آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

سرداری در سایه ( قاسم سلیمانی)

سرداری در سایه ( قاسم سلیمانی)

سرلشکر سلیمانی، این جنگاور تحت تعقیب شیطان بزرگ و نوچه هایش، برای فرزندان این آب و خاک ، همان «حاج قاسم» بسیجی آفتاب سوخته کرمانی است که چشم به آزادی قدس شریف دارد.

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید



قاسم سلیمانی ، نوجوان کرمانی بود که با بنایی تامین معاش می کرد. جنگ که آغاز شد ، خشت و گل و شاغول را کنار گذاشت و اسلحه به دست گرفت. زیاد طول نکشید که قاسم سلیمانی توان تشکیلاتی و رزمی خود را به فرماندهان جوان سپاه که سن وسالشان زیاد با قاسم تفاوت نداشت نشان داد. به این ترتیب قاسم سلیمانی به فرماندهی بسیجیان هم ولایتی خود رسید و پس از مدتی لشکری از کارگرزاده گان کرمانی تشکیل داد که نام آن را «لشکر 41 ثارالله» نهادند. این لشکر در طول سال های دفاع مقدس ، درخشش اعجاب آوری از خود نشان داد و نام خود را در تاریخ ایران و اسلام جاودانه نمود.


پس از پایان جنگ 8 ساله ، لشکر 43 ثارالله تحت فرماندهی سردار حاج قاسم سلیمانی که در معرکه مرزهای جنوب آبدیده شده بود ، به زادگاه خود یعنی کویر تفتیده ایران بازگشت و وظیفه ایجاد امنیت و مبارزه با شرارت های اشرار هدایت شده از مرزهای شرقی کشور را بر عهده گرفت. این واقعیتی غیر قابل انکار است که هنوز هم مردم کرمان و سیستان و بلوچستان ، دوران حضور قاسم سلیمانی در مناطق شرقی و جنوب شرقی کشور را ، از امن ترین ایام خود می دانند.

توانایی نبوغ آمیز قاسم سلیمانی در شناخت بافت مردمی خاص مناطق کویری و نوع زندگی عشیره ای حاکم در آن نواحی و تدابیر بی نظیر او در مدیریت امنیتی چنین مختصاتی ، او را به نگین درخشانی در میان یادگاران سال های دفاع و حماسه تبدیل نمود. قاسم سلیمانی که خود پرورش یافته شن های کویر و بزرگ شده رزق و روزی کارگری بود ، با اقتداری بسیجی که از سالیان جنگ تحمیلی به ارث برده بود ، عشیره ها و قبایل کویر را به انسجام و هماهنگی کم نظیری رساند و به مدد این تدبیر خود ، توانست اشرار و اراذل تحریک شده از خارج را ، از پشتیبانی داخلی و فضای تنفسی بومی محروم کرده و تنگنای سختی را بر آنان تحمیل نماید.

در سال 1379 بود که فرماندهی کل قوا ، حضرت امام خامنه ای ، این بسیجی جان برکف ولایت را از کرمان به تهران فراخواند و او را به فرماندهی یکی از قوای پنجگانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، که در میان غربی ها از آن با نام «نیروی قدس» یاد می شود منصوب کرد. از آن زمان به بعد تا امروز ، سردار قاسم سلیمانی کمترین حضور را در عرصه رسانه های دیداری و شنیداری داشته است. گرچه مردم ایران و همرزمان او و هم ولایتی هایش همواره شاهد حضور او در عرصه حیات عادی در هیات ، مجالس عمومی و خصوصی خود هستند اما همین غیبت طولانی در جلوه گاه رسانه های عمومی ، او را برای غربی ها به شبحی مرموز تبدیل کرده است که سایه وار در کمین دشمنان نظام اسلامی می نشیند و ناگهان چون صاعقه بر سرشان فرود می آید.

گرچه با فرض درست بودن این فرضیات غربی ها ، چنین برداشتی از شخصیت قاسم سلیمانی برای آنان ترس آفرین است اما بی شک برای همه ایرانیان ، وجود سربازی دلیر با چنین توانمندی هایی مایه غرور و افتخار می باشد.

این فرمانده عالیرتبه سپاه پاسداران پس از پایان جنگ تحمیلی با حضور در پست های خطیر در سپاه به انجام وظیفه پرداخت تا اینکه در اواخر دهه ۷۰ با حکم فرمانده معظم کل قوا حضرت امام خامنه ای به عنوان فرمانده سپاه قدس مشغول به کار شد




















حاج قاسم سلیمانی همان شخصی است که چند سال پیش روزنامه معتبر آمریکایی «مک کلثی» او را همه کاره و بازیگر اصلی در تحولات داخلی و منطقه ای عراق معرفی کرد.

به گفته مقامات آمریکایی، سلیمانی انتخاب سیاستمداران متمایل به ایران را تضمین و همواره با رهبران ارشد عراقی دیدار و از چهره‌های شیعه عراق دفاع می‌کند.

این روزنامه همچنین گزارش داده بود: سلیمانی برای توقف درگیری‌ها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است.

در این زمینه، مقامات آمریکایی و عراقی در مورد سلیمانی چند نکته دیگر را هم می‌گویند:
• وی در آوریل 2006 با نفوذ به منطقه سبز عراق که به شدت تحت حفاظت نیروهای آمریکایی و عراقی است، سعی در هدایت انتخاب نخست ‌وزیر جدید عراق داشت. مقامات عراقی می‌گویند، این اقدام متهورانه، تنها حضور سلیمانی در منطقه سبز بوده، اما مقامات آمریکایی نیز بر این باورند که تعداد حضور او بیشتر از یک بار بوده است.

• ایجاد شبکه‌های قدرتمند برای جمع‌آوری اطلاعات از عملیات‌های نیروهای آمریکایی و عراقی، این شبکه‌ها شامل همه مقامات ارشد سفارت ایران در عراق، از سفیر تا دیگرانند.

بنا بر این گزارش، نقش سلیمانی در عراق نشان می‌دهد که چگونه طرح بوش برای سرنگونی صدام در عراق، باعث تقویت شیعیان و ایرانی‌ها شده تا نفوذشان را در عراق گسترش داده و مانع رسیدن آمریکا به اهدافش در این کشور شوند.



مقامات آمریکایی، علاوه بر این‌که سلیمانی و سپاه قدس را به تجهیز نظامیان عراق و طالبان در افغانستان متهم می‌کنند، بر این باورند که وی برای آموزش عراقی‌ها، رزمندگان لبنانی را از این کشور به عراق آورده است.

یکی از نخستین و مهمترین پیروزی‌های سلیمانی بر آمریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی. وی در ژانویه سال 2005، زمانی به عراق آمد که عراقی‌ها برای نخستین بار پس از سقوط صدام حسین، به پای صندوق‌های رأی می‌رفتند.

در حالی که آمریکا حمایت شدیدی از نخست‌وزیر شدن ایاد علاوی می‌کرد، سلیمانی فعالیت خود را در حمایت از شیعیان طرفدار ایران آغازکرد و به شدت به راهنمایی آنان برای پیروزی در انتخابات پرداخت.

پس از انتخابات، بوش انگشت‌های رنگی مردم عراق را پیروزی بزرگی برای دمکراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شکست خوردند و در عوض، متحدان ایران وارد میدان شدند.

یک سال بعد، در آوریل سال 2006 ایران باز هم نگران بن بست مذاکرات برای برگزیدن نخست ‌وزیر جدید عراق پس از دومین دور انتخابات مجلس عراق شد و این بار سلیمانی به منطقه سبز رفت تا با سیاستمداران شیعه مذاکره کرده و تضمین کند که انتخاب نهایی عراق، مورد پذیرش تهران نیز هست و در پایان هم عراقی‌ها بر سر نخست ‌وزیری نوری المالکی به توافق رسیدند.

عادل عبدالمهدی، معاون رئیس‌جمهور عراق در این باره می‌گوید: آمریکایی‌ها از یک طرف از این جریان خوشحال بودند، چرا که بن بست به پایان رسیده بود و از سوی دیگر، ناراحت که سلیمانی را در منطقه سبز می‌دیدند.

در این باره زلمای خلیل‌زاد نیز می‌گوید: در آن زمان، صحبتهایی از ورود وی به منطقه سبز بود.
























همان‌قدر که مقامات آمریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می‌کنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیری ‌های نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت؛ تهدیدی که می‌رفت ناآرامی‌های آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.

حال رسانه های غربی از استیلای پاسداران بر اقتصاد و سیاست ایران خبر می دهند.

شبکه سلطنت طلب پارس گزارش ویژه ای از خبرگزاری "یونایتدپرس" با موضوع قدرت سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران را بازتاب داد. به گزارش جام در این گزارش آمده است:

«انتصاب اخیر یک فرمانده سپاه به عنوان وزیر نفت، تاییدی بر افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی سپاه در زمانی است که نفوذ آمریکا در منطقه کمرنگ شده است و ارتش ایالات متحده، عراق را ترک می کند.»

"یونایتد پرس" در ادامه می گوید:
«"سردار قاسم سلیمانی" (فرمانده سپاه قدس) یک کاندیدای احتمالی برای نشستن به جای احمدی نژاد در سال 2013 است.»


گفتنی است؛ حاج قاسم سلیمانی ، ( هیولای افسانه ای داستان های کمیک استریپ که امنیت آمریکایی ها را بر هم می زند) یک بسیجی تمام عیار در میان سپاه بسیجیان ولایت است که تمام حیات خود را از ابتدای جوانی ، وقف نهضت حضرت روح الله کرده است.

ژنرال بدون سایه

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این روزها بیش از گذشته در معرض دید و مباحث رسانه های گروهی و افکار عمومی قرار گرفته است.از یک سو واشنگتن پست به او پرداخته و از سوی دیگر روزنامه گاردین خبر داده است که قاسم سلیمانی با ارسال نامه ای به فرمانده ارتش آمریکادر عراق نوشته: "شما باید بدانید که من، قاسم سلیمانی، هدایت سیاست ایران در زمینه عراق، لبنان، غزه و افغانستان را برعهده دارم."

سرلشگر قاسم سلیمانی بیشتر از آنکه در داخل ایران شناخته شده باشد، در میان کشورهای غربی و بخصوص دستگاه های امنیتی و نظامی آنها چهره ای سرشناس است.فرماندهی رازآلود و قدرتمند از سپاه پاسداران که در خارج از ایران او را قدرتمندترین مرد خاورمیانه، از افغانستان و پاکستان تا عراق و لبنان، می دانند.

روزنامه گاردین، چاپ انگلستان در یکی از شماره های اخیر خود به نقل از ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده ارشد ارتش آمریکا در عراق نوشت زمانی که قاسمی در بغداد به سر می برد، پیامی کتبی به دستگاه تلفن دفتر او ارسال شد.

در آن پیام نوشته شده بود: "ژنرال پترائوس، شما باید بدانید که من، قاسم سلیمانی، هدایت سیاست ایران در زمینه عراق، لبنان، غزه و افغانستان را برعهده دارم. سفیر ایران در بغداد هم عضو نیروی ویژه قدس است. فردی که جایگزین او خواهد شد نیز عضو نیروی قدس خواهد بود."

ژنرال دیوید پترائوس هم اکنون با پایان ماموریت در عراق، به ریاست CIA آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا که بزرگترین سازمان اطلاعاتی و امنیتی جهان به شمار می آید منصوب شده است.

روزنامه گاردین در گزارش ویژه خود می نویسد که سیاست مداران بزرگ و فرماندهان ارشد نظامی و امنیتی خاورمیانه در کشورهای مختلف و بخصوص عراق از سرلشگر قاسم سلیمانی می ترسند، با شنیدن نام او دستپاچه می شوند و او را قوی ترین مرد منطقه می دانند که بدون در نظر گرفتن نظراتش هیچ کاری انجام نمی شود.

اعراب، عراقی ها و برخی تحلیلگران آمریکایی از سلیمانی با عنوان ژنرال بدون سایه نام می برند. مردی که توسط آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در اواخر سال 1389 به درجه سرلشگری نائل شده ولی سال ها پیش از آن توسط او به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه قدس منصوب شده بود.

سایه ای از ترس، دلهره و احترام


« سرلشکر  سلیمانی » ، این جنگاور تحت تعقیب شیطان بزرگ و نوچه هایش، برای فرزندان این آب و خاک ، همان «حاج قاسم» بسیجی آفتاب سوخته کرمانی است که چشم به آزادی قدس شریف دارد و اگر جنگ برای بسیاری از همرزمان او در سال 1367 به صورتی پایان یافت، برای او آشکارا تا دو دهه بعد تداوم داشته است و او را باید بسیجی ای با 360 ماه سابقه حضور در منطقه عملیاتی دانست و شاید با تصمیم او  مبنی بر حضور در انتخابات آتی ریاست جمهوری و استقبال گسترده مردم ایران از وی، سکته غرب کامل گردد.
نظرات 1 + ارسال نظر
احسان پنج‌شنبه 7 شهریور 1392 ساعت 22:50 http://ehsan1238.blogfa.com

عشق من حاج قاسم......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد