آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

استاد سروستانی: شرح سالهای سخت پیش از ظهور امام زمان (ع)

در نخستین نشست سال 1392، «اسماعیل شفیعی سروستانی» مدیر مسئول موسسه ی موعود عصر (عج)، تاکید کرد که با سخت تر شدن شرایط زندگی بر شیعیان ودر سال های سخت پیش از ظهور، باید بادید وسیع تری به اطراف خود بنگریم و به فکر برادران شیعه ی رنج دیده مان در جهان مستضعفان  هم باشیم.


لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید


شفیعی سروستانی، سخنان خود را با کلامی از امام کاظم (علیه السلام) آغاز کردند که فرمودند: «خوشا بر احوال شیعیان‏ ما که در غیبت قائم‏ ما به رشته ی ولایت ما متمسّک هستند و بر دوستى ما و بیزارى از دشمنان ما ثابت قدم هستند، آنها از ما و ما از آنهائیم، آنها ما را به امامت پذیرفته اند و ما نیز آنان را به عنوان شیعیان خود پذیرفته‏ ایم پس خوشا بر احوال آنها. بخدا سوگند آنان در روز قیامت هم درجه ما هستند.» (1)

ایشان ادامه دادند: «آنچه که امام موسی بن جعفر (ع) شرط این افتخارات می دانند دو چیز است:
نخست: پایمردی بر ولایت امام مبین
دوم: بیزاری جستن از ائمه ی کفر در زمان غیبت
و اینگونه شیعیان به نتیجه ای می رسند که امام می فرمایند: آنها از ما و ما از آنهاییم


سردبیر مجله ی موعود، پس از بیان این حدیث به شرح سالهای سخت پیش از ظهور امام زمان (ع) پرداختند و بیان کردند: «هر چه بگذرد و به سالهای ظهور امام نزدیکتر بشویم، وضعیت شیعیان سخت و سخت و سخت تر خواهد شد. به بیان یکی از معصومین که فرمودند: «به خدا قسم، غربال می شوید، به خدا قسم غربال می شوید، به خدا قسم غربال می شوید»با سخت شدن شرایط در عصر ظهور و سالهای قبل از ظهور کبری، صفوف مومنان ومنکران از هم جدا شذه و همه غربال میشوند تا موقیعت هرکس ازشیعیان معلوم شود.

اینطور نیست که دروازه ای را باز کنند و ناگهان خودی و غریبه، سر از پا نشناخته، گله وار، حمله کنند و بر مسندها تکیه بزنند و گمان کنند که در زمره ی شعیان امام مبین (ع) شناخته شده اند. انسانها باید برای خودشان و در خودشان شرایط را فراهم کنند. اتفاقاً بر اساس روایات، اینگونه است که شرایط بر شیعیان هر روز سخت تر می شود و در اثر غلبه ی شرایط، سخت صف بندی ها دقیق می شود.

در این شرایط به جایی می رسیم که گویی پرده ها برداشته می شود.
در دوران قبل از ظهور مانند زمان حاضر نیست که صد پرده و پوشش به دور هرکس کشیده شده باشد ؛ بلکه نوعی آشکاری در آن  سال ها بوجود می اید. و آنچه مردم خودشان را با آن مخفی کرده بودند –همه این لباسها می ریزد و آنچه درون انسانهاست آشکار می شود. این از شدت این سختی هاست که اتفاق می افتد. سختی ها و حوادث هر چه کشنده تر و تنگ تر شود، قدرت پرده دری شان بیشتر می گردد. دیگرگرگ نمی تواند درلباس چوپان دیگری را بفریبد.

بنابراین هرچند حادثه در خودش برای انسان  کراهت و سختی وجود دارد ولی درش پرده دری و اکتشاف هست. واقعه ی بزرگ قیام و ظهور، چنین بزرگ اند که به نوعی آشکاری می انجامند و همه ی مردم در همه ی گروه های اجتماعی تکلیف خود را با طرف حق ویا باطل معلوم می کنند و در صف خود جای می گیرند.

در شرایط معمولی، نفاق اجازه نمی دهد که دوست در صف دوست و دشمن در صف دشمن قرار بگیرد. امّا در عصر ظهوروپس ازان ، دوست با آمادگی برای پرداختن  بهایی که باید بپردازد در صف دوست می ایستد و دشمن با کین ورزی در صف خودش قرار می گیرد و هر دو صف نیز آماده ی فداکاری هستند.»

ابلیس با تمام قوا یارگیری می کند
مدیر موسسه موعود عصر (عج) در بیان سختیهای دوران غیبت، ادامه داد: «در همین زمان، ضمن حوادث و سختیها، یارگیری هم اتفاق می افتد.جنود ابلیس به زمینیان نزدیک می شوند و واقعه ی دخان  اتفاق می افتد. در این واقعه، جنود جنی ابلیس، به فضای انسانها نزدیک می شوند و پرده ها رقیق می گردد و مجال بیشتری برای دست اندازیجنود ابلیس بر مردم به وجود می آید.

وقتی این رفت و آمدها بیشتر شود، نیروهای شیطانی جنی، فشرده و زمخت و آشکار می شوند و مجال دستبرد به خلق و خوی و جان مردم پیدا می کنند. در این زمان، آنهایی که از قبل جانشان مهیا بوده است که به جنود ابلیس بپیوندند، به مثابه شیاطین انسی، عمل می کنند. در این روزگار سخت، خدا به مردم رحم کند؛ این همان روزگاری است که فسق و فجور در کوی و برزن، آشکار می شود و کسی نمی تواند با آن مقابله کند. همینجاست که خداوند لطف می کند و مجال جاری شدن قسط و عدل را به دست امام عادل ، فراهم می سازد.»


مرزبندی سرزمینها، ما را غافل کرده است
استاد ارجمند حوزه ی مهدویت و دشمن شناسی، با برشمردن سختیهای طاقت فرسای شیعیان در عصر غیبت، بیان کرد که به بیان روایات، نگه داشتن ایمان در این دوره، همانند چیدن و تمیز کردن خارهای گون با دست است. ایشان، در ادامه بیان کردند: «در عراق، یمن، سوریه و بحرین، شیعیان و برادران مسلمان ما، دوران سختی را می گذرانند. انگار آنان در تجربه ی سالهای قبل از واقعه ی ظهور پیش قراول اند. این سخنان را مقدمه کردم که بگویم: حق و روا نیست که شیعیان آل محمد (ص)، اینقدر از برادران و خواهران خودشان غافل باشند.

سیم های خارداری که دشمنان ادیان و انسان جعل کرده اند ما را اینچنین کرده است:  مرزها!

مرزها، اعتباری اند و از هیچ حقیقتی برخوردار نیستند و تنها خاصیتشان جدا کردن مستضعفان از همدیگر است که دشمنان، جدا جدا بر آنها هجمه ببرند و آنها را قتل عام کنند در حالیکه برادران و خواهران آنها، در آنسوی مرز، در حال تماشایند.

این را بدانید که چیزی نمی گذرد که آنها به سراغ ما نیز می آیند.
ما شیعیان، باید ازفراز سیمهای خاردار را و فراتر از مرزها را ببینیم؛ مگر شیعیان عراق و بحرین و یمن و سوریه، برادرانی جز ما دارند؟! مگر قرار است که ما با مغرض و مرتد و منکر و زندیق یک جا جمع شویم؟!

چرا از رنج امام، رنجور نیستیم؟

اسماعیل شفیعی سروستانی در ادامه ی توصیه هایش گفت: «باید ببینیم چه بلایی بر سر مستضعفان عراق و سوریه می آورند. دختران و زنان آنها را به شیوخ شکم باره و زن باره می فروشند؛ دخترانی که یا زهرا هستند، یا آمنه، یا زهره یا فاطمه.

روزی، خلخالی از پای یک زن یهودی در آورند و امیرالمؤمنین، یعسوب الدین، حضرت علی (ع)، فریاد بر آوردند که جا دارد از رنج این واقعه بمیریم! حال چطور می شود ازمقابل ایت همه بلا که بر سر شیعیان می اید به راحتی گذشت؟

باید پیش از آمدن امام عصر (عج) تمرین کنیم که جهانی ببینیم و عمل کنیم. ما نمی توانیم نسبت به شیعیان بی تفاوت باشیم. مگر در لشکر گاه امام زمان (ع)، جز کوفی و یمنی و ایرانی خواهند بود؟ مگر آنها امامی جز امام عصر (ارواحنا له الفداء) دارند؟ قطعاً امام مهربان ما از رنج آنها رنج می برد، چرا از رنج امام رنجور نیستیم؟

سخنران نشست، در انتها گفتند: «ماجرای غربال شدن و سختی های دوران غیبت و صف بندی حق و باطل، شوخی نیست. این ماجرا شوخی و مزاح نیست که ما به شوخی می گیریمدشمنان ما  هیچ چیز را  را شوخی نمی گیرند. جمیع دشمنان پشت در پشت هم داده اند تا مستضعفان را از بین ببرند و هیچ کس در این میدان نمی ماند، مگر آنکه دلی مستحکم داشته باشد.»

بالهای پروازمان را شکسته اند

«فرض کنید که انسانی را با 50 طناب به زمین بسته اند و سر دیگر طناب به هواپیمایی است. وقتی این هواپیما بپرد، از این انسان چه می ماند؟ آری! هواپیمای ظهور خواهد پرید و وقتی با هزاران طناب، خودمان را دنیایی کرده و در خلق و خو خود را شبیه معاندان و مبغضین ساخته ایم، وقتی که رنگ آنها را گرفته ایم، آیا براستی می توانیم خودمان را شیعه ی امام بدانیم. شیعه ای که امام کاظم (ع) می فرماید: «ما از او و او از ماست»

 

پی نوشت:
1. کمال الدین / ترجمه پهلوان، ج‏2، ص: 44

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد