ویژگیهای سربازان امام زمان(عج) از زبان آیتالله قرهی
آیتالله روحالله قرهی در آخرین جلسه درس اخلاق خود که پانزدهم تیرماه
در مسجد و حوزه علمیه امام مهدی(عج) برگزار شد؛ به بیان ویژگیهای سربازان
امام زمان(عج) پرداخت که مشروح آن در پی میآید:
خصایص سربازان
وجود مقدّس مولا، آقا، سید، صاحب و سالارمان، حضرت حجّتبن الحسن
المهدی(صلوات الله و سلامه علیه) همان خصایص سربازان وجود مقدّس
ابیعبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) است. آنها در مرحله نخست، متخلّق
به اخلاق الهی هستند. آیتالله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف
عظیمالشّأن این نکته بسیار عالی را فرمودند، ایشان فرمودند: خطاب وجود
مقدّس مولایمان، به سربازانشان و کسانی که در محضرشان هستند، این است:
«اِرکَبوا یا مُتخَلَّقینَ باَخلاقِ اللّه».
آسید هاشم حدّاد(اعلی
اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف بزرگوار میفرمایند: وقتی آقا جانمان،
آقای قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) این را فرمودند، اشک در چشمان
مبارکشان حلقه زد، فرمودند: یک دلیل این است متخلّقین به اخلاق الهی از هر
گناهی به دورند و بهترین انسانها در روی زمین هستند.
* عامل تزلزل برابر فرمان مولا
هشدار!
هشدار! آیتالله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن کنز خفی
الهی فرمودند: اگر کسی میخواهد برای زمان حضرت ولو به اینکه از دنیا رفته
برگردد و در رکاب آقا باشد - همانگونه که در دعای عهد است - یک راه بیشتر
ندارد و آن این که سرباز امام زمان(صلوات اللّه علیه و عجّل اللّه تعالی
فرجه الشّریف) باید خودش را متخلّق به اخلاق الهی کند.
اگر میخواهیم
همانگونه که در دعای عهد میخوانیم، برگردیم و به تعبیر دعای عهد، شمشیر
کشیده؛ یعنی آماده و سلاح به دست در محضر مولایمان باشیم، باید متخلّق به
اخلاق الله شویم.
ایشان فرمودند: درست است بیان شده هر کس چهل صباح
دعای عهد را بخواند به این نیت که اگر مرد، بعد از مردنش رجعت کند و در
محضر مولا باشد، برمیگردد امّا شرطش این است که متخلّق به اخلاق الله
باشد؛ آنوقت اگر دعا را خواند برمیگردد.
از محضر مبارکشان سؤال شد: اگر کسی متخلّق به اخلاق الله نبود آیا با خواندن این دعا برنمیگردد؟
فرمودند:
اگر عمرش را هم به این دعا مشغول باشد ولی خصوصیت سربازان امام
زمان(صلوات اللّه علیه و عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) را نداشته باشد؛
یعنی متخلّق به اخلاق الهی نباشد، هرگز برنمیگردد. یعنی آن دعا شرط دارد
و شرط اساسی آن این است که انسان حتماً متخلّق به اخلاق الهی باشد.
آیتالله
العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن مرد الهی و عظیمالشّان، آن
عارف بینظیر فرمودند: دلالت این است که اصحاب ابیعبدالله(صلوات اللّه و
سلامه علیه) بر اساس اخلاق، با وفا بودند. کسی که متخلّق به اخلاق الهی شد
در سختترین مواقع و در سختترین لحظات مولای خودش را رها نمیکند.
لذا
یکی از گناهان کبیره این است که انسان وفای به عهد نداشته باشد. اگر کسی
متخلّق به اخلاق الله نشد، در پیچ و خم کارهایی که گاهی حکمتش را نمیداند
و از ناحیه مولا برای او هست، امکان دارد ایمانش سست شود و دست از مولایش
بردارد.
* چه کنیم ایمانمان قوی شود؟
قرآن کریم و مجید
الهی هر جا خواسته بگوید انسانهایی مؤمن هستند، فرموده: « الّذینَ
آمَنُوا وَعَمِلوُا الصّالِحات» یا «إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا
الصَّالِحاتِ»[1] و ... ؛ یعنی در چندین جا ایمان و عمل صالح را بیان
فرموده است.
در تفسیر آیه 25 سوره بقره «وبَشّرِالَّذینَ آمَنُوا وَ
عَمِلوُا الصّالِحات...» عرض کردیم که اگر کسی عملش عمل صالح نبود، دلالت
بر این است که ایمانش، ایمان ضعیف است. تا ایمان قوی نشود عمل انسان صالح
نمیشود. چه کنیم ایمانمان قوی شود؟
حضرت شیخناالأعظم، حضرت مفید
عزیز(روحی له الفدا و سلام اللّه علیه) نکته بسیار عالی در این باب که چه
زمانی ایمان تقویت میشود و دیگر خود به خود عمل انسان مؤمن، صالح میشود،
فرمودند - این کد اساسی و بسیار مهم را به ذهن خود بسپارید - فرمودند:
پایههای ایمان، جز در بستر اخلاق مستحکم نمیشود. اگر انسان متخلّق به
اخلاق الهی شد، ایمانش قوی میشود.
خصوصیت ایمان قوی چیست؟ عمل صالح
است و خصوصیت دیگر این است که در فراز و نشیبهایی که در محضر حجّت خدا،
امام و ولی است، متزلزل نمیشود.
* زیر سؤال بردن ولی خدا؟!
نکته
بسیار نابی را اولیاء الهی تبیین کردهاند و جالب این است که شخصی مثل ابن
ابیالحدید معتزلی که شیعه نیست هم به این مطلب رسیده است و آن این که
بیان کردهاند: اصحاب ابیعبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) از لحظه حرکت
تا لحظه شهادت حتّی یک بار هم به امام خودشان نگفتند: آقا! شما فرموده
بودید که ما میخواهیم کوفه برویم، پس چه شد در کربلا زمینگیر شدیم؟!
عزیزم!
به تعبیر دیگر امام، ولی و حجّت خود را زیر سؤال نبردند، چرا؟ چون
ایمانشان قوی بود، میدانستند حتماً حکمتی در فرمایشات امام هست و به خاطر
همین مطلب درست است که به کوفه نرسیدند و سپاه در کربلا ماندگار شد، گرچه
از ابتدا هم بنا نبوده به کوفه برسند، شما در زیارت سوم شعبان میخوانید:
ای کسی که به دنیا آمدی، آسمانها و زمین و آنچه که در آنها بود، برای
تو گریه کرد. پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) گلوی
ابیعبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) را میبوسد و خبر به شهادت میدهد.
همه چیز معلوم است امّا به صورت ظاهر حضرت فرمودند: ما به کوفه میرویم
امّا به تعبیری در کربلا زمینگیر شدند، امّا هیچکدام از اصحاب نگفتند:
چرا؟ اولیاء الهی میگویند: این به واسطه اخلاق است.
ابن ابی الحدید
معتزلی میگوید: اینها به واسطه این که ایمان قوی به ابی عبدالله(صلوات
اللّه و سلامه علیه) داشتند، سؤال نکردند. حتّی حضرت از باب امتحان که
حجّت را تمام کند و به عالم بگوید اینها از اوّل هم قصد شهادت داشتند،
فرمودند: اگر نمیخواهید، اجازه میدهیم برگردید، امّا یک نفر در کربلا
پیدا نمیشود که به حضرت عرضه بدارد: آقاجان! مگر شما نعوذٌبالله،
نستجیرٌبالله میترسید که میفرمایید برگردیم؟ ابداً؛ چون میدانند حضرت،
حجّت برای طرف مقابل است. گرچه حضرت به خود آنها نگفت: من میخواهم اتمام
حجّت کنم که آنها آمادگی داشته باشند، امّا یک کدام از آنها سؤال
نکردند؛ چون ایمانشان قوی بود. چرا ایمانشان قوی بود؟ برای این که متخلّق
به اخلاق الهی بودند.
* چگونه سرباز امام زمان(عج) شویم؟
انسان
باید چگونه شود تا سرباز وجود مقدّس امام زمان(صلوات اللّه علیه و عجّل
اللّه تعالی فرجه الشّریف) باشد؟ کدام افتخار بالاتر از این که پروردگار
عالم لطف کند، محبّت کند، بزرگواری کند و اسم انسان را در آن طومار
سربازان مولا که به دست حضرت شیخناالأعظم(روحی له الفدا و سلام اللّه
علیه) نوشته میشود، بنویسد؛ جایی که انبیاء دوست دارند سرباز حضرت شوند!
آیتالله
مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن کنز خفی الهی به نقل از آسید
ابوالحسن اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن مرد عظیمالشّأن
میفرمودند: من دیدم انبیاء از هم سبقه میگیرند که در طومار سربازی امام
زمان(صلوات اللّه علیه و عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) ثبتنام کنند.
جایی که خود وجود مقدّس ابیعبدالله و امام صادق(صلوات اللّه وسلامه
علیهما) میفرمایند: «لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُه»[2] من خادمش
میشوم.
به این جمله ناب دقّت کنید، عجیب است! این کد اساسی است که
حضرت شیخناالأعظم(روحی له الفدا و سلام اللّه علیه)، آسید ابوالحسن
اصفهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) و اولیاء بیان فرمودهاند و آن این که
کسانی که به عنوان اصحاب ابیعبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) انتخاب
شده بودند، گناه کبیره که نداشتند هیچ، گناه صغیره را هم مواظبت میکردند.
سؤال شد: پس حُرّ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) چگونه بود؟ گفتند:
حرّ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) جز آن مطلب که آن هم ادّعا کرده بود
میخواستم وفای به عهدی کنم که با آن مرد بسته بودم، هیچ گناهی انجام
نداده بود. او در مروّت، جوانمردی و همه مسائل عالی بود. همسرش شهادت
میدهد: من اوّل متعجّب بودم که چطور حرّ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در
سپاه ابن زیاد است، امّا وقتی خبر رسید که او در رکاب ابیعبدالله(صلوات
اللّه و سلامه علیه) شهید شد، گفتم: چون حرّ(اعلی اللّه مقامه الشّریف)
مواظبت میکرد حتّی گناه صغیره هم انجام ندهد. اینگونه است که خود به خود
او را به سپاه حق آوردند.
اگر گناه نکردیم، مراقبه کردیم و در بستر
اخلاق رشد و نمو پیدا کردیم، همان شعار اساسی که پیامبر(صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم) به ما یاد داده است: «الخُلقُ وِعاءُ الدّین» اخلاق ظرف دین
است، صد در صد ایمانمان قوی میشود و هر کس ایمانش قوی شد عملش صالح است،
دیگر طبیعی است نسبت به مولای خود شکّی نخواهد داشت. یک خصوصیت اصحاب
ابیعبدالله(علیه الصّلاة و السّلام) این است.
* کسی نمیتواند وقت دقیق ظهور امامزمان(عج) را تعیین کند
اصحاب
وجود مقدّس آقایمان شبیه به اصحاب ابیعبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه)
هستند. آیا دلتان میخواهد اسم شما هم به عنوان سرباز امام زمان(صلوات
اللّه علیه و عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) ثبتنام شود؟ عرض کردم
اتّفاقاً الآن برای سربازی امام زمان(صلوات اللّه علیه و عجّل اللّه
تعالی فرجه الشّریف) ثبتنام میکنند. موقعی که حضرت آمد که دیگر یارگیری
نمیکند، یارگیریها برای الآن است. حضرت الان سربازها را انتخاب میکند.
میدانید وقت را نباید تعیین کرد؛ «کَذَبَ الْوَقَّاتُون»[3] اصلاً کسی نمیتواند وقت دقیق را تعیین کند.
لذا
کسی نمیتواند وقت را تعیین کند، امّا ظهور نزدیک است. هر که بخواهد اسمش
در آن طومار نوشته شود از الآن باید خود را آماده کند. چه کند؟ اینکه
متخلّق به اخلاق الله شود. وقتی متخلّق به اخلاق الله شد، طبیعی است دیگر
باوفا میشود، آن هم چه باوفایی!
آن مرد عظیمالشّأن، آیتالله آشیخ
محمّدرضا ربّانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که بالجد ربّانی بودند. قبر
مطهّر ایشان در حرم حضرت عبدالعظیم است. ولّی خدایی در تهران بودند که
ناشناخته ماندند. مقدّمه حمد ربّانی ایشان را ببینید. آیتالله جوادی آملی
جملاتی را راجع به شخصیّت باعظمت این مرد الهی بیان میکنند که عجیب است.
من محضر مبارکشان رسیده بودم، مرد عجیب و نافذالعینی بودند ذیل این آیه
شریفه «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[4]
میفرمایند: این آیه متعلّق به اصحاب مولا، آقا، سیّد، صاحب و سالارمان،
حضرت حجّتبنالحسن المهدی(صلوات اللّه و سلامه علیه) و اصحاب
ابیعبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) است.
این آیه شریفه
میفرماید: مؤمنین کسانی هستند که امانات و عهد خود را مراعات میکنند،
دیگر عهدشکن نیستند، عهدشکنی گناه کبیره است. اینها با مولایشان عهد
میبندند و هرچه مولایشان گفت تا آخر میروند، چرا؟ چون در بستر اخلاق رشد
کردهاند.
* وفای به عهد با مولا
ملّا حسینقلی
همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف عظیمالشّأن جمله بسیار
عجیبی راجع به «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ»[5] دارند. ایشان
میفرمایند: «تَخَلَّقُوا» فعل امر است، میدانید چرا امر شده است؟ برای
اینکه امر کردند انسان برود بچشد، مزه کند و ببیند اخلاق الهی چیست، دیگر
وقتی اخلاق الهی را چشید، چنان رشد میکند که ملائکةالله به پای او سجده
میکنند.
آیتالله انصاری همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) هم قریب
به همین مطلب را دارند، ایشان میفرمایند: ملائکةالله به متخلّقین اخلاق
الهی سجده میکنند. اگر کسی بگوید سجده ملائکةالله فقط برای ابانا آدم
بود اشتباه کرده است. مبدأ آن آدم ابوالبشر است امّا انتهایش عبد صالح
است. هرکه عبد صالح خدا شد و متخلق به اخلاق الهی شد، بر او سجده میکنند.
برای همین این افراد وفای به عهد دارند و با مولایشان پیمان میبندند.
قرآن میفرماید: یکی از خصایص متخلّقین به اخلاق الهی همین است که وفای به
عهد دارند. «الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا»[6] آن موقعی که عهد
و پیمان میبندند، دیگر رها نمیکنند. اگر گفت: آقاجان! امام زمان! از
همین امروز دیگر گناه نمیکنم، گناه نمیکند.
آیتالله قاضی(اعلی
اللّه مقامه الشّریف) دستورالعمل داده بودند و فرموده بودند: من بعضی از
چیزها را نمیتوانم بگویم، نشر پیدا میکند و من را به عنوان کسی که مردم
را به فعل دیگری که خودشان را اذیّت کنند و گناه است، متهّم میکنند امّا
حداقل میگویم: اگر عهد بستید سرباز امام زمان(صلوات اللّه علیه و عجّل
اللّه تعالی فرجه الشّریف) باشید و خطا کردید، فردای آن روز را روزه
بگیرید و خودتان را متنبّه کنید، بگویید: چرا من عهدی را که با مولایم
بستم، شکستم؟ بگویید: آقا جان! شنیدم پاکان عالم و اهل طهارت جزو سربازان
شما هستند.
إنشاءالله به فضل الهی به بحث طهارت روح در باب اخلاق
برسیم، این را عرض میکنیم. یک حالاتی است، اصلاً انسان اوج میگیرد و
دیگر میخواهد از این دنیا فارغ شود. یک حال عجیبی به انسان دست میدهد.
اصلاً یک مطالب ناب و عجیبی است. انسان دیگر به وجد و رقص سماعیه است،
اصلاً دیگر اینجا نیست، یک حالی است. میفهمد وقتی انسان شود چه هست و که
هست.
عزیز دلم! این را به عنوان کد به ذهن خود بسپار: ملائکةالله
مظهر همه خلقت در سجده بودند و إلّا انسان به جایی میرسد که میبیند کوه،
دریا، همه و همه بر او سجده میکنند. اگر این طهارت، این صافی، این حال
الهی به وجود بیاید و این اخلاق الهی در وجود انسان رشد کند، چه میبیند!
همه
اولیاء الهی اینطور بودند، اولین بار که این چیزها را میدیدند اصلاً
وحشت داشتند، حتّی بعضی مواقع بعضی از آنها میگفتند نکند اینها موانعی
است که آمده، خطورات شیطانی است. به آنها خطاب میشود: نه، نگران نباشید،
این حال خود شماست. این حال الهی، غوغایی است! اینها به آن مقام میرسند
که میگویند همه بر انسان سجده میکنند، چون خلیفةاللّه است. آنوقت این
خلیفةالله و این طاهر و پاک باید سرباز مولایمان باشد.
* بهترین زمان
بگذارید
پردهای را بالا بزنم. ما در چه زمانی هستیم؟ آیتالله العظمی ادیب(اعلی
اللّه مقامه الشّریف) به خصّیصین خودشان مثل آیتالله دزفولی، حاج آقای
حلوایی، آشیخ رجبعلی خیّاط(اعلی اللّه مقامهم الشّریف) و کسانی که در محضر
مبارکشان بودند، نکته خیلی عجیبی را بیان فرموده بودند، ایشان فرموده
بودند: حضرت خضر نبی(علی نبینا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) از انبیاء
عظامی مانند حضرت موسیبن عمران و حضرت عیسیبن مریم(علی نبینا و آله و
علیهما الصّلوة و السّلام) سؤال کردند: آیا شما دوست داشتید در این زمان
باشید؛ با همه گناهانی که یک عدّه دارند انجام میدهند و با همه ظواهر
فریبنده دنیا که آن موقع نبوده است؟ فرمودند: ما حاضر بودیم رسول نمیشدیم
امّا زمانی را که زمان حجّت است، درک کنیم.
خیلی حرف بزرگی است.
میدانید معنای این حرف چیست؟ آن مرد عظیمالشّأن و الهی میفرمودند: وقتی
من این حرف را شنیدم، دو شبانه روز نخوابیدم، فکر میکردم یعنی چه که
اینزمان را درک میکردیم؟! هنوز که حضرت نیامدهاند امّا همین که در زمان
وجود مقدّس آقا باشند.
من و شما الآن در زمان حجّت هستیم. حضرت ظهور
نکردهاند و در پرده غیبت هستند امّا زمان، زمان امامت وجود مقدّس آقاست.
ایشان میفرمایند: این زمان یعنی اینکه یک عدّهای بالقوه برای سرباز شدن
آماده هستند امّا باید با اخلاق الهی و دوری از گناه خودشان را در طومار
سربازان آقا قرار بدهند.
آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه
الشّریف) میفرمودند: من این تعبیر را بیان کردم و آقا هم تأیید کردند.
ایشان میفرمودند: سربازان امام زمان(صلوات اللّه علیه و عجّل اللّه
تعالی فرجه الشّریف) نه از انبیاء عظام، امّا از انبیاء دیگر برتر هستند.
* عیدی بگیریم
الآن زمان سربازگیری است. ظهور نزدیک است. هشیار! بیدار! فرزندان عزیزم! اگر میخواهید اسم شما را در طومار بنویسند، دو کار کنید:
1. گناه نکنید.
2. در بستر اخلاق که امر است: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللهِ» رشد کنید.
این
شبها، شبهای ولادت است، از آقا بخواهیم و بگوییم: آقا! معمولاً اگر کسی
محضر مبارک شما بیاید، شما عیدی میدهید؛ اینجا هم خانه شما مهدیه است.
آقاجان! عیدی، خانه یا ماشین نمیخواهم؟ میشود من هم سربازت بشوم؟
عیدی
بگیریم! آنچه که بزرگانی مثل آیتالله العظمی ادیب و آیتالله العظمی
قاضی(اعلی اللّه مقامهما الشّریف) فرمودند. یک عیدی درست و حسابی بگیرید!
بگوییم:
آقاجان! شما کریم هستید، و إبن الکریم هستید: «وَ سَجیتُکمُ الکَرَم وَ
عادَتُکُمُ الإحسان»، آقای خوب! ای کریم کریمان! عیدی بده! میشود اسم من
هم در طومار نوشته شود؟! آقاجان! میشود ما هم سرباز شما باشیم؟ ما هم در
مهدیه شما آمدیم که عیدی بگیریم.
چه کنیم؟ همین دو مطلبی که بزرگان
بیان کردند: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللهِ» در بستر اخلاق و دوری از
گناه. بخواهیم، بگوییم: آقاجان! ما قدرت نداریم، نمیتوانیم نفس
امّارهمان را کنترل کنیم، شما برای ما دعا کن. آقاجان! سه تا ولادت مهّم
است، باید سه تا عیدی بدهید!
1. دعایی کنید که ما بتوانیم بر نفس امّارهمان مسلّط بشویم و از گناه دور شویم.
2. متخلّق به اخلاق الهی شویم.
3. اسم ما را به عنوان سرباز شما بنویسند.
هر
شب دقایقی را با آقا صحبت کنید. عزیز دلم! در موقع خواب و خلوت، نگذاری یک
موقع خستگی بر تو غلبه کند، ولو شده لحظاتی با آقاجان حرف بزن! آقاجان
خیلی این حرف زدن را دوست دارند. این که من تأکید میکنم؛ چون ثمراتش را
اولیاء دیدند و بیان کردند.
یک مدّت با آقا حرف بزن، عادت کن، یک
مدّت خودت را مکلّف کن که با آقا حرف بزنی، ببین آقا چگونه به تو عنایت
میکند؟! ببین چه میبینی؟!
آقاجان! ببین وقتی حرف میزنیم، جوانها
بیشتر گریه میکنند. اسم شما که میآید، ببین این جوانهای عزیز چه حالی
دارند و چه اشکی میریزند؟! دوست دارند. آقا! به حقّ این جوانها یک نگاهی
هم به ما بدبختها کن! ما که عمر و زندگیمان را باختیم. آقاجان! گفتند
دعا برای فرج کنید تا ظهور به تعجیل بیافتد. آقا جان! مظلومهای بحرین را
میبینید؟! آقاجان بیا نائب و سپهسالارت را یاری کن! آقاجان بیا مردم
مظلوم بحرین، ایران و مظلومین عالم را یاری کن!
میدانم اگر بگویی
سرباز درست نشده است، چیزی ندارم بگویم، امّا خودت دعا کن که آدم شویم،
خودت دعا کن که از گناه دور شویم و متخلّق به اخلاق الله شویم!
آقاجان!
بیا به حقّ مادرت نرجس خاتون(سلام اللّه علیها) امشب به ما عیدی بده! من
میدانم که خود امام حسین، اباالفضل العباس و آقا علیبن الحسین(صلوات
اللّه و سلامه علیهم) هم دوست دارند که در این شبها یک سلام به وجود
مقدّس آقایمان، امام زمان(صلوات اللّه علیه و عجّل اللّه تعالی فرجه
الشّریف) بدهیم.
پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند:
شعبان ماه من است. در این ماه که پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به
دنیا نیامدهاند، مبعوث هم نشدند، حتّی در این ماه به شهادت هم نرسیدند،
ولادت ایشان در ربیع الاول، بعثتشان در رجب المرجّب و وفاتشان در صفر
المظفّر است، پس به چه مناسبتی فرمودند: این ماه، ماه من است؟
به
خاطر اینکه دو محی الدّین در این ماه متولّد شدند، یکی
ابیعبدالله(صلوات اللّه و سلامه علیه) و یکی هم کسی که خود پیغمبر(صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: کسی میآید که هماسم من است.
پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هم منتظر شما هستند.
-----------------------------------------
پینوشتها:
[1] عصر/3
[2] بحارالأنوار،ج:51 ،ص: 148
[3] بحارالأنوار،ج:4،ص:132
[4] مؤمنون/ 8
[5] بحارالأنوار، ج: 58، ص: 129
[6] بقره/177