آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

دلالت احادیث بر فتنه های آخرالزمان و غربال مومنان

فتنه های آخرالزمان چنان حق و باطل را ممزوج خواهند کرد که تنها کسانی می توانند از آنها به سلامت عبور کنند که دارای بصیرت و استقامت باشند. بصیرت بنا به فرمایش مقام معظم رهبری در دوسطح تعریف می شود: سطح زیرین آن داشتن نگاه توحیدی است که موجب داشتن هدف الهی و تلاش خستگی ناپذیر در راه آن گشته و در حقیقت زمینه همه تلاش ها و مبارزات انسانی در جامعه خواهد بود. و سطح دیگر آن در حوادث زندگی خودنمایی خواهد کرد، به این شکل که برای اینکه انسان در حوادث زندگی دچار بی بصیرتی نشود، باید پیرامون آنها تدبر کند و از آنها به شکل سطحی و عامیانه عبور نکند و با این سنجش بصیرت پیدا کند...

  

قرآن به صراحت عاقبت کافران را روشن کرده و می فرماید: 'خَتَمَ اللهُ عَلَی قُلوبِهِم و عَلَی سَمعِهِم و عَلَی أبصارِهِم غِشاوَةٌ وَ لَهُم عَذابٌ عَظیمً'. . .

لایَخرُجُ المهدیُّ حَتَی یُکفَرَ بِاللهِ جَهرَةً (معجم احادیث الامام المهدی(علیه السلام)، ح 149)

مهدی خروج نمی کند تا اینکه به خداوند آشکارا کفر ورزیده شود.

منظور از کفر و کافر در این حدیث:

1. باید توجه داشت که اگرچه منظور از کفار در این حدیث کافران اعتقادی هم هستند لکن مخاطبان اصلی این حدیث مسلمانان می باشند. زیرا قرآن به صراحت عاقبت کافران را روشن کرده و می فرماید: "خَتَمَ اللهُ عَلَی قُلوبِهِم و عَلَی سَمعِهِم و عَلَی أبصارِهِم غِشاوَةٌ وَ لَهُم عَذابٌ عَظیمً"[1]

اما در مقابل بیان می کند که مخاطبان اصلی فرامین قرآن و صاحبان هدایت ، متقین هستند و می فرماید: "ذلک الکتاب لا ریبَ فیه *هُدیً لِلمُتَّقین"[2] و اولین شاخصی را که برای تقوا و متقین بیان می کند، ایمان به غیب است که یکی از مصادیق غیب،امام مهدی(علیه السلام) است. در نتیجه رابطه تنگاتنگ امام موعود و ایمان را برای ما مشخص می کند.

چنانچه پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در روایتی که مورد قبول بین شیعه و سنی است، معرفت و اعتقاد به امام غائب را شرط ایمان دانسته و مرگ کسی را که بدون این معرفت بمیرد، مرگ جاهلیت و درحال کفر معرفی می کند و می فرماید: "مَن ماتَ و لم یَعرِف امامَ زمانِه ماتَ میتةً جاهلیةً"[3]و بدینوسیله ایمان را تخصیص زده و کسانی را که معتقد به امام غائب نیستند از کافران به حساب می آورد زیرا کافر کسی است که خدا یا پیامبر خاتم یا ضرورت های دین را منکر شود، این درحالی ست که ولایت و امامت ائمه اطهار(علیهم السلام) از ارکان دین و دارای جایگاهی رفیع در اسلام می باشد.

و حتی مخالفان آنها نیز به این مطلب اعتراف کرده اند. قاضی بیضاوی مفسر معروف اهل سنت در کتاب "منهاج الاصول" با کمال صراحت می گوید: "ان الامامه من اعظم مسائل اصول الدین التی مخالفتها توجب الکفر و البدعه" [4]و اهمیت آن تا آنجاست که خداوند به پیامبراکرم می فرماید: "یا اَیُهَا الرَّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ الیکَ مِنربِّک و إن لَّم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ"[5] اگر امروز (غدیر) علیه السلامع) را به عنوان حجت خدا و جانشین خود به منظور ولایت بر مسلمین معرفی نکنی گویا در تمام این سالها تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده ای. یعنی عصاره دین ولایت است و عدم بیان ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) مانند عدم تبلیغ دین در همه این سالهاست.

2. اما خطاب دیگر حدیث به معتقدان به ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) به عبارت دیگر شیعیان می باشد که مبادا شما در هنگام خروج مهدی از کافران باشید! چگونه چنین امری ممکن است؟ پاسخ این است که واژه کفر معانی مختلفی دارد یکی از آنها کفر عملی یعنی معصیت و گناه است. یعنی فراوانند افرادی که به عنایت خداوند دچار کفر اعتقادی نیستند ولیکن به علت گناهان دچار کفر عملی میشوند که آیات متعددی به این نوع کفر اشاره دارد: مثل آیه 84 ، 85 ، 102 و 275 سوره بقره و 97 سوره آل عمران و آیات دیگر که به این مطلب اشاره دارد.

نتیجه اینکه:

مخاطب اصلی این روایت مسلمانان هستند و این حدیث در مقام بیان این هشدار است که آگاه باشید مهدی زمانی خروج خواهد کرد که:

1. الف ) افرادی آشکارا اعلام میکنند که ولایت معصومین را نمی پذیرند و به قرینه روایت (من مات) آنها دچار کفر اعتقادی هستند. ب) افرادی هم اگرچه کفر اعتقادی ندارند ولی دچار کفر عملی یعنی ارتکاب گناهان هستند و آشکارا مرتکب نواهی الهی شده، حریم شکنی کرده و حتی در مواردی به انجام آن گناه افتخار کرده و آن را موجب برخورداری از یک شخصیت اجتماعی به حساب می آورند.

دلالت حدیث بر فتنه های آخرالزمان و غربال مومنین:

وجود کفر آشکار در این حدیث و روایات دیگری که به بیان نشانه های آخرالزمان پرداخته اند، نشان می دهد در آن زمان فتنه ها مانند قطعه های شب تاریک واقع می شوند و انسانها آنقدر در معرض آزمایش قرار خواهند گرفت تا غربال شده و فقط دانه درشت ها باقی بمانند. لذا افرادی که ایمان های سست و سطحی دارند، از پا درآمده و حتی ممکن است دچار کفر اعتقادی شوند. اما سوالی که در این قسمت به ذهن می رسد، این است که چه کنیم تا درآخرالزمان دچار کفر عملی و اعتقادی نشویم؟ پاسخ این است که تنها کسانی پیروز این نبرد خواهند بود که دارای ایمانی راسخ و محکم هستند . در واقع این حدیث باید مورد عبرت و پندآموزی مومنان قرار گیرد و آنها بدانند وضعیت زمان ظهور کفر آشکار است. پس ایمانهایشان را به زیور تقوا آراسته کنند و تشنگی جانشان را با معارف مهدوی سیراب کنند. برای روزهای سخت فتنه ایمانی لازم است که آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد که در سخت ترین شرایط هم آن ایمان از شخص گرفته نشود. تنها کسانی میتوانند پرچمداران هدایت و یاران مهدی(علیه السلام) باشند که بنا به فرموده مولای متقیان اهل بصیرت و صبر باشند. "ولا یَحمِلُ هذا العَلَمَ إلا أهلُ البَصَرِ و الصَّبر" [6]

فتنه های آخرالزمان چنان حق و باطل را ممزوج خواهند کرد که تنها کسانی می توانند از آنها به سلامت عبور کنند که دارای بصیرت و استقامت باشند. بصیرت بنا به فرمایش مقام معظم رهبری در دوسطح تعریف می شود: سطح زیرین آن داشتن نگاه توحیدی است که موجب داشتن هدف الهی و تلاش خستگی ناپذیر در راه آن گشته و در حقیقت زمینه همه تلاش ها و مبارزات انسانی در جامعه خواهد بود. و سطح دیگر آن در حوادث زندگی خودنمایی خواهد کرد، به این شکل که برای اینکه انسان در حوادث زندگی دچار بی بصیرتی نشود، باید پیرامون آنها تدبر کند و از آنها به شکل سطحی و عامیانه عبور نکند و با این سنجش بصیرت پیدا کند، چنانکه امیرالمومنین علی(علیه السلام) می فرماید: "فإنَّمَا البَصیرُ مَن سَمِعَ فَتَفَکَّرَ و نَظَرَ فَأبصَرَ"[7]و به دنبال این بصیرت صبر و ایستادگی تا تحقق اهداف، لازم و اساس کار است و الا یک وزنه سنگین را آدم ضعیفی هم ممکن است، بردارد و یک لحظه سر دست بلند کند؛ لیکن نمی تواند نگه دارد و آن را می اندازد.

ارتباط بصیرت با ایمان و کفر:

بصیرت یعنی دل را با خدا مرتبط کردن، خدا را دیدن، رسیدن به حقیقت ایمان "لاتدرکه الابصارُ و هُوَ یُدرِکُ الأبصار" [8]" و لکن تدرکه القلوب بحقائق الایمان"[9] به راستی حقیقت ایمان چیست؟ حقیقت ایمان و اساسی ترین مسئله دین مسئله ولایت است؛ ولایت نشانه توحید است؛ ولایت پیوستگی به صف اسلام به طور بارز و نمایان و جدایی از صف باطل به طور بارز و نمایان است در نتیجه مخاطب دیگر این حدیث، بی بصیرت ها هستند آنها که بدنبال پیروی از شهوات دل از ولایت بریدند آنها که نفهمیدند در زمان غیبت و در بحبوحه حوادث دست به سوی چه کسی دراز کنند. آنها که مغلوب دشمن درون و بیرون گشتند و بر ولی فقیه پشت کردند. در نتیجه دچار کفران شدند و اخلاق کافران را در خود پرورش دادند و لجوج و بهانه جو شده و آگاهانه انکار کردند و عاقبت وقتی موعود حق، حضرت مهدی(علیه السلام) خروج کند إبا می کنند و استکبار می ورزند که استکبار از ویژگی های بارز کافران است "أبی واستَکبَرَ و کانَ مِنَ الکافرین"[10]

کلام آخر اینکه برای در امان ماندن از فتنه های آخرالزمان و داخل نشدن به جرگه کافران باید بصیرت کسب کرد و برای کسب بصیرت باید به ریسمان توحید چنگ زد و ریسمان توحید همان ائمه معصومین(علیه السلام) هستند که پیروی از اوامرشان ما را به شاهراه مقصود خواهد رساند و گرد پرچم عدل الهی جمع خواهد کرد.

پیام های این روایت:

1. آگاهی بخشی نسبت به شرایط اجتماعی و اوضاع فرهنگی آخرالزمان.

2. هشدار به مومنان نسبت به مراقبت وحفظ ایمان خود در آخرالزمان و مصداق واقع نشدن برای این حدیث.

در واقع این حدیث در عین حال که خبر از یکی از شرایط اجتماعی دوران نزدیک به ظهور میدهد سعی دارد مومنان را از گرفتاری در این پدیده اجتماعی نجات داده و به سعادت رهنمون شود.

پی نوشت ها:

[1] قهر خدا مهر بر دلها و پرده بر گوش ها و چشم های ایشان نهاد (که فهم حقایق و معارف الهی را نمی کنند) و ایشان را در قیامت عذابی سخت خواهد بود. بقره/7
[2] آن کتاب بی هیچ شک راهنمای پرهیزگاران است. بقره/2
[3] کافی، ج1 ، ص 371 ؛ مسند احمد، ج4 ، ص 96.
[4]همانا امامت از عظیم ترین مسائل اصول دین است که مخالفت با آن موجب کفر و بدعت می شود. شب های پیشاور، ص 231.
[5] ای پیامبر آنچه از خدا بر تو نازل شد را به خلق برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده ای ... ( آیه راجع به غدیر و خلافت علی(علیه السلام) است) مائده/67
[6] و این پرچم را نمی تواند بر دوش کشد، مگر آنکه اهل بصیرت و پایداری باشد. نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه 173.
[7]همانا بصیر آن کسی است که بشنود و بیندیشد، بنگرد و ببیند. همان، خطبه 153.
[8]انعام/103
[9] بحارالانوار، ج 69، ص 279 .
[10] همه فرشتگان سجده کردند به غیر از ابلیس که ابا و تکبر ورزید و از فرقه کافران گردید. بقره/34

_______

شبستان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد