عیاشى از ضریس از ابو جعفر(علیه السلام) آورده است : فرشتگانى که در جنگ
بدر محمد(صلى الله علیه وآله) را روى زمین یارى کردند ، به آسمان نمى روند
تا صاحب الامر را یارى دهند . آنها پنج هزار نفرند . اثبات الهداة 3/549 و بحار 19/284 .
الغیبه
نعمانى آورده است که امیر مؤمنان روى منبر فرمود : خطیب (که بناحق اقدام
مى کرد یا خواهان خلافت بود) تباه شد و صاحب العصر ناپیدا گشت و دلهایى
مانده که دگرگون مى شود ; گاه شاد و آباد و گاه ناشاد و خراب ! تمنا
کنندگان هلاک شدند و آنان که مى باید از بین مى رفتند ، هلاک گشتند و
مؤمنان باقى مانده اند اما چه اندکند ! سیصد نفر یا بیشتر . گروهى با آنان
در جهاد همرزم است که همراه رسول خدا در جنگ بدر بود . کشته نشده و نمرده
اند .
نعمانى مى گوید : معناى فرمایش حضرت ( زاغ صاحب العصر ) صاحب
الزمان است ، که به تدبیر خددوند ، غائب و از چشم مردم ناپیداست . . . سپس
حضرت فرمود : گروهى همرزم آنان است که همراه رسول خدا در جنگ بدر بود . . .
یعنى خدا یاران خالص قائم را که سیصد و اندى اند، با فرشتگان بدر که به
همین اندازه اند، یارى مى دهد.
مختصر البصائر از ابو حمزه ثمالى
آورده است : شنیدم ابو جعفر محمد بن على فرمود : اگر قائم آل محمد خروج کند
، خدا وى را با فرشتگانى یارى مى دهد که سواره یورش آورده ، پیاپى از
آسمان فرود مى آیند و کروبى هستند .
جبرئیل پیش رو ، میکائیل سمت
راست و اسرائیل ، سمت چپ قائم است . در دل مردمى که به فاصله یک ماه از
قائم دورند، ترس وجود دارد ، چه سمت جلو یا پشت و چه سمت راست و چپ وى
باشند . فرشتگان مقرّب ، رو به روى قائم اند . محمد رسول الله ، نخستین کسى
است که با وى بیعت مى کند ، سپس على(علیه السلام) . قائم ، شمشیر بلندى
همراه دارد. خدا روم و چین و ترک و دیلم و سِنْد و هند و کابلشاه و خزر را
برایش فتح مى کند .
اى ابو حمزه ! وقتى قائم قیام نمى کند مگر آنکه
مردم گرفتار ترس و زمین زلزله ها و فتنه و بلا شوند . پیش از آن طاعون
بوده و شمشیر بُرنده بین عرب حاکم بوده است . اختلاف شدیدى میان مردم وجود
دارد و در دین پراکنده اند . چنان حالشان دگرگون است که صبح و شب آرزوى مرگ
مى کنند ، چون مى بینند چقدر مردم حریص و آزمند شده و یکدیگر را از بین مى
بَرند !
در هنگام نومیدى و درماندگى خروج مى کند . خوشا به حال
کسى که وى را دریابد و از یارانش باشد . واى بر کسى که با او مخالفت کند و
دستور را اطاعت نکند و از دشمنانش باشد .
سپس امام افزود : به کتاب
و سنت جدیدى برمى خیزد و به گونه نوى قضاوت مى کند که براى عرب سخت و
دشوار است . کارى جز کشتن ندارد و پوزش و توبه احدى را نمى پذیرد و در راه
خدا از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى هراسد .
مسیب بن خیثمه از على(علیه السلام)آورده است که در حدیثى فرمود :
به خدا سوگند ! آنها به سبب اتحادشان در باطل و پراکندگى شما در راه حق ،
چنان بر شما چیره مى شوند که شما را به بردگى مى کشانند ، مانند مولا که
عبدش را به بردگى و بندگى وا مى دارد . اگر غلام حاضر باشد ، او را امر و
نهى مى کند اما اگر غایب باشد ، ناسزا مى گوید . دو دسته به گریه مى افتند
که یکى براى دینش مى گرید و دیگرى براى دنیایش ! به خدا سوگند ! اگر شما را
زیر سنگ ها متفرق و جدا کنند، خدا شما را براى روزى که براى آنها بدترین
روز است ، گرد مى آورد . قسم به خدایى که دانه آفرید و آفریدگان را خلق کرد
! اگر از دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خدا آن روز را طولانى مى کند
تا مردى از نسل من ، مالک زمین شود و آن را پُر از عدل و داد کند ، چنان که
از ستم و بیداد آکنده شده بود . اگر چنین شد ، تیر و نیزه اى پرتاب نکنید ،
شمشیرى نزنید و سنگى پرت نکنید و شکرگذار خدا باشید . اگر چنین شد و مردى
از بنى امیه را دیدید که در حال غرق شدن است و آب تا بالاى سرش آمده ،
سوگند به خدایى که دانه را آفرید و آفریدگان را خلق کرد ، اگر از آنان فقط
یک نفر باقى مانده باشد ، براى دین خدا شرى به پا مى کند !