آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

احادیث پیرامون سفیانی

با توجه به خروج سفیانی و شعیب بن صالح در چنین روزی یعنی 25 رجب ما نیز بر آن شدیم تا در این روزها به بررسی مشخصات این افراد بپردازیم که حال در این مطلب مشخصات سفیانی برای شما بیان میشود.

سفیانی مردی سرخ رنگ، بور، چشم آبی، پیشانی پهن و چهار شانه است و صورتی خشن دارد و اثر آبله بر صورتش مشهود است. نقطه سفیدی در چشمش هست که هر که او را ببیند گمان می­کند که کور است در حالیکه اینطور نیست و او خبیث­ترین مردم است که هیچ­گاه خدا را نپرستیده است و از نوادگان عثمان و نام پدرش عینیه و یا عنبسه می­باشد.

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید


مشخصات سفیانی
سفیانی مردی سرخ رنگ، بور، چشم آبی، پیشانی پهن و چهار شانه است و صورتی خشن دارد و اثر آبله بر صورتش مشهود است. نقطه سفیدی در چشمش هست که هر که او را ببیند گمان می­کند که کور است در حالیکه اینطور نیست و او خبیث­ترین مردم است که هیچ­گاه خدا را نپرستیده است[1]و از نوادگان عثمان و نام پدرش عینیه و یا عنبسه می­باشد.
  سفیانی به قدری بد­دل و شکاک وسنگدل است که همسر خودش را که مادر فرزندانش است را زنده به گور می­کند برای اینکه می­ترسد جای او را لو بدهد.[2]
او قبل از خروج با اظهار زهد و بی­اعتنایی به دنیا و پوشیدن لباسهای کهنه و مندرس و نان و نمک خوردن و بذل اموال فراوان دلهای افراد جاهل و اراذل و اوباش و همچنین گروهی از علمای ساده لوح را نیز به خود جذب کرده بدینوسیله طرفدارانی پیدا می­کند و از طرفی در این زمان سرزمین شام هم میدان تاخت و تاز چندین لشگر با یکدیگر هست که معروفترین این لشگرها، لشگر اصهب و ابقع است و لشگرهای دیگر احتمالا حاکمان مناطق مختلف شام و مردمان آن سرزمین هستند. 
 
نشانه های خروج سفیانی
 در این هرج و مرج است که سفیانی در ماه رجب از وادی یابس[3] خروج می­کند و آن سرزمینی خشک و بی­آب و علف است و تقریبا در حوالی مرز سوریه و اردن قرار دارد. شعار او «یا رب یا رب یا رب ثم النار»[4] و از نشانه های خروج او خسف در سمت غربی مسجد دمشق و زلزله و خسف در روستایی در جنوب دمشق به نام جابیه[5] است. پس از خروج تا چندین ماه مشغول مبارزه و درگیری برای از بین بردن نیروهای مختلف در شام است که همان کافران هستند و در این زمان به شیعیان کاری ندارد.
از امام صادق(ع) پرسیدند:
وقتی سفیانی خروج می­کند ما چه کار کنیم؟ حضرت فرمودند:
مردان چهره خود را پنهان کنند. بر زنان و فرزندان مشکلی نیست و چون بر پنج شهر شام مسلط شد شما بسوی ولی امر خود حضرت مهدی(عج) کوچ کنید.[6]
 
سپس کافران آنقدر همدیگر را می­کشند تا اینکه سرانجام سفیانی بر همه آنها غلبه می­کند و حکومت پنج شهر از شام (فلسطین، اردن، دمشق، قنسرین و حمص)[7] را بدست می­گیرد و در اثر جنگ بین این سه دسته شام به ویرانه مبدل خواهد شد.
 
جنایات سفیانی
سفیانی یک لشگر بسوی عراق و لشگر دیگری به سوی حجاز می­فرستد. لشگری که بسوی عراق می­رود در قرقیسیا با لشگری از کافران روبرو می­شود و جنگ بزرگی بین این دو گروه ستمگر در می­گیرد که به قولی صد هزار و به قولی دیگر شصت هزار کشته بر جای می­گذارد. این حادثه پدیده ای را بوجود می­آورد که تا آن هنگام چنین رخدادی برای زمینیان و آسمانیان بوجود نیامده و تا زمانی­که آسمان و زمین هست چنین اتفاقی نخواهد افتاد. کسی از آسمان طلوع می­کند و صدا می­زند: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین! بشتابید و خود را از گوشت ستمگران سیر کنید.[8]
امیر المومنین(ع) در خطبه­ای می­فرمایند:
سفیانی بخاطر بغض و کینه و عداوتی که با آل محمد(ص) دارد هر کس را بیابد که نام او محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر، موسی، فاطمه، زینب، مریم، خدیجه، سکینه و رقیه باشد به قتل می­رساند تا جایی­که افرادش را به شهرها می­فرستد و بچه­های کوچک و اطفال خردسال را پیش او جمع می­کنند و او دستور می­دهد تا روغن زیتون را به جوش آورند و آن بچه های کوچک به او می­گویند اگر پدران ما با تو مخالفت می­کنند گناه ما چیست؟ او اعتنا نمی­کند و هر کس که آن نامها را داشته باشد می­جوشاند.[9]
 
سفیانی پس از تثبیت حکومتش شروع به دشمنی و کینه ورزی نسبت به شیعیان کرده و فجایع وحشت­زا و مرگباری را بوجود می­آورد به گونه­ای که امام صادق علیه السلام در این زمینه می­فرماید:
«منادی او ندا می­دهد که هر کس سر یک تن از شیعیان را بیاورد هزار درهم پاداش اوست و در این هنگام همسایه به همسایه حمله برده و می­گوید این شخص از شیعیان است پس گردن او را می­زند و هزار درهم جایزه می­گیرد»[10]
 
سپس عراق را وحشت فراوان فرا می­گیرد و پس از آن وارد زوراء -که همان بغداد است– می­شوند و دست به کشتار وسیعی می­زنند. امام صادق(ع) در این رابطه می­فرمایند:
تا سه روز همه چیز را مباح اعلام می­کند و شصت هزار نفر را می­کشد و خانه هایشان را ویران می­کنند و بعد از آن تا هجده روز اموال آنان را بین خود تقسیم می­کنند[11]
 
سپس به طرف کوفه و نجف می­روند و هزاران دختر باکره را به اسارت می­گیرند ولی پیش از آنکه بلایی سرشان بیاورند سپاه یمانی و خراسانی همانند دو ناجی سر می­رسند و اسیران را از چنگ آنان خلاص کرده و آنها را به قتل می­رسانند بطوریکه حتی یک نفر از آنها هم زنده نمی­ماند.
اما لشگری که بسوی حجاز می­رود وقتی که به مدینه می­رسد تا سه شبانه روز در مدینه قتل و غارت انجام می­دهند[12] و به قدری فجایع وحشتناک در آنجا بوجود می­آورند که ناگفتنی است و بنابر بعضی از نقلها از فاجعه حره سنگین­تر است.[13] پس از آن بسوی مکه می­روند تا به مبارزه با حضرت مهدی بپردازند. وقتی به سرزمین بیداء که در میان مکه و مدینه قرار دارد می­رسند زمین آنها را با تمام ابزار و ادوات به امر خدا به کام خود فرو می­برد و فرو رفتن آنها سریع و بی­صدا اتفاق می­افتد و از آن لشگر فقط دو نفرباقی می­مانند که صورتهایشان به پشت برگشته تا نشانه­ای از عذاب الهی باشند و این دو نفر به نامهای بشیر و نذیر بوده که بشیر این خبر را به امام زمان می­رساند و نذیر هم به سفیانی و سپس لشگریان سفیانی و لشگریان حضرت ولی عصر(عج) در کنار دریاچه طبریه به یکدیگر می­رسند و جنگ سختی بین طرفین در می­گیرد و تمام لشگریان سفیانی نابود می­شوند و فقط خودش باقی می­ماند که حضرت او را نیز در کنار دریاچه طبریه زیر درختی گردن می­زند و جهانی را از شر فتنه­اش آسوده می­کند. بدین ترتیب قضیه سفیانی تمام می­شود.
 
 
 


قال رسول الله صلَّى الله علیه وآله وسلَّم: (یقع خروجه (أی المهدی علیه السلام) بعد تدابر واختلاف بین أمراء العرب والعجم إلى أن یصیر الأمر إلى رجل من ولد أبی سفیان).
رسول اکرم صلَّى الله علیه وآله وسلَّم فرمود: خروج مهدی علیه السلام واقع می شود پس از نزاع واختلاف در میان فرمانروایان عرب وعجم تا آنکه کار به مردی از فرزندان ابوسفیان می رسد.
(یوم الخلاص ص 67):

قال رسول الله صلَّى الله علیه وآله وسلَّم: (ثمّ یقع التدابر والاختلاف بین أمراء العرب والعجم، فلا یزالون یختلفون إلى أن یصیر الأمر إلى رجل من ولد أبی سفیان).
رسول اکرم صلَّى الله علیه وآله وسلَّم فرمود: سپس نزاع واختلاف در میان امیران عرب وعجم پدید می آید وپیوسته این اختلاف باقی می ماند تا کار به مردی از فرزندان ابی سفیان می رسد.

(یوم الخلاص ص 670):


وکتب أمیر المؤمنین علیه السلام إلى معاویة رسالة قبیل وقعة صفین: (... وإنَّ رجلاً، من ولدک، مشوم ملعون، جلف جاف، منکوس القلب، فظّ غلیظ، قد نزع الله من قلبه الرحمة والرأفة، أخواله من کلب. کأنّی أنظر إلیه، ولو شئت لسمَّیته ووصفته وابن کم هو. فیبعث جیشاً إلى المدینة فیدخلونها فیسرفون فیها فی القتل والفواحش ویهرب منهم رجل من ولدی زکی نقی الذی یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً وإنّی لأعرف وابن کم هو یومئذٍ وعلامته وهو من ولد ابنی الحسین ویقتل صاحب ذلک الجیش رجلاً من ولدی زکیاً بریئاً عند أحجار الزیت).


امیر المؤمنین علیه السلام اندکی قبل از واقعه صفین نامه ای به معاویه نوشت: ... وهمانا مردی از فرزندانت که شوم ونفرین شده جفاکار وسبک مغز صاحب قلب نگونسار وبدخو وسختگیر که خدا ترحم را از قلبش بر کنده ومهر را از او بدور داشته.
دائی های او از قبیله کلب باشند.
گوئی او را می بینم اگر بخواهی نام واو وصف او را بگویم که در چه سنی باشد.
سپاهی را بسوی مدینه مکرمه گسیل دارد آنها پس از هجوم به آنجا زیاده روی در کشتار وفحشاء کنند.

مردی از فرزندان من که پاک وپاکدامن است وزمین را پر از عدل وداد کند چنانکه پر از ظلم وجور شده باشد بگریزد ومن اسم وسن او را در همانروز وهمچنین نشانی او را می دانم واو از فرزندان فرزندم امام حسین علیه السلام باشد وفرمانده آن سپاه مردی از فرزندان مرا که پاک وبی گناه است در محل احجاز زیت بقتل می رساند.


قال رسول الله صلَّى الله علیه وآله وسلَّم: (یخرج رجل یقال له: السفیانی فی عمق دمشق، وعامّة من یتبعه من کلب فیقتل حتَّى یبقر بطون النساء، ویقتل الصبیان. فیجتمع لهم قیس (أی المصریون والمغاربة الذین یعارضون بیعته بحسب هذا النصّ) فیقتلها حتَّى لا یمنع ذئب قلعة ویخرج رجل من أهل بیتی فی الحرام، فیبلغ ذلک السفیانی فیبعث إلیهم جنداً من جنده فیسیر حتَّى إذا جاء ببیداء من الأرض خسف بهم فلا ینجو منهم إلاَّ المخبر).


رسول اکرم صلَّى الله علیه وآله وسلَّم فرمود: مردی که او را سفیانی گویند در داخل دمشق خروج کند وعموم تابعانش از قبیله کلب باشند کشتار بسیار کند حتَّى شکمهای زنان را بشکافد وکودکان را بکشد پس قیس گرد هم آیند (مقصود از قیس مصریان ومردم مغرب زمین می باشند که اعراض از بیعت سفیانی کنند بموجب همین نص) پس آنها را می کشد تا آنجا که از حمایت خود عاجز گردد.

ومردی از اهل بیت من علیه السلام در حرم (مکه مشرفه) خروج کند چون این خبر به سفیانی رسد گروهی از سپاهیان خود را بدانسو فرستد وآنها حرکت کنند چون به بیابانی رسند زمین همه ی آنها را فرو برد وتنها خبرگزار آنها نجات یابد.
(یوم الخلاص ص 670):

قال رسول الله صلَّى الله علیه وآله وسلَّم: (إذا حاد السفیانی عن الحقّ، ومال عن جادة الدین، تقوم له قیس من مصر فینتصر على جیشها الذی ترسله لقتاله).

رسول اکرم صلَّى الله علیه وآله وسلَّم فرمود: چون سفیانی از طریق حق منحرف واز جاده دین برکنار گردد. بنی قیس از مصر قیام کنند وسفیانی با سپاهی که برای قتال وکارزار با آنها فرستاده از آنها انتقام گیرد.

(یوم الخلاص ص 671):


قال رسول الله صلَّى الله علیه وآله وسلَّم: یخرج السفیانی فی ستّین وثلاثمائة راکب حتَّى یأتی دمشق فلا یأتی علیهم شهر رمضان حتَّى یبایعه من کلب ثلاثون ألفاً فیبعث جیشاً إلى العراق فیقتل بالزوراء مئة ألف ویخرجون إلى الکوفة فینهبونها).
رسول اکرم صلَّى الله علیه وآله وسلَّم فرمود: سفیانی با سیصد وسیزده سوار خروج می کند تا به دمشق رسد وهنوز ماه مبارک رمضان نرسیده سی هزار نفر از قبیله کلب با او بیعت کنند او سپاهی به سوی عراق فرستد ودر بغداد صد هزار نفر بکشد وبسوی کوفه روند وآنجا را خاک کنند.
(یوم الخلاص ص 671):

قال أمیر المؤمنین علیه السلام: (هو من ولد أبی سفیان حتَّى یأتی أرض قرار ومعین فیستوی على منبرها).
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: او (سفیانی) از فرزندان ابو سفیان است به سرزمین نجف اشرف یا کوفه که قرارگاه وجای کمک است برس وبر منبرش بنشیند.

(یوم الخلاص ص 674)


قال رسول الله صلَّى الله علیه وآله وسلَّم: (أشد خلق الله شرّاً وأکثر خلق الله ظلماً شرس، قاسی القلوب یجمع له ولجیشه من کافّة الأقطار الإسلامیّة فیهزمهم ویقتلهم وینادی بشعار له فی حروبه هو: یا رب ثاری ثمّ النار!! (وقیل: بل هو:) یا ربّ، النار ولا العار!!
رسول اکرم صلَّى الله علیه وآله وسلَّم فرمود: سخت ترین وبدترین وستمکارترین خلق خدا. بدخوی. سنگدل که از همه اقطار اسلام جمعیت برای جنگ با او گرد آیند او همه را درهم شکند وبکشد اینگونه در همه جنگها شعار دهد: پروردگارا انتقام من است وسپس آتش (وگویند: بکله شعار او این است) پروردگار آتش می پذیرم وعار نمی پذیرم!!
(یوم الخلاص ص 672)


عن الصادق علیه السلام: (لو رأیت السفیانی رأیت أخبث الناس، أشقر أحمر أزرق یقول: ثاری ثمّ النار ولقد بلغ من خبثه أنَّه یدفن اُمّ ولد له حیّة مخافة أن تدلّ علیه).
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر سفیانی را ببینی ناپاک ترین مردم. سرخ رنگ که به زردی وسیاهی زند. سرخ رنگ کبود چشم می گوید: انتقام من است وسپس آتش وخباثت وناپاکی او بدان درجه باشد که ام ولد خود را (کنیزی که با او همبستر شده واز او فرزند آورده) زنده در گور کند بترس آنکه جاسوسی او کند.

(بحار ج 52 ص 206؛ ویوم الخلاص ص 672)


قال أمیر المؤمنین علیه السلام: (ویخرج یوم الجمعة، فیصعد منبر دمشق وهو أوّل منبر یصعده ثمّ یخطب ویأمرهم بالجهاد ویبایعهم على أنَّهم لا یخالفون امره رضوه أم کرهوه).
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: در روز جمعه بیرون می آید وبه منبر دمشق بالا می رود وآن نخستین منبری است که بالا می رود سپس سخن می گوید وفرمان جهاد می دهد وبا مردم بیعت می کند که با او مخالفت نکنند خواه راضی باشند وخواه نباشند.
(یوم الخلاص ص 675):

قال الباقر علیه السلام: (یخرج السفیانی یوم جمعة فیصعد منبر دمشق ویبایع الناس على أن لا یخالفوا أمره رضوه أم کرهوه. ثمّ یخرج إلى الغوطة فیجتمع إلیه خمسون ألف مقاتل ثمّ تختلف الرایات الثلاث: فرایة الترک والعجم وهی سوداء ورایة لبنی العبّاس صفراء ورایة السفیانی حمراء فیغلبهم السفیانی بعد أن یقتل منهم ستّین ألفاً ویسیر إلى حمص فإلى الفرات مروراً بالرفة وسبا).
امام باقر علیه السلام فرمود: سفیانی در روز جمعه بیرون می آید وبر منبر دمشق بالا می رود وبا مردم بیعت می کند که خواه ناخواه با او مخالفت نکنند سپس بسوی غوطه رود وپنجاه هزار جنگاور برای او گرد آیند آنگاه سه پرچم در پشت سر هم آید پرچم ترکان وعجم که سیاه رنگ است وپرچم عباسیان که زرد رنگ است وپرچم سفیانی که برنگ سرخ باشد سفیانی برنگ سرخ باشد سفیانی پس از آنکه شصت هزار تن از آنها بکشد بر آنان چیره گردد وبسوی حمص وفرات رود.

(یوم الخلاص ص 686):


قال رسول الله صلَّى الله علیه وآله وسلَّم: (... وخروج السفیانی برایة حمراء، أمیرها رجل من بنی کلب واثنا عشر ألف عنان من خیل السفیانی تتوجَّه إلى المدینة أمیرها رجل من بنی أمیّة یقال له: خزیمة أطمس العین الشمال على عینه ظفرة غلیظة یتمثَّل بالرجال (أی یتسلّى بالمثلة بهم والتشنیع بجثثهم بعد قتلهم) لا ترد له رایة حتَّى ینزل بالمدینة فی دار یقال لها: دار أبی الحسن الأموی ویبعث خیلا فی طلب رجل من آل محمّد قد اجتمع إلیه ناس من الشیعة ثمّ یعود إلى مکّة فی جیش أمیره من غطفان، إذا توسّط القاع الأبیض خسف به فلا ینجو إلاَّ رجلان یحوّل الله وجهیهما إلى قفاهما لیکونا آیة لمن خلفهما).
رسول اکرم صلَّى الله علیه وآله وسلَّم فرمود: وبیرون آمدن سفیانی با پرچم سرخ است که فرمانروای آن پرچم مردی از بنی کلب باشد ودوازده هزار سوار از لشکر سفیانی که بسوی مدینه منوره متوجه شوند که فرمانروای آنها مردی از بنی امیه باشد بنام خزیمه که چشم چپش کور باشد بر چشم پوستی غلیظ جای دارد مردان را مثله می کند (آرامش او به مثله کردن مردان وبدرفتاری با بدنهای آنان پس از کشته آنها است) هیچ پرچمی در مقابل او مقاومت نکند تا وارد مدینه مشرفه گردد ودر خانه ای بنام خانه ابوالحسن اموی فرود آید وگروهی را به طلب مردی از آل محمد صلَّى الله علیه وآله وسلَّم که جمعی از شیعیان بر او جمع شده باشند فرستد سپس بسوی مکه مشرفه حرکت کند در سپاهی که امیرش از بنی غطفان باشد وچون به وسط بیابان سفید رسد زمین او را فرو برد واز آن جمعیت کسی رهایی نیابد بجز دو مرد که خدا صورت آن دو را به پشت گردنشان برگرداند تا نشانی وعبرت از برای آیندگان باشند.
(یوم الخلاص ص 677):


قال أمیر المؤمنین علیه السلام: (والله لا یزالون حتَّى لا یدعوا محرَّماً إلاَّ استحلّوه ولا عقداً إلاَّ أحلّوه وحتَّى لا یبقى بیت مدر ولا وبر إلاَّ دخله ظلمهم ونبا به سوء رعیهم. وحتَّى یقوم باکیان. باک یبکی لدینه وباک یبکی لدنیاه).
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: بخدا قسم همیشه هیچ حرامی را فرو نگذارند جز آنکه حلالش کنند وهیچ گرهی را باقی نگذارد مگر آنکه آنرا باز کنند وهیچ کلبه ای را که از خاک ویا موی ساخته شد باشد رها نکنند جز آنکه ظلم وبیدادگریشان به آن برسد تا حدی که ببینی دو نفر گریانند یکی برای دین خود ودگری برای دنیای خود می گرید.

(عن إلزام الناصب ص 176)


قال أمیر المؤمنین علیه السلام: (لم یزل یقتل السفیانی من اسمه محمّد وعلی والحسن والحسین وجعفر وموسى، وفاطمة وزینب ومریم وخدیجة وسکینة ورقیة حنقاً وبغضاً لآل محمّد صلَّى الله علیه وآله وسلَّم).
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: پیوسته سفیانی کسانی را که نامشان محمد صلَّى الله علیه وآله وسلَّم وعلی علیه السلام وحسن علیه السلام وحسین علیه السلام وجعفر علیه السلام وموسى علیه السلام وفاطمه علیها السلام وزینب علیها السلام ومریم علیها السلام وخدیجه علیها السلام وسکینه علیها السلام ورقیه علیها السلام باشد می کشد بخاطر عداوت وکینه ای که با آل محمد صلَّى الله علیه وآله وسلَّم دارد.
(یوم الخلاص ص 682)

قال أمیر المؤمنین علیه السلام: (ثمّ الفتنة الغبراء والقلادة الحمراء (رایة السفیانی) فی عقبها قائم الحقّ یسفر عن وجهه بین أجنحة الأقالیم کالقمر المضی بین الکواکب الدرّیة ثمّ یظهر (أی ینتصر) القمر الأزهر، وتتم کلمة الإخلاص لله على التوحید).
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: سپس فتنه زمین وپرچم سفیانی خواهد بود در عقب آن قائم بر حق علیه السلام چهره گشائی فرماید در میان جناح های اقلیمها مانند ماه تابان در میان ستارگان درخشنده سپس انتقام گیرد ماه درخشان وکلمه اخلاص تمام گردد وتوحید خالص برای خدا باشد.
(یوم الخلاص ص 679)


قال زین العابدین علیه السلام: (إنَّ أمر القائم حتم من الله وأمر السفیانی حتم من الله ولا یکون قائم إلاَّ سفیانی).
امام زین العابدن علیه السلام فرمود: همانا امر حضرت قائم علیه السلام از سوی خدا حتمی وابرامی است وکار سفیانی نیز از خدا حتم است وقیام قائم علیه السلام نخواهد بود مگر بخروج سفیانی.
(یوم الخلاص ص 683)


قال الباقر علیه السلام: (ویل لطغاة العرب من أمر قد اقترب).
امام باقر علیه السلام فرمود: وای بر طاغیان از اعراب از امری که وقوعش نزدیک است.
(یوم الخلاص ص 687)

قال الباقر علیه السلام: (أمارة خروج السفیانی أن یحصل خسف بغربی مسجد دمشق حتَّى یخرّ حائط المسجد ورجفة وتخسف قریة فی جنوب دمشق تسمّى: الجابیة، وذلک بعد أن یترک الشام المغربی برایاته).
امام باقر علیه السلام فرمود: علامت خروج سفیانی حصول خسف است در غرب مسجد دمشق تا جائی که دیوار مسجد فرو ریزد. ونیز زمین لرزه وفرو رفتن دهی است در جنوب دمشق بنام جبابیه واین امر پس از آنست که مغربی با پرچمهای خود شام را ترک گوید.

(الغیبة للشیخ الطوسی ص 278؛ ویوم الخلاص ص 689)


قال الباقر علیه السلام: (وینزل جیش السفیانی البیداء، فینادی منادٍ من السماء: یا بیداء أبیدی القوم فیخسف بهم).
امام باقر علیه السلام فرمود: وسپاهیان سفیانی در بیابان فرود آیند منادی از آسمان فریاد برآورد: ای بیابان این قوم را هلاک پس آنها به زمین فرو می روند.
(یوم الخلاص ص 693)

قال الباقر علیه السلام: (یخرج السفیانی بمئة وسبعین ألفاً فینزل بحیرة طبریة. ویسیر إلیه المهدی علیه السلام ثمّ یواقعه هناک ولا تکون ساعة حتَّى یهلک الله أصحابه ولا یبقى إلاَّ هو وحده. فیأخذه المهدی علیه السلام فیذبحه تحت الشجرة التی أغصانها مدلاة على بحیرة طبریة ثمّ یملک مدینة دمشق).
امام باقر علیه السلام فرمود: سفیانی با یکصد وهفتاد هزار نفر خروج می کند ودر کنار دریاچه ی طبریه فرود می آید وحضرت مهدی علیه السلام بسوی او حرکت ودر همانجا با او برخود فرماید ویکساعت طول نکشد که خدا یاران سفیانی را نابود فرماید واو تنها می ماند. مهدی علیه السلام او را می گیرد ودر زیر درختی که شاخه هایش بر دریاچه طبریه آویخته باشد سرش را ببرد سپس شهر دمشق را بگیرد.
(عن إلزم الناصب ص 201؛ ویوم الخلاص ص 694)

قال الصادق علیه السلام: (إنّا وآل أبی سفیان بیتان تعادیا فی الله قلنا: صدق الله وقالوا: کذب الله قاتل أبو سفیان رسول الله صلَّى الله علیه وآله وسلَّم وقاتل معاویة علی بن أبی طالب علیه السلام وقاتل یزید ابن معاویة الحسین بن علی علیه السلام والسفیانی یقاتل القائم علیه السلام).
امام صادق علیه السلام فرمود: ما وخاندان سفیان دو خانواده هستیم که در راه خدا دشمنی داریم ما گوئیم: خدا راست گوید آنها گویند: خدا دروغ گوید. ابو سفیان با حضرت رسول اکرم صلَّى الله علیه وآله وسلَّم قتال کرد. معاویه با حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله وسلامه علیه کارزار نمود. یزید ابن معاویه با حضرت امام حسین بن علی صلوات الله وسلامه علیهما قتال کرد وسفیانی با حضرت قائم علیه السلام قتال کند.
(معانی الأخبار ص 346؛ ویوم الخلاص ص 694)
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد