پناهیان، شب عاشورای امسال در حضور رهبر عزیز انقلاب از تحقق وعده خداوند در صورت ایستادگی ملت و اتصال انقلاب اسلامی به انقلاب جهانی ولی الله الاعظم (عج) در آینده ای نزدیک سخن گفت اما او را با محمد علی باب مقایسه کردند، تکفیرش کردند و خواستار دستگیر او شدند. اکنون مهر تایید رهبر انقلاب بر سخنان این روحانی انقلابی، بار دیگر پرده از فاصله دور دراز مدعیان دینداری با دیدگاه های رهبر عزیز انقلاب برداشت. آقای پناهیان! مبارکتان باشد!
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید
شبکه ایران / «خدایا در مقابل دیدگان ما دست مجروح رهبر عزیز ما را در دست مهدی (عج) خودت قرار بده». از 9 دی 88 به این طرف، سخنرانی هایش را با این دعا به پایان می رساند. حجت الاسلام علیرضا پناهیان 2-3 سالی می شود که صریح تر از همیشه از اتصال انقلاب اسلامی به انقلاب جهانی موعود (عج) حرف می زند؛ مخاطب اصلی او نیز جوانان و دانشجویان انقلابی اند که رابطه شان با این روحانی، استثنایی و منحصر به فرد است. موضوع سخنرانی امسال پناهیان در دانشگاه امام صادق (ع) عبارت بود از "عاشورا؛ راه سلوک، رمز ظهور". او همچنین چند سالی می شود که از منبر دانشگاه هنر، مباحث متفاوتی را مطرح می کند، مستمعین او در دانشگاه هنر بارها به صراحتی آمیخته با مزاح این جملات را از زابان او شنیده اند: «میانه خوبی با اخلاق ندارم» و «اولویت امروز جامعه تدریس "حماسه" و "صلابت" است».
مواضع صریح پناهیان درباره آرمان اتصال انقلاب اسلامی به انقلاب جهانی حضرت ولی عصر (عج) همواره با واکنش های گسترده و متفاوتی روبرو بوده است؛ جوانان انقلابی مجذوب سخنان و بشارت های او می شوند اما محافظه کاران سیل حملات خود را متوجه او می کنند تا جایی که بارها علیرضا پناهیان در سیمای جمهوری اسلامی ممنوع التصویر شده است.
پناهیان اما ثابت کرده است که تحت فشار حملات حاضر به عدول از آرمان های خود نیست. او امسال در سخنرانی شب عاشورای خود در مراسم عزاداری بیت رهبری این بار با صراحتی معنادار از اتصال انقلاب اسلامی به قیام قائم (عج) سخن گفت. آقای پناهیان در برابر چشمان حیرت زده برخی از مسئولان حاضر در مراسم تاکید کرد:« بله! ؟ بله من دارم حسّ ظهور را تقویت میکنم!»
پناهیان در مهمترین فراز از سخنانش گفت:« من از شما میخواهم یک سؤال بکنم، عاشوراییان! اگر همینجوری روند جلو برود که مانعی هم برایش نیست، امکانات هم بیشتر شده برای اینکه رشد حرکت اسلام ناب تساعدی باشد، چند سال دیگر ظهور خواهد بود؟ محاسبۀ عقلانی بکن، اینکه پیشگویی و غیبگویی نیست، قواعد ظهور را نگاه کن، چند سال دیگر کار تمام خواهد شد؟ یک محاسبه بکن، یک آمار بکش، نمودار پای تخته بکش، امکانات، رشد ما، قدرت دشمن، شکستش در مقابل ما، نمودار که کاری ندارد، میتوانی سر انگشتی حساب کنی. سرانگشتی، نه اینکه میتوانی وقت دقیق را اعلام کنی یا روز و تاریخ و سال را میتوانی حساب کنی. تازه این روایت را از اباعبدالله الحسین(ع) را هم اگر نشنیدی من به شما بگویم.
الان شما نگاه کنید خدا شاهده ظهور قابل پیشبینی است، بروید روایات قواعد ظهور را بخوانید، من به حوادث ظهور کاری ندارم، قواعد ظهور! یعنی میفرماید وقتی ظهور رخ میدهد که غربال بشوند همه، وقتی ظهور رخ میدهد که خلاء تئوریک در عالم پدید میآید، وقتی ظهور رخ میدهد که ظلم فراوان شده باشد، وقتی ظهور رخ میدهد که قومی مقدمهساز باشند، کدامش محقق نشده؟ محاسبه کنیم، دیگر از دعا گذشته، البته دعا هم هنوز مؤثر است.
در کمال الدین شیخ صدوق سخنی از اباعبدالله الحسین(ع) در مورد ظهور آمده که میفرماید: «یُصْلِحُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ وَاحِدَة»(16) خدا مقدمات ظهور را یک شبه فراهم میکند. پس کِی میخواهد باشد؟ بله من دارم حسّ ظهور را تقویت میکنم، حسّ نزدیک بودنِ ظهور را، بر اساس محاسبۀ عقلانی.
نصرت خدا چرا باید قطع بشود؟ ما که داریم تکلیفمان را انجام میدهیم، حرکت کلان جامعه خوب بودنش محرز است دیگر، اشکالات هست، اشکالات را باید برطرف بکنیم، ما الان کجا ایستادیم در تاریخ؟ ما وضع مدرسههایمان باید عوض بشود، وقتی از دین صحبت میشود، دینِ در آستانۀ ظهور باید تعلیم داده بشود، آخرین وظایف منتظران باید به منتظران گوشزد بشود، نه به طور کلّی از وظایف منتظران سخن بگوییم، منتظر دیگر الان باید از نظر روحی آماده بشود امام مقتدر را پای رکابش کار بکند.
میترسم
بعضی از شیعیان هنوز ذهنیت امام مظلوم در ذهنشان باشد آماده نیستند برای
امام مقتدر، چون ائمۀ هدی همه مظلوم بودند و این تا بوده وقتی امامی را
شناخته، از مظلومیتش گریه کرده و حق هم هست برای مظلومیت ائمۀ هدی آدم گریه
بکند. آنوقت یکدفعهای اینجور
نشود که حضرت تشریففرما بشوند، تو آمادگی نداری با امام مقتدر برخورد کنی
برگردی بگویی این آقا چرا اینقدر میزند؟!
در روایت نوشته بعضیها این را میگویند، حالا آقا هم که معلوم است چه کسانی را میزند، معلوم است فقط کسانی که حجت بر آنها تمام شده، غاصبین همۀ حقوق انسانها هستند را میزند، ولی بعضیها نیست عادت دارند امامها همه مظلوم باشند، آمادگی برخورد با امام مقتدر را ندارند، آقا! تعلیماتمان را ما باید جهتی ببریم که آمادۀ فرج بشوند، اصلاً ظرفیت نصرت الهی باشد، یک شرایط دیگری در پیش است.»
این بهاییِ وقات را دستگیر کنید!
اما سخنان صریح علیرضا پناهیان که بیان آن در محضر رهبر عزیز انقلاب معنا و اهمیتی فوق العاده پیدا می کرد با هجمه های شدیدی روبرو شد. در یکی از شدید ترین حملات به پناهیان، یکی از روحانیون شاخص اظهارات وی را "لاطائلات" دانست و به قیاس علیرضا پناهیان با "محمد علی باب" و "سید حسن ابطحی" پرداخت. این روحانی شاخص حتی خواستار دستگیری و به زندان افتادن پناهیان نیز شد. وی با ابراز تعجب از اینکه پناهیان در حضور رهبر انقلاب "عاشورا" را به مسئله ظهور گره زده است، گفت:« افرادی مثل پناهیان که همان حرفها را، اما در قالب انقلابی می زنند و بعد از ظهور صغری، حرف از قواعد ظهور به میان می آورند و آماده باش می دهند، به راحتی فرصت می یابند که مدام در سیما مطالب و افکار و اندیشه های بی اساسشان منتشر شود. این شخص در کجا درس خوانده؟ چه قدر فقه می داند؟ چه قدر با مبانی فلسفی اسلام آشناست؟ چه قدر تاریخ اسلام خوانده؟ کجا تحصیل کرده که که در هر بابی نظر می دهد؟ آیا واقعا قرار است هر کس خوش صحبت است و چند جمله را به هم وصل می کند و حرفهای درشت و تازه می زند که هیچ کدام محک خود را نزد علما پس نداده، باید بتواند از وقت سیما که متعلق به تمام مردم است استفاده کند ... کشور را با لاطائلات به ظاهر دینی خود که هیچ سنخیتی با افکار اصیل شیعی ندارد و مراجع دینی هم آنها را تایید نمی کنند »
مهر تایید رهبر انقلاب؛ بشارتی بزرگ و قطعی / اگر ایستادگی کنید به ظهور خواهیم رسید
درست
است که گذشت زمان همیشه نمی تواند دلیلی بر نزدیک تر شدن ظهور باشد، اما
پیشرفت روز افزون قوم زمینه ساز و قدرتمندتر شدن یاران منجی قطعاً نشانه
ای از نزدیکتر شدن به ظهور و موجب تسریع در پیروزی نهایی خواهد بود ، به
یقین بیرون آمدن سرافرازانه ملت بزرگ ایران از فتنه های بزرگ و کوچک که
تنها با لطف حق و رهبری الهی نائب امام عصر(عج) امکان پذیر شده است،
نزدیکی هرچه بیشتر ظهور را بشارت می دهد، اما در این میان هستند کسانی که
نمی توانند این واقعیت عظیم را باور کنند و با تمسک به بهانه های گوناگون
سعی می کنند این حقیقت درخشان را زیر سئوال برده و مخدوش سازند. دراین
میان بیانات روشنگرانه و بشارتهای روحبخش رهبر عزیز انقلاب در دیدار با مردم قم به
مناسبت قیام 19 دی، برای حاصل شدن یقین و آرامش خاطر حجتی بی بدیل و
برهانی تام و تمام است:« ملت ایران اینها را در عمل تجربه هم کرده است. اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهاى خوشروحیه و پرتوان و عازم، در این راهى که دارید میروید، ایستادگى
کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و
داعیهها و شعارهاى ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به
دنیاى اسلام و امت اسلامى و جامعهى بشرى تحقق پیدا خواهد کرد. هر
کارى دورهاى دارد، زمانى دارد؛ در زمان متناسب خود، این آرزوها تحقق
پیدا خواهد کرد. ملت ایران به آن نقطهاى که مورد نظر اوست، به دنبال آن
حرکت کرده است، اهتمام ورزیده است، خواهد رسید؛ راهش مقاومت کردن است.
آن وقت چه اتفاقى مىافتد؟ مسیر تاریخ دنیا تغییر پیدا خواهد کرد؛ مسیر تاریخ عوض خواهد شد. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطهگرى و سلطهپذیرى است؛ یک عده در دنیا سلطهگرند، یک عده در دنیا سلطهپذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطهى موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینهى ظهور ولىّامر و ولىّعصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحلهى جدیدى خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.»
تلنگر رهبر انقلاب به دیرباورانی که فتوحات عظیم آتی را باور نمی کنند!
«جوانهاى
عزیز ما آن روز را ندیدند؛ نمیدانند آن روز چه خبر بود. آنهائى که درک
کردند، میدانند؛ آن روز ایستادگى در مقابل قدرت ظاهرىِ پر کبکبه و دبدبهى
رژیم طاغوت، کار آسانى به نظر نمىآمد. اگر به خیلى از این مصلحتاندیشانِ
اسیر ظواهر گفته میشد که ملت ایران - به نمونهى مردم قم - میخواهند در
مقابل نظام طاغوت پهلوى بایستند و آن را از بین ببرند، پوزخند میزدند؛ میگفتند مگر میشود؟ اما شد. آن چیزى که به نظر محال مىآمد، هم ممکن شد، هم محقق شد، هم ماندگار شد. این، درس است.
... خداى متعال با ملت ایران اینجورى رفتار کرده است؛ وعدههاى بسیارى را محقق کرده است، کارهاى بزرگى انجام گرفته است. جوانهاى عزیز! بدانید آن روز هیچ کس باور نمیکرد بشود نظام طاغوتىِ سلطنتى را تکان داد، چه برسد به این که انسان بخواهد آن را از بین ببرد. امروز شما مىبینید که نظام طاغوتى منفورترین نظامها در دنیاى اسلام است؛ از ایران که بکلى ازاله شد و - به قول معروف - به زبالهدانى تاریخ انداخته شد. آن روز اگر میگفتند که ممکن است ایران از زیر چنبرهى سلطهى آمریکا خارج شود، آنهائى که مسائل کشور را میدانستند، به طور قطع و یقین میگفتند چنین چیزى ممکن نیست. همهى امور کشور، همهى سیاستهاى کلان کشور در اختیار آمریکائىها بود؛ گاهى حتّى در جزئیات دخالت میکردند: چه کسى وزیر فلان وزارتخانه باشد، چه کسى نباشد؛ قیمت نفت این مقدار بالا برود یا نرود. با این تسلطى که آمریکائىها و در حاشیهى آمریکائىها بقیهى اراذل و اوباش جهانى بر کشور ما، بر ملت ما، بر منابع ما، بر آبروى ما داشتند، چه کسى باور میکرد که این از بین برود؟»
حرف بزرگ و آرمان عظیم ملت ایران برای دنیای اسلام و جهان بشریت در حال حاضر قابل تحقق است
«امروز
هم ملت ایران آرمانهائى دارد، داعیههائى دارد، حرفهاى بزرگى دارد؛ هم
براى کشور خودش، هم براى دنیاى اسلام، هم براى عالم بشریت. در مقابل ملت
ایران هم گرگهاى گرسنه، سبعهاى افسارگسیخته، این کمپانىهاى زر و زور، این
مجموعههاى دنیاطلبِ دنیاپرست صف کشیدهاند؛ اسلحه میسازند، اسلحه صادر
میکنند، جنگ مىافروزند، سازمان ملل را با میل و ارادهى خودشان میچرخانند؛
هر جا میخواهند، افراد نظامى میبرند؛ جنایت میکنند، از ظلم حمایت میکنند،
از صهیونیستهاى غاصب حمایت میکنند؛ ظلم میکنند در جامعهى بشرى، با قدرت
ظاهرى، با کبکبه و دبدبهى ظاهرى؛ از قبیل همانى که نمونهاش را در دوران
طاغوت در ایران میدیدیم. امروز هم یک عدهاى میگویند: آقا مگر میشود در
مقابل این صفِ بههمپیوستهى دشمنان مسلح به پول و زور و رسانه و اقتصاد و
سیاست و همه چیز ایستاد؟ مگر میشود پیش برد؟ امروز هم همان حرف است. این
یک تجربه است.
بله، این حرف ما نیست؛ این
حرف قرآن است: اگر براى خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگى کردید،
پیروزى قطعى است؛ «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون
ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه
تبدیلا».این فقط مربوط به ماجراى جنگ صدر اسلام نیست که «و لو قاتلکم
الّذین کفروا لولّوا الأدبار»؛ سنّت اللّه است.»
نصرت خدا حتمی و پیروزی قطعیست، مقاومت کنید / از تنبلی و وسوسه های شیطانی برحذر باشید
«
بله، آن وقتى که ما حرف حساب خودمان را بلد نباشیم، ندانیم، یا بلد
نباشیم بگوئیم و طرح کنیم، یا پاى آن حرف نایستیم، یا وسط راه با
وسوسههاى شیطانى یا وسوسههاى نفس یا تنبلىها پا سست کنیم، مجاهدت به
جائى نخواهد رسید؛ معلوم است. بحث بر سر آنجائى است که: «لینصرنّ اللّه من ینصره».
دیگر از این تأکید، بالاتر نمیشود. اگر نصرت خدا بکنیم - نصرت خدا با فکر
کردن، اندوختن اندیشههاى ناب، مطرح کردن درست آن در عالم، پاى آن
ایستادن، تدبیر براى پیشبرد آن به کار بردن، در مقابل خطرات آن سینه سپر
کردن - «لینصرنّ اللّه»؛ خداى متعال حتماً و قطعاً نصرتخواهد کرد. معناى
«لینصرنّ» این است؛ یعنى خدا حتماً و قطعاً نصرت میکند. «و من اصدق من
اللّه قیلا»؛ از خدا راستگوتر کیست؟
تحقق اولین وعده خدا به مادر موسی بعد از چند روز و تحقق کامل وعده خدا به مادر موسی بعد از چند دهه
«خداى
متعال براى اینکه دلها را به تحقق وعدههاى آینده قرص کند، برخى از این
وعدهها را در کوتاهمدت اجرا میکند. خداى متعال به مادر حضرت موسى وحى
کرد: «فألقیه فى الیمّ». بعد فرمود: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من
المرسلین». دو تا وعده داد: بچه را در دریا بینداز - نگران نباش - هم به تو برمیگردانیم، هم او را به مقام نبوت و ارسال میرسانیم.
آن نبوت هم همان نبوتى بود که سالهاى متمادى - شاید چند قرن -
بنىاسرائیل در انتظارش بودند. بعد که حضرت موسى در قصر فرعونى به آغوش
مادر برگشت، خداى متعال میفرماید: «فرددناه الى امّه کى تقرّ عینها و لا
تحزن و لتعلم انّ وعد اللّه حقّ»؛ این وعدهى اوّلى را برایش تحقق دادیم، برگرداندیم تا بداند وعدهى خدا درست است؛ آن وعدهى دوم هم محقق خواهد شد.»
منبع : شبکه ایران