در اینجا برای روشنتر شدن موضوع، به بررسی این دیدگاهها و اهمّ مستندات طرفین میپردازیم.
نخست: دیدگاه موافقان
این
گروه از عالمان شیعه، نقل میکنند که شخصی به نام زین الدّین علی بن فضل
مازندرانی، در سال 690 ه . ق. از سرزمین «بربر»، طیّ سفری به اقیانوس
اطلس، سه روز با کشتی در دل آب، در حرکت بوده، تا به جزایر روافض (شیعیان)
رسیده است. در آنجا اطّلاع مییابد که جزیرهای به نام «جزیره خضراء» وجود
دارد که اولاد حضرت ولیّ عصر(ع) در آنجا زندگی میکنند. وی مدّت چهل روز در
همان محلّ اسکانش میماند و پس از چهل روز، هفت کشتی حامل موادّ غذایی، از
جزیره خضراء، به این جزیره میآید. ناخدای کشتی، او را با نام و نام پدرش،
صدا میزند و میگوید، که مشخّصات تو را به من گفتهاند و اجازه دادند که
تو را به جزیره خضراء ببرم. آنگاه او را به آنجا میبرد. پس از شانزده روز
دریانوردی، سرانجام به «آب های سفید»ی میرسند و ناخدا توضیح میدهد که این
آبها، مانند «سور بلد» (دیوار شهر) جزیره را احاطه کرده است و کشتی های
دشمنان، هرگز نمیتوانند از آنها بگذرند و به برکت وجود حضرت ولیّ عصر(ع)
در آن غرق میشوند. بنا به نقل، سپس به جزیره خضراء میرسد و جمعیّت انبوهی
را با بهترین لباسها و نیکوترین وضع مشاهده میکند. شهری بسیار آباد، با
درختانی سرسبز و انواع میوهها و بازارهای بسیار و ساختمانهایی مجلّل از
سنگهای رخام دیده، میگوید، شخص بزرگواری به نام سیّد شمسالدّین که او را
نوه پنجم امام زمان(ع) معرفی میکند، مسئول تعلیم، تربیت و اداره آنجا
بود، و نایب خاصّ حضرت(ع) در آن جزیره، نیز بوده، از امام(ع) فرمان
میگرفته، ولی حضرت را نمیدیده و تنها، هر صبح جمعه نامهای به خطّ
مبارکشان در نقطه معیّنی گذاشته میشده، و در آن، آنچه تا یک هفته مورد
نیاز بوده، مرقوم بوده است. علی بن فاضل، طبق نقل، مدّت هجده روز، در آن
جزیره اقامت داشته و از محضر سیّد شمسالدّین، خوشه چیده و پس از آن، به او
دستور رسیده که به وطنش بازگردد.
علی بن فاضل، همچنین، آنچه را بنا به
قول او، از سخنان سیّد شمس الدّین، شنیده، در کتابی به نام «الفوائد
الشّمسیّه» بیان داشته و ماجرای خود را به تنی چند از عالمان معاصر خویش
بازگفته است.1
ناقلان حکایت
این حکایت را فضل بن یحیی
طیّبی، نویسنده قرن هفتم هجری قمری، به تاریخ 11 شوّال سال 669 ه .ق.
از زبان علی بن فاضل در شهر «حلّه» شنیده، و آن را در کتابی با نام «جزیره
الخضراء» گرد آورده است. این کتاب، از سوی عالمان زیر مورد توجّه واقع شده
است:
ـ شهید اوّل، آن را به خط خود نوشته، و خطّ او در خزانه امیرالمؤمنین(ع) پیدا شده است.
ـ محقّق کرکی، آن را به فارسی برگردانده است.
ـ علّامه محمّدباقر مجلسی، آن را در «بحارالأنوار» نقل کرده است.
ـ شیخ حرّ عاملی، آن را در کتاب «إثبات الهداه» درج نموده است.
ـ وحید بهبهانی، به مضمون آن فتوی داده است.
ـ بحرالعلوم، در کتاب «رجال» خویش، آن را مورد استناد قرار داده است.
ـ قاضی نورالله شوشتری، محافظت بر آن را بر هر مؤمنی لازم داشته است.
ـ میرزا عبدالله اصفهانی (افندی) آن را در کتاب «ریاض العلماء» نقل کرده است.
ـ میرزای نوری، آن را در کتاب «جنه المأوی» و «النّجم الثّاقب» آورده است.
البتّه،
حکایتی نیز درباره محلّ اقامت حضرت امام(ع) از سوی شخصی به نام انباری نقل
شده است. امّا به دلیل آنکه وی، آن را از شخصی مجهول نقل کرده است؛ به
همان حکایت پیشین اکتفا میکنیم.1
براساس حکایت علی بن فاضل، حضرت امام
عصر(عج) و فرزندان ایشان، در آن جزیره، در «اقیانوس اطلس» سکونت دارند و
همه ساله، در موسم حج، حج میگزارند و پس از زیارت آباء و اجداد
طاهرینشان(ع) در «حجاز»، «عراق» و «طوس»، مجدّداً به جزیره باز میگردند و
اقامت غالب آن حضرت(ع) در همان جزیره است.
دوم: دیدگاه مخالفان
همان طور که قبلاً
گفتیم، جمعی از عالمان شیعه حکایتی را که دلالت بر وجود جزیره خضراء دارد،
و مطابق آنچه بیان شد، محلّ اقامت غالب حضرت امام زمان(ع) میباشد، دارای
اشکال میدانند و از آنجا که دلیل دیگری در دست نمیباشد، به وجود چنان
جزیرهای قائل نیستند.
اشکالات استناد این حکایت از سوی این دسته از عالمان عبارتند از:
1.
علّامه مجلسی(ره)، که این حکایت از طریق نقل او در کتاب بحارالأنوار به
گوینده آن (علی بن فاضل) میرسد، در مقدّمه بیان حکایت میگوید: رسالهای
مشهور به جزیره خضراء ...، سبب اینکه برایش باب مستقلّی باز کردم، این است
که آن را در کتابهای روایی ندیدم.
آنگاه حکایت را از بسم الله الرّحمن
الرّحیم آغاز میکند، امّا آن را بدون معرفی راوی قبل از خود، و ذکر نام
کسی که میگوید: آن را در خزانه امیرمؤمنان(ع) یافته است»، نقل کرده است.
آنگاه
حکایت آغاز میشود که شخصی میگوید: در خزانه امیرمؤمنان... متنی به خط
شیخ فاضل فضل بن یحیی بن علی طیّبی کوفی دیدم که در آن چنین آمده بود...
امّا اسمی از کسی که آن را باز میگوید، وجود ندارد.
به علاوه، سیّد هاشم بحرانی نیز که معاصر علّامه مجلسی است، گفته: یکی از مشایخ میگوید: به خطّ شیخ یافتم...
با
توجّه به این، اسم و نسب و وضعیّت فردی که حکایت را تعریف میکند، معلوم
نیست. قطعاً آن فرد علّامه مجلسی نبوده است؛ زیرا ایشان تصریح میکند که
تنها به نقل از رساله متداول بسنده کرده است و به دنبال صاحب رساله نگشته
است تا وضعیّت او را مشخّص کند.
به علاوه، عبارت علّامه بحرانی نیز
نمیرساند که از خود آن شخص شنیده است. لذا میگویند، چگونه امکان دارد که
بحرانی آن را ببیند، امّا مجلسی که معاصر اوست، آن را نبیند؟
2. تشخیص
این فرد نامعلوم، که میگوید: این خط، عین خطّ طیّبی است، محل تردید و
غیرقابل اعتماد است. زیرا طیّبی، صد سال پیش از او فوت کرده بوده است.
3.
نسب علی بن فاضل که در روایت، مازندرانی خوانده شده، با گفته خود او درون
نقل قول، تطابق ندارد و وی، خود را عراقی خوانده است. علاوه بر این، او خود
را درون روایت، فردی بسیار فاضل و دارای فضایل برجسته و بینظیری خوانده؛
در حالی که هیچ یک از معاصران وی، تأییدش نکردهاند و این نکته که تنها
بعضی از افرادی که صدها سال، پس از وی آمدهاند، مؤیّد او هستند، و ظاهراً
تنها سند آنان برای این تأیید، با توجّه به سیاق کلماتشان، نوشته دست خود
اوست، صحّت روایتی را که نقل کرده، غیرقابل اطمینان ساخته است.
4. عدم
ذکر نام راوی مذکور، در کتاب های رجال عالمان برجستهای که معاصر وی بوده
اند، مانند: علّامه حلّی و ابن داوود و اینکه هیچ نامی از او در این
کتابها به چشم نمیخورد، اشکال دیگری بر اعتماد به صحّت روایت است. اگر
این حکایت، صحیح باشد، بیان آن به گونهای است که طبعاً میبایست معاصرینش
را تحریک نماید تا آن را در زمره دلایل امامت و حضور امام(ع)، در مجامع و
تألیفاتشان بیاورند؛ زیرا مطالبی کم اهمیّتتر از این را نقل کردهاند.
بنابراین، یا عالمان رجالی مذکور، این روایت را دروغ و نادرست شمردهاند،
یا آنکه روایت را نشنیدهاند، یا آنکه اصولاً در زمان آنها چنین روایتی
هنوز ساخته نشده بوده است!
این وضعیت، به اعتقاد این دسته از علما باعث
تردید جدّی درباره علی بن فاضل و روایت مذکور گردیده است. همچنین به عقیده
این عالمان، این گفته علی بن فاضل، در روایت مذکور، که تصریح میکند، از
اوّل تا آخر روایت خویش را در حضور طیّبی و گروهی از علمای «حلّه» و اطراف
آن منطقه که برای دیدار این شیخ (تشرّف یافته) آمده بودند، نقل کرده است،
با اینکه هیچ فرد دیگری جز طیّبی (با کیفیّتی که بیان شد)، آن را نقل
نکرده، تطابق ندارد؛ زیرا انتظار میرفته که مردم از نقاط مختلف برای دیدار
با فردی که بر چنین مطلب مهمّی، یعنی محلّ زندگانی امام عصر شیعیان آگاهی
یافته، و به منظور تبرّک جستن به او و شنیدن و نوشتن روایت، عازم محلّ
اقامت او گردند و به علاوه، علماء نیز به ذکر نام او و داستانش در معاجم
رجالی و سایر کتب، تبرّک جویند.
اشکالاتی، نیز بر محتوای این حکایت وارد
شده است، که این مجال اقتضای بیان آن را را ندارد.3 با توجّه به مطالب یاد
شده، اظهارنظر صریح و قطعی در مورد وجود یا عدم وجود جزیره خضراء ممکن
نیست و نمیتوان به نظر نهایی در این زمینه رسید.
در پایان بررسی
دیدگاههای موجود در زمینه جزیره خضراء یادآوری نکتهای را لازم میدانیم و
آن اینکه، به طور کلّی در مورد مطالب مرتبط با موضوع مهدویّت و امام
عصر(ع) و پرسشها و مسائل گوناگونی که در این زمینه مطرح میشود، همواره
باید به این نکته توجّه داشت که اوّلاً آیا دانستن و فهمیدن این مطلب یا
موضوع خاص بر ما لازم است یا خیر و ثانیاً دانستن آن تأثیری در میزان معرفت
ما نسبت به امام عصر(ع) و نزدیکی بیشتر با آن حضرت میگذارد یا خیر؟ در
صورتی که مطمئن شدیم دانستن مطلبی بر ما لازم است یا دانستن مطلبی بر میزان
معرفت ما اثر میگذارد، باید به دنبال آن برویم تا به خوبی از آن آگاه
شویم، امّا اگر اینگونه نبود، نباید چندان در مورد دانستن آن مطلب یا
موضوع، خودمان را به دردسر بیاندازیم و با مشغول شدن به آن از وظیفه
اصلیمان در برابر امام زمان(ع) غافل شویم. علاقهمندان میتوانند برای
آشنایی بیشتر با دیدگاه قائلان به وجود جزیره خضراء به کتاب جزیره خضراء و
تحقیقی درباره مثلّث برمودا»، نوشته ناجی النجّار، ترجمه علی اکبر مهدی پور
و برای آگاهی از دیدگاه دوم، به کتاب «جزیره خضراء؛ افسانه یا واقعیت؟»،
نوشته علّامه سیّدجعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمّد سپهری و دیگر آثاری که به
صورت تحقیقی به این موضوع پرداختهاند، مراجعه کنند.
اقامتگاههای امام زمان(ع)
در مورد
اقامتگاه حجّت خدا، نکته مسلّم این است که آن حضرت(ع) همه ساله در موسم حج
به زیارت خانه خدا تشریف میبرند و در مراسم حج شرکت میکنند؛ ولی انبوه
حجّاج ایشان را نمیبینند یا میبینند و نمیشناسند؛ امّا در غیر حج، دلیل
قاطعی بر اقامت آن بزرگوار، در مکان معیّنی نداریم و تنها اشاراتی در برخی
از احادیث وارد شده است، که قسمتی از آنها عبارتند از:
1. سرزمینهای دور دست
در توقیع شریفی که در سال 410 ق. از «ناحیه مقدّسه»، به افتخار شیخ مفید، صادر گردید، با خطّ مبارک حضرت صاحب الامر(ع) آمده است:
«ما
در سرزمین دوردستی سکنا گزیده ایم که از جایگاه ستمگران به دوریم؛ زیرا
خداوند مصلحت ما و شیعیان مؤمن ما را در این دیده که تا حکومت دنیا در دست
تبهکاران است، در این نقطه دور دست مسکن نماییم.»4
2. مدینه طیّبه
هنگامی
که از امام حسن عسکری(ع) میپرسند، اگر حادثهای برای شما روی دهد، کجا از
فرزند بزرگوارتان سراغ بگیرم؟ میفرمایند: «در مدینه.»5 و حضرت امام
صادق(ع) نیز، هنگام سخن از غیبت کبری، فرمودند: «چه جایگاه خوبی است
مدینه!»6
3. دشت حجاز
ابراهیم بین مهزیار، توسط فرستاده امام
زمان(ع)، از «طائف» میگذرد و به دشت «حجاز» که «عوالی» نام داشته، هدایت
شده و در آنجا به محضر آن حضرت(ع) مشرّف میگردد. امام زمان(ع) در این
تشرّف مبارک میفرمایند:
«پدرم با من پیمان بسته است که در مخفی ترین و
دورترین سرزمینها مسکن گزینم تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشم. این
پیمان مرا به این ریگزارهای عوالی (دشت حجاز از نجد تا تهامه) انداخته
است.»7
4. کوه رَضویٰ
امام صادق(ع) درباره «کوه رضویٰ» میفرمایند:
«از
هر درختی، میوهای در آن هست و چه پناهگاه خوبی است برای شخص خائف، وه چه
پناهگاه خوبی. صاحب این امر را در آن دو غیبت است، یکی کوتاه و دیگری
طولانی.»8
5. کرعه
مرحوم مجلسی در «تذکره الائمّه»، از کتب اهل
سنّت نقل میکند که حضرت مهدی(ع) در غیبت کبری در قریهای به نام «کرعه»
اقامت مینمایند.9
6. جابلقا و جابلسا
میرزای نوری میگوید:
اخبار بسیاری هست که از نظر معنی متواترند و دلالت دارند بر اینکه در مشرق و
مغرب زمین، دو شهر، به ترتیب، به نامهای «جابلقا» و «جابلسا» وجود دارد
که اهل آنها از انصار حضرت صاحب الامر(ع) هستند و در محضر آن حضرت(ع) قیام
میکنند.10
امام حسن مجتبی(ع)، نیز در خطبه شان در برابر معاویه، به نام این دو شهر، اشاره نموده اند.11
7. بلد مهدی(ع)
علّامه
مجلسی، از یکی از عالمان اهل سنّت نقل میکند که: بلد مهدی(ع) شهری است
نیکو و محکم، که بنا کرده آن را مهدی فاطمی و برای آن قلعهای قرار داده
است.12
8. بیت الحمد
امام صادق(ع) فرمودند:
«برای صاحب این
امر، خانهای است که به آن «بیت الحمد» گفته میشود. در آن خانه چراغی است
که از روز ولادت آن حضرت(ع) روشن است. این چراغ خاموش نمیشود تا روزی که
با شمشیر، قیام نماید.»13
پی نوشتها:
1. روایت، به نقل از تحقیقی پیرامون جزیره خضراء و مثلّث برمودا، ناجی النجّار، ترجمه علی اکبر مهدی پور.
2.
در منبع پیشین، که از قائلان به وجود جزیره خضراء میباشد، حکایت انباری
را با استناد به همین دلیل، نقل نکرده است. ر.ک: همان، ص 54.
3. عاملی، سیّدجعفر مرتضی، جزیره خضراء، افسانه یا واقعیّت، ترجمه محمد سپهری.
4. طبرسی، الإحتجاج، ص 497.
5. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 139.
6. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 157.
7. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 447.
8. علامه مجلسی، همان، ج 52، ص 153.
9. نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج 2، ص 134.
10. میرزای نوری، النجم الثّاقب، ص 300.
11. ر.ک. سفینه البحار، ج 1، ص 145.
12. نهاوندی، علی اکبر، همان، ج 1، ص 58.
13. نعمانی، غیبت، ص 126.