آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

شهادت امام هادی (ع)

شهادت امام هادی (ع)
بر عموم شیعیان تسلیت باد


امام هادی(ع) و هشداری به هتاکان و ستمگران
22 حدیث اخلاقی از امام هادی (علیه السلام)
یادگاری خواندنی از امام هادی(علیه‌السلام)

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید


امام هادی(ع) و هشداری به هتاکان و ستمگران

امام علی ابن محمد النقی الهادی، امام دهم شیعیان، در نیمه ذی الحجه ۲۱۲ هجری در مدینه متولد و در سوم رجب ۲۵۴ به شهادت رسید. آن امام همام در زمان زندگی و امامت خود چندین خلیفه عباسی را درک کرد و از ناحیه آنان ستم های فراوان متحمل شد. در زمان متوکل عباسی، که بیشتر دوره امامت آن حضرت در زمان او بود، امام هادی از مدینه به سامراء آورده، و در کنار پادگانی نظامی سکنا داده شد و تا پایان عمر در آن مکان اقامت داشت.

ابن جوزی، عالم بزرگ اهل سنت، می نویسد: روزی از امام هادی(ع) نزد متوکل، که نسبت به سایر خلفای عباسی سفاک تر بود، سعایت کرده گفتند او در خانه خود اسلحه و ادوات جنگ جمع کرده درصدد قیام علیه حکومت عباسی است. متوکل گروهی از سربازان خود را به منزل امام فرستاد تا شبانه منزل او را بازرسی کنند. آنان در خانه حضرت هیچ اسلحه ای نیافتند و مشاهده کردند که امام روی زمین نشسته، مشغول عبادت است. پس حضرت را با همان حال نزد متوکل بردند و وضعیت را گزارش دادند.

متوکل چون امام را دید او را احترام کرده نزد خود نشاند و جام شرابی را که در دست داشت به او تعارف کرد. امام سوگند یاد کرد که گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده است، مرا معاف دار. متوکل اصرار نکرد به امام عرض کرد: شعری بخوان! امام فرمود: من کم شعر از بر دارم. متوکل اصرار کرد که باید بخوانی و امام شعری خواند که اشک متوکل و اطرافیانش را جاری ساخت:

باتوا علی قُلل الاجبال تحرسهم غُلب الرجال فما اعنتهُمُ القللُ

و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم فاودعوا حُفَراً یا بئس ما نزلوا

ناداهم صارخ من بعد دفنهم این الاساور و التیجان و الخُللُ

این الوجوه التی کانت مُنعَّمة من دونها تُضربُ الاستار و الکِلل

فافصح القبر عنهم حین سائلهم تلک الوجوه علیها الدود تنتقل

 

بر قله های کوههایی که از آنها مردان قوی هیکل پاسداری می کردند شب را به روز می آوردند، ولی آن قله ها از آنان مواظبت نکردند.

پس از دوره ای از عزت از جایگاههای امنشان به پایین کشیده شدند و در گودال ها جایشان دادند و چه بد منزلگاهی بود!

پس از اینکه به خاک سپرده شدند فریادگری فریاد بر آورد: کجاست آن دستبند ها و تاج ها و لباس های فاخر؟

کجاست آن چهره های به ناز و نعمت پرورده که به احترامشان خرگاه و بارگاه آراسته می شد؟

گور به جای آنان پاسخ داد: آن چهره ها هم اکنون جولانگاه کرمهاست (احقاق الحق، ج۱۲، ص۴۵۴؛ المختصر فی الاخبار البشر، ج۲، ص۴۴).

 

آری! ای متوکل که اکنون بر اریکه قدرت تکیه زده ای و تنها و تنها به قدرت و شوکت خود می اندیشی و تنها دغدغه و نگرانی تو تخت و تاج و حکومت است، به گونه ای که کافی است اندک سوء ظنی برایت ایجاد شود تا وقت و بی وقت به خانه مردمان هجوم آوری و آنان را در بند کرده یا حصر و حبس نمایی و از هیچ آزار و اذیتی کوتاهی ننمایی! بدان و هشیار باش که این وضعیت هرگز دوام نخواهد آورد و از آن مقام ظاهری بالا و با عظمت به زیر کشیده خواهی شد و خوار و خفیف خواهی گردید.

ای متوکل! خیلی مغرور و شادمان و سرمستی که امروز دارای خرگاه و بارگاه و تاج و زیورآلات و کبکبه و دبدبه هستی؛ بدان که هرگز همیشه اینگونه نخواهد بود و این همه تجملات را از دست خواهی داد و اگر قرار بود این امور دوام بیاورد قبل از تو کسانی که آنها را در دست داشتند از دست نمی دادند و نوبت به تو نمی رسید.

این کاخ ها و این نگهبانان و این پاسداران و این فدائیان تو را مغرور نسازد تا حق انسان ها را پایمال کنی و به ظلم و ستم خود ادامه دهی که هیچ قدرتی نمی تواند تو را از آن سرنوشت محتوم نگه دارد.

اکنون به هر شهری و دیاری که پا می نهی برایت خیمه و خرگاه و بارگاه بر پا می شود و با شکوه و جلال تمام از تو استقبال می شود و انسان ها در پیشگاه تو خود را خوار و خفیف می سازند، اما همیشه اینگونه نخواهد بود. شکوه و جلال و شوکت و عظمت نه برای فرعون و نمرود ستمگر ماند و نه برای داود و سلیمان پیمبر.

و بدان که این بدن ناز پرورده روزی از تخت پادشاهی به گور منتقل خواهد شد که جایگاه مناسب و راحتی نیست و این بدن که در ناز و نعمت است خوراک مورها و کرمها خواهد شد.

ای متوکل و ای دیگر جباران و متکبران و ستمگران! همگی به هوش باشید و چشم و گوش خود را باز کنید و تماشا کنید و عبرت بگیرید. مگر در تاریخ نخوانده اید یا به چشم خود ندیده اید که ستمگران و جباران سرانجام کارشان به کجا انجامیده است؟ مگر خفت و خواری آنان را شاهد نبوده اید؟ آیا حکومت آنان جاودانه بوده است؟ آیا شاهد نبوده اید که ستمگرانی با خفت و خواری به محاکمه کشیده شده اند؟ آیا شاهد نبوده اید که ظالمان و جبارانی برای جان خود التماس کرده و با خفت و خواری جان تسلیم کرده و با ذلت مدفون شده اند؟ آیا شاهد نبوده اید که کاخ ها و قصرها جولانگاه جغدان گشته است؟ آیا شاهد نبوده اید که پدران ستمگر به دست فرزندان و برادران به قتل رسیده و تخت و تاجشان تصاحب شده است؟

پس اندکی به خود آیید و تدبر کنید و بیاندیشید تا شاید دریابید و به راه باز گردید و از ستم و حق کشی دست بردارید و حق را به حقدار بسپارید و عاقبت بهتری را برای خود رقم بزنید. و بدانید که از دو چیز در امان نیستید یکی خشم خدا و دیگری خشم ملت ها.

از خشم و غضب الهی بترسید و از ظلم و ستم و فساد دست بردارید! امام هادی(ع) می فرماید: «من امن مکر الله و الیم اخذه تکبر حتی یحل به قضاؤه و نافذ امره. و من کان علی بینة من ربه هان علیه مصائب الدنیا و لو قرض و نشر» هرکس خود را از مکر خداوند و مواخذه او در امان ببیند گردنکش و متکبر می شود تا اینکه قضای الهی و حکم نافذش او را فرا گیرد. اما کسی که با دلیل آشکار الهی حرکت کند مصیبت ها و بلاهای دنیوی برای او آسان باشد هرچند قطعه قطعه شود و پراکنده گردد (تحف العقول، ص۵۱۱).

علت جباریت گردنکشان و جباران این است که از خدا غافلند و همین امر باعث می شود که آن قدر به ظلم و ستم خود ادامه دهند تا به خشم و غضب خدا و مردم گرفتار شوند. البته اگر مطابق اصول الهی و انسانی عمل کنند در این راه نباید نگران هیچ مشکلی و مصیبتی باشند.

به هر حال خودخواهی و گردنکشی خشم مردم را در پی دارد. امام هادی(ع) می فرماید: «من رضی عن نفسه کثر الساخطون علیه» هرکس خودخواهی پیشه کند خشم و غضب کنندگان او زیاد خواهند شد (انوار البهیه، ص۱۴۳). و البته خشم خالق مهم تر است هر چند خشم خالق خشم مخلوق را نیز در پی دارد. آن حضرت می فرماید: «من اتقی الله یتقی، و من اطاع الله یطاع، و من اطاع الخالق لم یبال سخط المخلوقین، و من اسخط الخالق فلییقن ان یحل به سخط المخلوقین» هرکس از خدا بپرهیزد از او بپرهیزند، و هر کس خدا را اطاعت کند اطاعت شود، و هرکس از خدا اطاعت کند باکی از خشم مخلوق ندارد، و هر کس خدا را به خشم آورد باید یقین کند که به خشم مخلوق گرفتار شود (تحف العقول، ص۵۱۰).



22 حدیث اخلاقی از امام هادی (علیه السلام)


امام هادی (ع) می فرمایند:
شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید یعنى هر چه انسان کمتر بخوابد بیشتر از خواب لذت مى برد و هر چه کم خوراک باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود .

*از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى ، صمیّمیت و محبّت مجوى . همچنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى ، نصیحت و موعظه طلب نکن ، چون که دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.

*حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد. تکبّر و خودخواهى جذب کننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد. عُجب و خودبینى مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد. بخیل بودن بدترین اخلاق است ؛ و نیز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.

*مسخره کردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و کار انسان هاى نادان مى باشد.

*دنیا همانند بازارى است که عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.

* مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت مى یابند ولى در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

* یکى از اصحاب حضرت به نام ابن سِکیّت گوید: از امام هادى علیه السلام سؤ ال کردم : چرا قرآن با مرور زمان و زیاد خواندن و تکرار، کهنه و مندرس نمى شود؛ بلکه همیشه حالتى تازه و جدید در آن وجود دارد؟
امام علیه السلام فرمود: چون که خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و یا طایفه اى مخصوص قرار نداده است ؛ بلکه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ، به همین جهت همیشه حالت جدید و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قیامت قابل عمل و اجراء مى باشد.

*غضب و تندى در مقابل آن کسى که توان مقابله با او را ندارى ، علامت عجز و ناتوانى است ، ولى در مقابل کسى که توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است .

*علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.

*حکمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.

*هر که از خود راضى باشد بدگویان او زیاد خواهند شد.

*مصیبتى که بر کسى وارد شود و صبر و تحمّل نماید، تنها یک ناراحتى است ؛ ولى چنانچه فریاد بزند و جزع کند دو ناراحتى خواهد داشت .

* هرکس به خویشتن إهانت کند و کنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در امان ندان .

*تواضع و فروتنى چنان است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو آن کنند.

*هرکس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و کارشکنى دیگران باکى نخواهد داشت .

*علم و دانش بهترین یادبود براى انتقال به دیگران است ، ادب زیباترین نیکى ها است و فکر و اندیشه آئینه صاف و تزیین کننده اعمال و برنامه ها است .

*خودبینى و غرور، انسان را از تحصیل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى کشاند.

*کسى که به تو امید بسته است ناامیدش مگردان ، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت .

*شخص طمّاع و حریص نسبت به اموال و تجمّلات دنیا هیچگاه آسایش و استراحت نخواهد داشت .

*(مواظب باش که ) عتاب و پرخاش گرى ، مقدّمه و کلید غضب است ، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به کینه و دشمنى درونى بهتر است (چون کینه ، ضررهاى خظرناک ترى را در بردارد).

*در آن زمانى که عدالت اجتماعى ، حاکم و غالب بر تباهى باشد، نباید به شخصى بدگمان بود مگر آن که یقین و معلوم باشد.

*یکى از اصحاب از آن حضرت پیرامون معناى حِلم و بردبارى سؤ ال نمود؟
حضرت در پاسخ فرمود: این که در هر حال مالک نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و این تحمّل و بردبارى در حالى باشد که توان مقابله با شخصى را داشته باشى .



یادگاری خواندنی از امام هادی(علیه‌السلام)


به محوریت آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیه السلام) هیچ موجودی ارزشمندتر از انسان نیست و هیچ شئ استخراج‌شده‌ای از معدن هستی به پای انسان نمی‌رسد. خداوند متعال که استخراج کننده این گوهر گران‌بهاست، پس از استخراج او از معدن هستی، او را به دست زرگرانی متخصص قرار داده تا او را شکل دهند و ارزشمندتر نمایند. شکل‌دهندگان انسان در این عالم، کسی جز اهل بیت (علیهم‌السلام) نیستند. (ظهیری، علی اصغر/ بر کرانه عصمت/ 462)

بر این باور جلوه‌های هدایت‌بخش هر یک از اهل بیت (علیه السلام) را در دوره امامت به گونه تأثیر گذار شاهدیم. در این بین از مشهورترین القابی که برای دهمین پیشوای شیعیان امام علی النقی (علیه السلام) ذکر شده است لقب ماندگار و شایسته «هادی» است. (طبرسی/ اعلام الوری/ 355) تأثیر گذاری بر فرهنگ و ایده را باید در منطق و سخن بازمانده از بانیان آن جستجو کرد.

مکتب نورانی تشیع در دایرة‌المعارف بزرگ و سترگ حدیثی اهل بیت(علیه السلام) به قدری جذاب است که گلچین نمودن آن بسیار سخت است، زیرا هر واژه از سخنان اهل بیت(علیه السلام) ستاره‌ای خاص در آسمان زندگی پیروان می‌باشد که زوایای گوناگون زندگی شیعیان را جلوه نور و هدایت بخشیده است. با این حال، چنانچه خواسته باشیم چشم انداز معرفتی امام هادی(علیه السلام) را نظاره کنیم، معجزه آسا با جامعه‌ای کبیره و گسترده مواجه می‌شویم که بایستگی‌ها و ملزومات عقیدتی، فکری و آرمانی شیعه را رهنمون گشته است. (قمی/عباس/الانوارالبهیه 287)

آنچه در این نوشتار ارائه می‌شود، دورنمایی ناقص از معرفی گنجینه ولایت و مرام‌نامه ولایت‌مداری تشیع است که مضامین آسمانی و دور از غلو زیارت جامعه کبیره آن را به ارمغان آورده است.

پیشینه زیارت جامعه کبیره

در میان زیارت‌نامه‌های مأثور، زیارت‌هایی وجود دارد که به « زیارات جامعه» مشهور است. این زیارت‌نامه‌ها را بدان سبب «جامعه»خوانده‌اند که متن آن‌ها به گونه‌ای تنظیم و آموزش داده شده است که می‌توان با خواندن یکی از آن‌ها، هر یک از پیامبران و امامان را از دور یا نزدیک زیارت کرد. بنابراین این گونه زیارت‌ها ویژه پیامبر یا امام یا مکان یا زمان خاصی نیست. برخی از مؤلفان کتب ادعیه و زیارات، فقط به آوردن یکی از این زیارت‌ها توجه نشان داده‌اند( المفید. کتاب المزار / 176- شهید اول، المزار /236) اما برخی، چند فقره از آنها را در کتاب‌های خویش به ودیعت نهاده‌اند؛ چنانکه ابن بابویه قمی ملقب به «صدوق» دو فقره( من لایحضره الفقیه/2/608-609؛همو،عیون اخبارالرضا.2/271-278) آقا جمال خوانساری سه فقره (مزار/102) سید محسن امین چهار فقره(مفتاح الجنات 2/210- 218) محدث قمی پنج فقره(مفاتیح‌الجنان/ 950) و محمد باقر مجلسی در«باب الزیارات الجامعه» به تعداد پیشوایان معصوم (علیه السلام) چهارده فقره(بحارالانوار99/209) از این زیارت‌ها را نقل کرده است. مجلسی(ره) پس از نقل آن زیارت‌ها گوشزد می‌کند که زیارتهای جامعه دیگری هم هست که به سبب موثق نبودن یا تکراری بودن مضامین، از آوردن آنها چشم پوشیدیم. ( سید کاظم طباطبائی. پژوهشی درباره زیارتهای جامعه. مطالعات اسلامی.شماره 62) وی پس از زیارت جامعه صغیره، زیارت جامعه کبیره را نقل می‌کند. شیخ صدوق(ره) از دقاق، سنائی،وراق و حسین بن ابراهیم بن احمد کاتب یا مکتب و این چهار نفر که گویا از مشایخ صدوق (ره) بوده اند از محمد بن ابی عبدا... کوفی وابوالحسین اسدی و این دو از محمد بن اسماعیل برمکی از موسی بن عبدا... یا عمران نجفی روایت می‌کند که به امام هادی(علیه السلام) گفتم ای زاده رسول خدا(ص) مرا تعلیم فرما زیارتی با بلاغت کامل که هر گاه خواستم زیارت کنم، آن را خوانم.
امام هادی (ع)

فرمود: چون به درگاه حرم رسیدی بایست و پس از غسل در حالی که شهادتین را زمزمه می‌کنی، در لحظه دیدن قبه و قبر، سی مرتبه «ا...اکبر» بگو، سپس با وقار و آرامش گام بردار، بایست و سی مرتبه«ا...اکبر» بگو پس از آن نزدیک قبر مطهر برو و چهل مرتبه«ا... اکبر» بگو تا صد تکبیر تمام شود، آنگاه بگو: السلام علیکم یا اهل بیت النبوه...(عیون اخبار /2/272-278؛من لا یحضره الفقیه2/609؛طوسی، تهذیب 6/95؛ مجلسی.محمدباقر.بحارالانوار 99/127-134؛ قمی.مفاتیح‌الجنان/950) به واسطه این «جامعه» همه امامان (علیه السلام) به غیر از حضرت زهرا(علیه السلام) زیارت می‌شوند، زیرا آنچه در این زیارت آمده است، همگی شهادت بر شؤون ویژه حجت‌های خدا بر خلق خدا می‌باشد و بدیهی است به فرموده امام عسکری (علیه السلام) که فرمود:« ما امامان حجت‌های خدا بر مردم و خلق خدا هستیم و فاطمه حجت خدا بر ما می‌باشد».

مقام حضرت زهرا(علیه السلام) تا چه اندازه رفعت دارد و با پیوند دو سخن ارزشمند پیامبر (ص) که فرمود:

«فاطمه روحی التی بین جنبی» و «ظاهری النبوه و باطنی الولایه» می‌توان چنین نتیجه گرفت که حضرت زهرا (علیه السلام) مظهر نبوت و ولایت است. (الاسرارالفاطمیه/ 17)

ارزیابی اسناد جامعه کبیره

چنانچه قواعد علم حدیث‌شناسی و تعابیر و اصطلاحات آن را بشناسیم، به خوبی به تاریخچه ابداع اصطلاحاتی همچون «صحیح» نزد متأخرینی همچون علامه حلی و استادش احمد بن طاوس دست می‌یابیم.

در دوره علامه حلی به واسطه از بین رفتن قراین خارجی و مشوش شدن مجاهیل با روایات صحیح، قانون حدیث شناسی جدیدی تحت عنوان تقسیم روایات به حدیث صحیح، حسن موثق و ضعیف رسمیت یافت.

از این دوره به ویژه در زمانه معاصر برخی بدون توجه به حدیث صحیح و غیر صحیح نزد قدما به نقد احادیث شیعی در بین کتاب‌هایی همچون کافی، استبصار، تهذیب، عیون اخبار الرضا و ... پرداختند و اعلام داشتند که روایات غیر صحیح فراوانی در بین احادیث یافت می‌شود.


این دیدگاه باید واکاوی شود، ولی با ذکر این مقدمه، چنانچه سلسله راویان زیارت جامعه کبیره به محوریت قانون حدیث‌شناسی متأخرین و معاصرین پی‌گیری شود، نتیجه آن چیزی به جز همان داوری علامه مجلسی (ره) نیست. علامه مجلسی (ره) که در حدیث‌شناسی یکی از مفاخر و مشاهیر شیعه است، با توجه به دیدگاه قدما درباره حدیث، همچنین ملاحظه فصاحت و بلاغت متن زیارت جامعه کبیره در دیگر داوری‌اش می‌نویسد: «این زیارت‌نامه صحیح‌ترین زیارت‌نامه‌ها از نظر سند و جامع‌ترین و فصیح‌ترین و بلیغ‌ترین و والا‌مرتبه‌ترین آن‌هاست» (بحارالانوار 99/144- ملاذ الاخبار 9/278) خوش‌فکرانی همچون وحید بهبهانی و سید عبدا... شبر نیز فارغ از اصطلاح صحیح نزد متأخرین، زیارت جامعه کبیره را به لحاظ قوت و استحکام متن همچون خطبه‌های نهج‌البلاغه، صحیفه سجادیه و دعای ابی حمزه ثمالی صحیح دانسته‌اند ( الفوائد الرجالیه / 60- الانوار اللامعه فی شرح الزیارة الجامعه/ 25)

متن زیارت جامعه کبیره به گونه‌ای است که هر منصفی صدور این معارف بلند را غیر معصوم محال عادی می‌داند. افزون بر آنکه خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم- که مرجع نهایی در بررسی روایات است- هماهنگ می‌بیند و این چیزی است که ما را از بحث سندی آن بی نیاز می‌کند» ( جوادی آملی، ادب فنای مقربان1/87). علاوه بر این رویکرد عالمانه، می‌توان به مواردی اشاره داشت که از هر جهت زیارت جامعه کبیره را به عنوان یادگار و اثر امام هادی (علیه السلام) برای شیعیان ، باز می‌شناسد:
امام هادی(ع)

1- مرحوم محدث قمی پس از بیان زیارت جامعه کبیره به نقل از کتاب «نجم الثاقب» حکایت «سید احمد بن سید هاشم بن سید حسن موسوی رشتی» تاجر رشت را می‌نویسد که چگونه در سفرش به بیت ا... الحرام به محضر امام زمان (علیه السلام) می‌رسد و آن جناب وی را سفارش به خواندن زیارت جامعه کبیره می‌کند.( مفاتیح‌الجنان / 961)

2- اهتمام دانشمندان و علما به نوشتن شروح متنوع بر زیارت جامعه کبیره که از آن جمله می‌توان به شرح مجلسی اول در خلال کتاب روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (5/451-499) شرح مجلسی دوم در خلال بحارالانوار ( 99/134-144) و کتاب ملاذالاخبار،الاعلام اللامعه فی شرح زیارة الجامعه نوشته سید محمد بن عبدا... الکریم طباطبائی بروجردی، شرح الزیارة الجامعه الکبیره، نوشته شیخ احمد بن زین الدین احسائی و ... اشاره کرد .

3- استشهاد فقها به متن این زیارت در بحثهای فقهی،اخلاقی و تفسیری ( کفعمی . ابراهیم. محاسبة النفس / 10)
پاسخ برخی از شبهات

یکی از شبهاتی که درباره زیارت جامعة الکبیرة مطرح شده توهم غلوگرایی این متن است( ر.ک : روزنامه شرق Online جمعه 6 آبان 1384) به یقین یکی از شاخصه‌های فرهنگی پیشوایان شیعه ارائه صراطی مستقیم و بی پیرایه از مفاهیم غلوآمیزی بوده است (نهج‌البلاغه، خطبه 175، بحارالانوار 38/247، کافی1/90) همان گونه که فرموده‌اند: راه راست و مستقیم در دنیا، راهی است کوتاه‌تر از غلو و بلندتر از تقصیر، (صدوق. معانی الاخبار 1/33) ره‌آورد چنین بینشی راه اعتدال است که شیعیان باید بر آن گام نهند. با این حال چنانچه مراد و مفهوم از غلو به خوبی آشکار نشود، نتیجه آن انکار و باور نداشتن بسیاری از حقایق و آموزه‌های دینی است.

«غلو» آن است که ما برای کسی به جز خداوند استقلال در ذات یا صفات یا افعال قائل شویم. همان گونه که در دعای جوشن کبیر، اسما و صفات فراوانی از خدا ذکر شده و خدا با هزار جلوه در این دعا برون آمده تا دعا کننده او را با هزار دیده تماشا کند، معرفتش به او بیشترشود و خود را بدان صفات متصف گرداند، امام هادی(علیه السلام) نیز در این زیارت، ائمه اطهار را با جلوه‌های گوناگون معرفی کرده تا زائر، ائمه(علیه السلام) را از دریچه‌های مختلف تماشا کند، سپس آن را الگو و اسوه خویش قرار دهد و با تأسی به آنها به تعالی و تکامل خود همت گمارد.به بیان دیگر دعای جوشن کبیر، سفره‌ای است که مهمانان آن با هزار نوع غذای توحیدی پذیرایی می‌شوند، زیارت جامعه نیز سفره‌ای است که مهمانان آن با انواع گوناگون غذاهای امام شناسی مورد تکریم قرار می‌گیرند. بدین ترتیب دعای جوشن کبیر به انسان می‌فهماند که سراسر نظام هستی را اسمای حسنای الهی اداره می‌کند. و جای خالی وجود ندارد تا غیر خدای سبحان اداره آن قسمت را بر عهده گیرد.

از این رو باید چشم طمع نیز از غیر خدا فرو بست و به کسی جز او امیدی نداشت. زیارت جامعه نیز در مقام خلافت الهی و امامت،جایی خالی باقی نمی‌گذارد تا دیگران آن را پر کنند. پس باید دست آز از دیگران کوتاه کرد و دیده امید به خانه اهل بیت (علیه السلام) دوخت.

با وجود معصوم مجالی برای غیر معصوم نخواهد ماند... به یقین هر یک از صفات امام معصوم (علیه السلام) دریچه‌ای به سرچشمه امام شناسی است... بدین ترتیب دعای جوشن کبیر یک دوره کلاس توحید و خداشناسی است که معارف آن را امین وحی بر رسول اکرم (ص) القا کرده، زیارت جامعه نیز یک دوره امام شناسی است که هادی آل محمد (ص) حضرت امام علی النقی (علیه السلام) به ره پویان مکتب امامت و سالکان طریق ولایت آموخته است. ( ادب فنای مقربان 1/84) با این دیدگاه دیگر مجالی برای توهم «غلو» در زیارت جامعه کبیره باقی نمی‌ماند، به چند دلیل:

1- این زیارت موافق عقیده شیعیان و مؤمنان است. ( تبریزی. میرزا جواد. صراط النجاة 2/568 سؤال 1759 و ج 3/418 سؤال 1225)

2- در متن زیارت جملاتی آمده است که امکان غلو را نفی می‌کند. مفاد این جملات این است که امامان شیعه(علیه السلام) در راستای توحید و نشر خداپرستی گام برداشته اند و آنچه از ویژگی‌ها بهره برده‌اند از ناحیه خدا بوده است:

الف:«الی ا... تدعون و علیه تدلون وبه تومنون و له تسلمون و بامره تعملون و الی سبیله ترشدون و بقوله تحکمون»

ب:«السلام علی الدعاة الی ا... و لا دلاء علی مرضاة ا... والتامین فی محبة ا... و المخلصین فی توحید ا... و المظهرین لامرا...»

3- شارحین این زیارت درباره فلسفه تکبیر گفتنهای آغازین زیارت و بیان شهادتین فرموده اند: گفتن شهادتین از مقدمترین درجه‌های ایمان است . و رمز گفتن تکبیر در هنگام دیدن عظمت و بزرگی ایشان، اقرار به بزرگی خدا، جلال و عظمت پرودرگار است.( شبر، عبدا... مترجم.گلشیخی. عباسعلی. با اختران تابناک ولایت/43)
امام هادی

چنانکه مجلسی اول(ره) گفته وجه تکبیر این باشد که اکثر طباع مایلند به غلو ، مبادا از عبارات امثال این زیارت به غلو افتند یا از بزرگی حق سبحانه و تعالی غافل شوند.( مفاتیح‌الجنان/ 950)

از سوی دیگر به نظر می‌رسد برخی بدون تمرکز در دائره علمیت موضوع، تنها به بهانه پیوندهای سیاسی ویژه خود، به توهم غلو در زیارت جامعه کبیره دامن زده اند، در حالی که پیشتر خود به مواردی اشاره داشته اند که باید بر اساس آنها وی را مروج غلو دانست با این که غلو نیست و حقیقت می‌باشد. (ر.ک: عبدالکریم سروش. روزنامه شرق Online جمعه 6 آبان 1384) به مواردی از این دیدگاه اشاره می‌شود:

1- عارفان مسلمان معتقد بودند که پیامبر (ص) ولی اعظم خداوند و انسان کامل است.

2- شیعیان معتقدند که این نوع ولایت از طریق پیامبر (ص) به امام علی (علیه السلام) و فرزندان ایشان انتقال پیدا کرده است.

3- انسان کامل بنابر تئوری عارفان، مظهر همه اسمای الهی است به همین دلیل او را «مظهرجامع الهی» می‌نامند و برای او رفیع ترین منزلت را در هستی قائلند.

4- انسان کامل، آئینه بزرگی است که بازتابنده همه انوار الهی است و همان کسی است که عارفان معتقدند قوام این عالم به اوست.

5- او بزرگترین خلیفه و نماینده به حق الهی در این عالم است.

6- خداوند در مکان و زمان نیست، حضور خداوند حضور اولیای اوست.

منبع: تبیان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد