طلوع آفتاب، پشت مقام حضرت ابراهیم(ع) دو رکعت نماز
به جا مىآورند، میان رکن و مقام ایستاده و اولین خطبه غرّاى خویش را به
گوش جهانیان مىرسانند و پس از معرفى خویش مردم را به بیعت دعوت مىکنند و
جبرئیل(ع) که در آن زمان به شکل پرندهاى سفید رنگ بر ناودان کعبه ایستاده،
اولین کسى است که با ایشان بیعت مىکند و به دنبال آن هم سیصدوسیزده یاور
شریف حضرت و باقى مؤمنان و صالحانى که به مکه آمدهاند تا به یارى حضرت
بپردازند و همگى آماده جهاد و شهادتند. اینها مجموعاً دههزار نفر سپاهیان
حضرت را تشکیل مىدهند و با حضرت پیمان مىبندند.
یونسبن ظبیان نقل مىکند که امام صادق(ع) فرمودند:
شب جمعه، خداوند متعال مَلَکى را به آسمان دنیا مىفرستد. وقتى که فجر
طلوع کرد، آن ملک بر عرش خدا که بالاى بیت المعمور قرار گرفته مىنشیند و
براى هر کدام از پیامبر و حضرت على و امام حسن و امام حسین(ع) یک منبر
نورانى مىگذارد و ایشان هم از آنها بالا مىروند و ملائکه و پیامبران و
مؤمنان هم در مقابل ایشان جمع مىگردند و به دنبال آن درهاى آسمان گشوده
مىشود و پس از زوال خورشید(9) پیامبر(ص) مىفرمایند:
بار پروردگارا! این وعدهاى که در کتاب خویش دادى وگفتى:
»خداوند به آن دسته از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند وعده
داده است که آنها را همانند پیشینیان ایشان حاکمان زمین و دین مرضى خویش
کند.«
اشاره به آیه نازل شده در روز غدیر: »الیوم اکملت لکم و رضیت لکم الاسلام دینا«
یعنى اسلام را مسلط و خوف آنها را به آرامش تبدیل کند.
پس از ایشان ملائکه و پیامبران هم، چنان مىگویند. آن چهار نور مقدس به
سجده مىافتند و حضرت (رسول(ص)) باز مىفرمایند: پروردگارا غضب نما که
حریمت دریده شد و برگزیدگانت شهید و بندگان صالحت خوار گشتند. پس خداوند
آنچه را که بخواهد مىکند که آن روز معلوم است.(10)
احادیثى را که اشاره به این حادثه بزرگ دارند مىتوان در چند دسته خلاصه کرد:
1. روز قیام و نقطه آغاز نهضت جهانى حضرت
شنبهاى را که مصادف با عاشورا شده است برخى احادیث روز ظهور حضرت برشمردهاند:
ابو بصیر از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمودند:
[حضرت مهدى(ع)] در روز عاشورا که روز شهادت سیدالشهدا(ع) است، قیام
مىکنند. گوییا در آن شنبهاى که عاشورا در آن واقع شود، همراه او هستم. در
حالى که بین رکن و مقام ایستاده جبرئیل در مقابل ایشان، براى بیعت ندا در
دهد و شیعیان حضرت، زمین را با طىالارض زیر پا مىنهند و از اطراف و اکناف
عالم (به سرعت) جمع شده و با ایشان بیعت مىکنند و خداوند هم به وسیله او
جهان را مملو از عدالت مىکند آن گونه که آکنده از ظلم و جور گشته است.(11)
علىبن مهزیار هم از امام پنجم(ع) نقل کرده است که:
گوییا با حضرت مهدى(ع) در روز شنبهاى که عاشورا است و بین رکن و مقام ایستاده هستم.(12)
ادامه دارد