آنان که به حقیقت انتظار بار یافتند، منتظران واقعیاند که در مسیر آمادهسازی ظهور در تلاش و تکاپویند. منتظران حقیقی ولی عصر یا به دیدار و ادراک ظهور آن حضرت مفتخر میگردند یا به منزلت کسانی میرسند که همراه حضرتش جهاد کرده باشند. منتظر حقیقی کسی است که آماده جهاد و شهادت، حماسه و ایثار است، نه زاهد عابدی که پیوندی با جهاد و شهادت ندارد.
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید
تکالیف و وظایف منتظران
1. امامشناسی
دعای نورانی وجود مبارک امام صادق(ع) ـ چنانچه گذشت ـ نخستین وظیفه انسان اهل انتظار را تبیین میکند: «اللّهمّ! عرّفنی نفسک، فانّک إنّ لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیّک. الّلهمّ! عرّفنی رسولک، فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجّتک. اللّهمّ! عرّفنی حجّتک، فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی».(1)شناخت امامت و امام، اولین وظیفه مؤمن اهل انتظار است، که بر اساس معرفت توحید و شناخت نبوّت استوار میگردد، چون دانستیم پیامبر خلیفه خداوند است و براساس امر و وحی او سخن میگوید و کار میکند، آنگاه میبایست امام را در پرتو معرفت پیامبر بشناسیم، وگرنه میپنداریم مسئله امامت را میتوان تحت لوای سقیفه به سامان رسانید.
از آنجا که امامت جز نیابت رسالت نیست و نائب جز سخن منوب عنه را نمیگوید، آن که منوب عنه را شناخت، به معرفت نائب او بار مییابد و چون بدین پایه رسید، مشکلات علمی و عملیاش حل خواهد شد؛ یعنی وقتی به این معرفت بار یافت و از مجرای امامت و نبوّت به توحید مرتبط شد، آنگاه در فکر و عمل، به غیر دین سر نخواهد سپرد و در تمامی عرصههای زندگی دینسالار خواهد بود. در عرصه امور اجتماعی، به مردم سالاری غیر دینی تن نخواهد داد و قانون را بر محور «امرالله» خواهد دانست نه «امر الناس»، از اینرو به قانونی جز قوانین الهی که از بیان و بنان و تبیین مقام والای نبوّت و امامت جاری میگردد تسلیم نخوهد شد.
2. پویایی و تلاش
ادراک صحیح و روشن معنای انتظار اقتضا میکند که انسانِ منتظر حرکتی دائمی و تلاشی پویا داشته باشد، تا بر اثر آن خود و جامعة خویش را مهیای ظهور امام منتظر(عج) سازد. فرمایش وجود مبارک امام صادق(ع) که «لیعدنّ أحدکم لخروج القائم ولو سهماً»(2) چراغ روشنایی بخش این راه خجسته است.
لحظه میمون ظهور ناپیداست و این خود سبب میشود تا هر لحظه بیصبرانه در انتظار طلوع مبارکش باشیم. این انتظار عاقلانه در پرتو کلام نورانی صادق آل محمد(ص) ما را بر آن میدارد که خویش را با حرکت و تلاش در راه استعدادیابی و زمینهسازی ظهور حضرتش و فراخور خود حتی به اندازه مهیا کردن تیری، آماده حضورش سازیم. آنچه هست این تیر، گاه تیر بیان و بنان است و گاه تیری درخور سایر عرصههای علمی و نظامی.
یا باید توانمند باشیم که معارف الهی را شرح و تفسیر کنیم و توسعه دهیم و نشر و ابلاغ کنیم و با تمییز عقل از حسّ و قیاس و وهم و استحسان و خیال و مغالطه، در صیانت این چراغ نورانی بکوشیم؛ یا با تسلط به فنآوریهای گوناگون در عرصههای مختلف به ویژه در زمینه دفاع نظامی مهیّای رویارویی با آنانی باشیم که زعم خاموشی شعله فروزان وحی را در سر میپرورانند، گرچه داشتن هر دو سلاح، مطلوبتر است.آنکه به انتظاری تهی از رزمآوری و مجاهده دل خوش میدارد و گمان میکند بیآمادگی برای جهاد و شهادت میتوان منتظر موعود موجود بود، خیالی باطل دارد و کار انتظارش به سامان نخواهد رسید.
3. تخلق به کرائم اخلاقی
شکی نیست که منتظران وجود مبارک ولیّ عصر(عج) که در مکتب انتظار صادقانه درس صلاح و اصلاح آموختهاند، میباید افزون بر دعای زبانی برای تعجیل در فرج وجود مبارک امامشان، با زبان حال و استعداد نیز چنان باشند. بر همین اساس، آنکه انتظارش حقیقی و ترقّبش صادق باشد، میتواند از عمق جان خویش با زبان حال و قال فرج میمون و خجسته امام خویش را از خداوند سبحان مسئلت دارد.برای نیل به چنین مرتبهای انسان منتظر میبایست به دانش خود عمل کند و مجهولات را بپرسد؛ نیز خیرخواه همگان باشد و کینه کسی را در دل نپرورد، چرا که قلب کینآلوده شایسته بذرافشانی معرفت و محبت ولیّ عصر(عج) نیست.
منتظر حقیقی را بایسته است که به غیر خدا تکیه نکند و جز به او امید نبندد و مراقب سرزمین قلبش باشد و این کالای ثمین را به ثمن بخس شهوت و غفلت نفروشد، زیرا ارائه دهنده چنین کالایی جز دشمن آشکار انسان نیست و ابلیس چون چنین معاملهای کند، ثمن و مثمن را با هم میبرد و چیزی جز خسران و زیان بهره فروشنده نخواهد شد.
ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم، زمینة طهارت روح و پاکی ضمیر انسان منتظر را فراهم میآورد؛ آنگاه به لطف خدای سبحان صاحب شامّهای میشود که نه تنها با این شامّه بوی خوش یار را در مییابد، رایحة عفن دنیازدگی، دنیاخواهی، نفاق و تفرقهافکنی را نیز تشخیص میدهد و از حریم هلاکتبار آن نیز دوری خواهد کرد.
4. تعالی فرهنگ، مدیریت، شهامت و شجاعت
معنای حقیقی انتظار، تحصیل شرایط حضور و ظهور ولیّ عصر(عج) است و هر که در این مسیر مجاهده نکند، انتظارش به حقیقتِ انتظار موصوف نمیشود.بر پایه روایات تشریح وقایع پس از ظهور، هنگام قیام ولیّ عصر(عج) دست لطف الهی بر سر امت کشیده و عقلهایشان کامل میگردد و بردبار میشوند. این رشد و بالندگی چیزی نیست که نیازی به زمینهسازی نداشته و انسانها ناگاه و یکباره از نادانی به دانایی رسند.
تعالی سطح فرهنگ، تعقل و فهم عمومی، نخستین زمینه لازم جهت ادراک پیام انسان کامل و ظهور ولیّ مطلق خداست و این مهم از گرانمایهترین وظایف منتظران آن حضرت است، زیرا جامعهای که از سطح فرهنگ والاتر و بالاتری برخوردار باشد، معارف الهی را که امام(ع) عرضه خواهد کرد بهتر ادراک و در برابر هجوم امواج جهل و کینه بهتر ایستادگی و دفاع میکند. نه خود گرفتار جهل و تجاهل میگردد و نه اجازه میدهد از جهل دیگران سوء استفاده شود.
وظیفه دیگر اهل انتظار، رشد و تعالی بخشیدن به تدبیر امور، مدیریتهای اجتماعی و اکمال ملکات شهامت و شجاعت است، زیرا دین و اجرای احکام حیاتبخش آن همواره به این چهار عنصر محتاج است و به فرموده امام باقر(ع) شجاعت، صلابت و نفوذ در اجرای احکام الهی از ویژگیهای یاران وجود مبارک امام زمان(عج) است: «اجری من لیث و أمضی من سنان»(3) و چون جامعه اسلامی در رشد و تعالی فرهنگ و خردورزی از سویی و بالندگی شجاعت، شهامت و مدیریت از سوی دیگر به نصاب خود رسید، زمینة ظهور حجت مطلق الهی فراهم میگردد.
5. اقتدا به سنت و سیره پیامبر(ص) و امامان((ع))
امام عصر(عج) احیا کنندة آموزههای نورانی قرآن و معارف پیامبر اکرم(ص) و ائمّه هدیٰ((ع)) است. رهاورد امام عصر(عج) همان اسلام ناب و معارف والایِ پیامبر عظیم المنزله اسلام است که از خزائن الهی عرضه داشت و امامان معصوم((ع)) یکی پس از دیگری این حقیقت را در بیان و سیره خویش پاس داشتند.راه امام عصر(عج) جز راه قرآن و عترت نیست و منتظر امام عصر(عج)، میبایست با قرآن و آموزههایش از سویی و با سیره و معالم عترت از سویی دیگر آشنا باشد، تا بتواند خویش را در پرتو انوار روحبخش آنها نهد و با اقتدای به آنان خود را برای حضور در محضر امام زمان(عج) آماده سازد.
ارتباط با امام زمان(عج)
عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسولگرامی(ص) است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که دربارة قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود،از اینرو ارتباط با امام عصر(عج) نیز زندگیبخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است، چون نبی مکرم اسلام(ص) ـ چنانچه قبلاً بیان شد ـ عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان را مایه مرگ جاهلی بر شمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه میآورد، بودنش حیات عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آنکه معرفت و ولایت را فهمید، همواره خویش را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش مینهد.
چگونگی ارتباط با امام زمان(عج)
تشرف بیواسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان(عج) لیاقت و شایستگیهایی ویژه میخواهد، از اینرو تنها اوحدی از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق مییابند.آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره((ع)) از بهترین راههایی است که میتواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواستهای نداشته باشد، چرا که از قدر عملش میکاهد.
البته این سخن بدین معنا نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام خویش در میان نگذارد و از او نطلبد؛ بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان در خور خویش عطا کنند؛ نه در اندازة مطلوب محدود ما. آنان چون در خور خویش عطا کنند، هم قابلیت و ظرفیت میبخشند و هم مقبول و مظروف.
ادعای بابیّت و سفارت از ولیّ عصر(عج)
ارتباط با امام زمان(عج) آرزوی هر منتظر مشتاق و افتخار والای هر صاحب معرفتی است؛ اما این کالای ثمین به اقتضای قدر والای خود در کنار اولیای بیادعایی که از خورشید آن کسب نور کردهاند، همواره به مدعیانی مبتلا بوده است که ادعای ارتباط با قلب عالم را وسیلة نیل به اهداف روا یا ناروای خویش قرار داده و خواسته یا ناخواسته رهزن مؤمنان مشتاق اما سادهدلی شدهاند که دائماً تشنة رسیدن خبری یا رؤیت اثری از جان جانان عالماند.
هر منتظر متعقلی، ضروری است با شناخت راههای اصیل ارتباط با ولیّ عصر(عج) از سویی و معرفت مدعیان ارتباط از سویی دیگر، خویش و جامعه را از در افتادن به وادی وهم و خرافه که مورث گمراهی است رهایی بخشد.دو واژه «بابیت»(4) و «سفارت» دربارة کسانی به کار میرود که مدعی رابطه با امام عصر(عج) بوده و ادعا میکنند که از امام(ع) دستورهایی به آنها رسیده است(5)؛ یعنی به امام معصوم(ع) دسترسی یافته و آموزههایی را از آن حضرت گرفتهاند که در این صورت آن آموزهها برای او و آنانی که این سخنان را از وی ـ که واسطه میان امام(ع) و دیگران شده است ـ میشنوند، حجت شرعی و دستوری الهی است، این معنای حقیقی چنین ادعایی است، گرچه مدعیان ارتباط با حضرت ولی عصر(عج) به آن تصریح نکنند.
گفتنی است نیل به زیارت وجود مبارک صاحب الامر(عج) که از آن به ملاقات تعبیر میشود، غیر از ادعای بابیت یا سفارت از سوی آن حضرت است. بیشک، ملاقات و زیارت آن حضرت امری محال نیست، همانگونه که برخی از انسانهای صالح در عصر غیبت به این سعادت رسیدهاند و نیز بهرهبرداری از هدایت باطنی آن حضرت نیز امری مسلّم و مقبول است که همواره شایستگان از آن مستفید گشتهاند.میان این دو معنا از بهرهمندی و ارتباط با امام معصوم و ادعای بابیت و سفارت، فاصله عمیقی است که بر اهل بصیرت پوشیده نیست.
براساس حکم عقل و برآیند دستورهای نقل، تکذیب مدعیان سفارت و تلقی حکم یا پیام از سوی آن امام، وظیفه دوستان و منتظران واقعی آن حضرت است(6)؛ چرا که با گشوده شدن چنین بابی و پذیرفتن ادعای آنان فضایی ساخته خواهد شد تا هر روز بلکه هر لحظه، کسی با چنین داعیهای دیگران را به خویش و پیام ادعایی خود بخواند و چه بسا که در این میان، مدعی تغییر یا تبدیل یا جعل احکام اسلامی گردند، که خود هرج و مرج میآفریند. بر این اساس، نه تنها تکذیب چنین کسانی واجب است؛ بلکه هر گونه عملی که به تقویت آنان انجامد، به بداهت عقل و براساس معاونت بر اثم، حرام خواهد بود.
در عصر غیبت کبرای ولیّ عصر(عج) برای رهایی از بیسر و سامانی و نجات از بلاتکلیفی از سوی ائمه هدی((ع)) امت اسلامی به اطاعت از فقیه جامع شرایط مأمور و موظف گردیده است تا در فروع دین، یا کارشناسی شده یا با استناد به نظر کارشناس امین و عادلی که توانایی استنباط احکام شرعی از ادله عقلی و نقلی را دارد زندگی کرده و اعمال فردی و اجتماعی خویش را انجام دهند.
نه خواب و رؤیا و نه ادعای ارتباط و تلقی ارشاد از امام معصوم(ع) هیچ کدام در تعیین تکلیف عملی جامعه در ارتباط با امام عصر ارزش و اعتباری ندارد؛ زیرا اولاً امت اسلامی به تبعیت از آن امر نشدهاند و ثانیاً هیچ ضابطه و قانونی برای اثبات صدق رؤیاها یا ادعاها وجود ندارد، تا بتوان صحیح آن را از سقیم تشخیص داد؛وگرنه باید پذیرفت که در هر گوشهای کسی سری بردارد و با ادعای دیدن رؤیایی یا تلقی امری وظیفة شرعی تازه خاصی را بیان سازد که در این صورت بر هیچ عاقلی پوشیده نمیماند که نه دین خدا از تحویل و تبدیل در امان میماند و نه مسلمانانِ منتظر، سیرِ نورانی انتظار را به سلامت میپیمایند، چون دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود و نظام فقهی و اجتماعی اسلام و جامعه اسلامی در هم میپاشد.
باید هماره به یاد داشت در عصر غیبت کبری باب سفارت و نیابت خاص آن حضرت بسته است و هیچ کس جز «کذّاب مفتر» چنین ادعایی نخواهد داشت و ارتباط عاشقان منتظر با امام منتظر(عج) از طریق عمل به فتاوای نواب عام حضرتش تأمین میشود؛ اما هماره باید مراقب بود بر اثر محبت به نواب عام آن حضرت به دام افراط گرفتار نیاییم و حکم نائب خاص را به نواب عام تسرّی نبخشیم، که هر افراط و تفریطی در نادانی ریشه دارد: «لاتری الجاهل إلاّ مفرطاً أو مفرِّطاً».(7)
پینوشت:
*.مطلب حاضر، خلاصهای از کتاب شریف <امام مهدی(عج)، موجود موعود>، تراوشی از خامه استاد آیتالله جوادی آملی درباره حضرت بقیة الله(عج) میباشد.
1. اصول کافی، ج 1، ص 337.
2. الغیبة، نعمانی، ص 320.
3. بصائر الدرجات، ص 24؛ بحارالانوار، ج 52، ص 318.
4. این واژه که امروزه برای فرقهای ساخته و پرداخته دست استعمار، عَلَم گردیده، در معنای اصطلاحی خود (واسطه) به کار رفته است.
5. ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، ص 88.
6. مانند آنچه در نامة آخرین امام(عج) به آخرین نائب خاص خویش مرقوم فرمود: «سیأتی شیعتی من یدعی المشاهدة. ألا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السفیانی والصیحة فهو کاذب مفتر»؛ کمال الدین، ج 2، ص 193؛ الاحتجاج، ج 2، ص 556 (با اندکی اختلاف).
7. نهج البلاغه، حکمت 70.
منبع:نامه جامعه - شماره هشتاد و سه