الغیبه نعمانى از محمد بن مسلم از ابو جعفر محمد بن على(علیه السلام) آورده است : سفیانى و قائم در یک سال ظهور مى کنند .
ارشاد مى گوید: خروج سه شخصیت ، خراسانى، سفیانى و یمانى در یک سال ، یک
ماه و یک روز اتفاق مى افتد . در آن زمان هیچ پرچمى هدایت گرتر از پرچم
یمانى مه به حق هدایت مى کند ، نیست .
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید
نعمانى از مغیره بن سعید از ابوجعفر باقر(علیه السلام) آورده است که امیر
مؤمنان فرمود : وقتى دو سپاه در شام کشمکش کردند ، نشانه اى از نشانه هاى
الهى ظاهر مى شود . عرض شد : اى امیر مؤمنان ! آن نشانه چیست ؟ فرمود : بیش
از صد هزار نفر در زلزله اى در شام کشته مى شوند که خداوند آن را براى
مؤمنان ، رحمت و براى کافران ، عذاب قرار مى دهد . وقتى زلزله شد ، به
سوارانى بنگرید که مرکب هاى سیاه و سفید و دم بُریده دارند و با پرچم هاى
زرد از مغرب مى آیند تا وارد شام شوند . این رخداد در زمان بى تابى و ناله
شدید و مرگ سرخ پیش مى آید . سپس منتظر فرو رفتن قریه اى از دمشق به نام
«حرستا» (= مرمرسا) باشید ، سپس پسر هند جگرخوار ( سفیانى ) از وادى یابس
(= دره بى آب و گیاه ، از حوران تا اردن و فلسطین) شورش مى کند ، تا بر
منبر دمشق قرار بگیرد . وقتى چنین رخدادهایى شد ، منتظر خروج و قائم
مهدى(علیه السلام) باشید .
در البدء والتاریخ آمده است : از جمله
اخبارى که على بن ابى طالب در بیان فتنه ها در شام فرمود این است که وقتى
چنین رخدادهایى شد ، پسر هند جگرخوار خروج مى کند ، تا پس از آن بر منبر
دمشق دست یابد . وقتى چنین شد ، منتظر خروج مهدى باشید .
در فصل یاران
امام مهدى(علیه السلام) به نقل از الغیبه نعمانى و تفسیر عیاشى و منابع
دیگر نص کامل حدیثى از امام باقر(علیه السلام) گذشت که بر رخدادهایى تصریح
داشت که پیاپى در آغاز حرکت سفیانى رخ مى دهد . در آن آمده بود : اى جابر !
بر جاى خود باش و هرگز دست و پا مزن (و کارى مکن) تا نشانه هایى را ببینى
که برایت مى گویم و در یک سال رخ مى دهد : سروشى را در دمشق مى بینى که ندا
مى دهد ; یکى از روستاهاى دمشق فرو مى رود ; قسمتى از مسجد دمشق فرو مى
ریزد . . . در آن وقت اهالى شام بین سه پرچم اختلاف نظر پیدا مى کنند :
اصهب ، ابقع و سفیانى . قبیله مضر ، همراه طایفه بنى ذنب حمار هستند ;
سفیانى با دایى هایش از قبیله کلب است . سفیانى و پیروانش بر بنى ذنب حمار
شورش مى کنند و جنگى به وقوع مى پیوندد که تا آن روز اتفاق نیفتاده بود .
سپس مردى از بنى ذنب حمار به دمشق مى آید . وى و همراهانش را چنان مى کشند
که کسى را بدان گونه نکشته اند و این است معناى آیه اى که خدا مى فرماید :
« گروه هایى از مردم به جان هم مى افتد . واى بر کفارى که آن روز بزرگ در آن جنگ شرکت مى کنند »
سفیانى و همراهانش خروج مى کنند و قصدى جز کشتن آل محمد و پیروان شان ندارند .