آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

چه کسانی بر جهان حکومت می‌کنند؟

چه کسانی بر جهان حکومت می‌کنند؟

 صهیونیزم مسیحی و مسیحیت صهیونیزم کیست؟


پروژه یازده سپتامبر برای آغاز یک پروژه جهانی کلید خورد که یکی از مراحل و زیر پروژه های آن پروژه طرح خاورمیانه بزرگ انجمن مخفی (صهیونیزم مسیحی و یا مسیحیت صهیونیزم )بود.و انجمن مخفی) صهیونیزم مسیحی و مسیحیت صهیونیزم بین الملل ( در پروژه طرح خاورمیانه بزرگ در فرآیندو مرحله " طرح فروپاشی ایران " تا کنون با شکست روبرو شده است.

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید


 

پروژه " طرح خاورمیانه بزرگ "، در مرحله فروپاشی ایران ،با شکست مواجه شد و با جایگزینی آخرین کارت خود که بحران مالی جهانی بود ، انجمن مخفی و یا (صهیونیزم مسیحی و مسیحیت صهیونیزم بین الملل) با ترتیب دادن پروژه بحران مالی جهانی (اموری که برای انجمن های مخفی بازی تلقی میشود ، اندازه و سایز آن برای جهان معمول بحران تلقی میگردد) ؛ جهان غرب بویژه آمریکا و اروپا را در راستای اهداف خویش به گروگان گرفتند.

 

پروژه حمله نظامی بدلائل تمهیدات استراتزیست های سپاه پاسداران علیرغم خیانت حکومت مخفی و ندانم کاری نخبگان سیاسی کشور، توجیه نیافت و پروژه فروپاشی ایران در پوشش انتخابات و باصطلاح جایگزین سازی دمکراتیک به گل نشست، پروژه دادگاه بین المللی دادگاه  رفیق حریری بدنیا نیامده سقط شد و پروژه ایران هراسی به ناکامی گرائید.

پروژه ویکی لیکس اقدامی برای فرار به جلو انجمن مخفی در فرآیند پروژه جهانی سازی و طرح خاورمیانه بزرگ است حتی بقیمت فروپاشی آمریکا و یا غرب  ، با پروژه بحران مالی جهانی ، جهان غرب به گروگان انجمن مخفی برای حرکت در مسیر اهداف صهیونیزم مسیحی و مسیحیت صهیونیزم در آمد.

اما...

منظور از" انجمن مخفی" چیست؟ و چرا در حال حاضر اصطلاح " صهیونیزم مسیحی و مسیحیت صهیونیزم بین الملل " را بکار میگیریم:

 

با اعلام به اینکه به کلیه مذاهب و ادیان احترام میگذاریم و به هیچ روی در پی نژادپرستی نیستیم و اصطلاح " یهودیان درباری" در این مقاله بعنوان نام صنفی یک گروه بکار گرفته شده است و نه پرداختن به مبحث ضد یهودیت ؛ از قضا " یهودیان درباری "  جریانی ضد بشری  که به وحشی ترین شکل ، نژاد پرستانی زبردستند که در پشت دین یهودیت خود را پنهان نموده اند و بجز  پول و ثروت و استیلای خونین به قدرت به چیزی نمی اندیشند.نه اعتقادی به خدا دارند و نه به دین یهودیت و خود از عوامل جنگ جهانی اول و دوم و عامل اصلی کشتار یهودیان و هولاکاست بودند.

" یهودیان درباری " court jews متخصص طراحی و راه اندازی جنگ ها و انقلاب ها و کودتاها هستند ودر فرآیند به قدرت جهانی رسیدن آنها بواسطه خانواده های فاسد و نظام فاسد سلطنتی و اشراف مسیحی اروپایی رقم خورد و شکل گرفت ، آنها در ابتدا در مناطق ویژه یهودی نشین در اروپا و در حاشیه شهر های مسیحی نشین زندگی میکردند ، به این مناطق  " گاتا " میگفتند و جهان مسیحیت هیچگونه حق و حقوقی برای آنها در نظر نمیگرفت و بعنوان" اقوام پست و برده وار" با آنها برخورد میکردند.

آنها اجازه خارج شدن از مناطق خود را نداشتند واگر مجاز به رفتن به منطقه ای از مناطق مسیحی نشین میشدند باید علائم مختلفی که نشانگر یهودی بودن آنها بود بر روی البسه خود سنجاق میکردند ، مانند ستاره زرد رنگ ذیل:

 

 

در فرآیند تاریخی " در عقب جهان  مسیحیت " را یافتند و با حرص و طمع ای که در خصوص ثروت اندوزی داشتند بخشی در قوم یهودی شکل گرفت ، که آنها را " اشتادلین " مینامیدند و تبحر در امور بانکداری و تجارت پیدا نمودند و بعنوان گماشتگان مالی خانواده اشراف و اصیل زادگان مسیحی در "  دربــار "  آنها فعالیت می کردند که این سرآغازی شد بر دستیابی به درواز قدرت ، در آنزمان به آنها "یهودیان دربــاری" میگفتند و سرآغازی بر جنایات بر بشریت بویژه در طول 300 سال گذشته که با طراحی جنگ ها باعث نابودی امپراطوری ها و پادشاهان مسیحی و مسلمان شدند و نیز باعث نابودی بسیاری ازخانواده اشراف ؛ و در فرآیند ازدواج با خانواده اشراف و خانواده های سلطنتی مسیحی ؛ نوزادی شوم و ضد بشریت چشم بجهان گذاشت بنام ""    صهیونیزم مسیحی و یا مسیحیت صهیونیزم "". و با ایدئولوزی و پروتکل های خانوادگی بسیار خطرناک و غیر اخلاقی و انسانی.

امپراطوری یهودیان درباری سابق و فرومانروایان کنونی

 

یهودیان درباری (Court Jew) ، به  تجار و بانکداران یهودی در مقطعی از تاریخ القاب میگردد که با وام و قرض دادن پول و سرمایه گذاری به طبقه اشراف و نجیب زاده های مسیحی ؛ به مباشرین و ضابطین یهودی مشهور شدند .به تشریح اشتادلین (shtadlan)توجه نمائید:

اشتادلین (shtadlan) ، در قرون وسطی به دلالان و میانجیان یهودی خطاب میگردید که منافع جامعه و انجمن های محلی یهودیان را در محله ها و مناطق یهودی نشین در شهر ها را نمایندگی میکردند و با صاحب منصبان و صاحبان قدرتان مسیحی در خصوص امنیت یهودیان مذاکره و فعالیت مینمودند. اشتادلین (shtadlan)  در قرن 17 میلادی بعنوان میانجیان و مصلحینی بین سلطنت استبدای مسیحی و مسلمان آن دوران و جامعه یهودیان شکل گرفتند.


 

یهودیان درباری  (Court Jew) ادامه همان شکل سنتی اشتادلین (shtadlan) در دوران رنسانس و انقلاب فرهنگی جهان مسیحیت بودند که در این دوران جایگاه و پایگاهی در خانواده های اشراف و حاکمان و اصیل زادگان بواسطه در دست داشتن خدمات بانکداری و ارائه وام های کوتاه مدت برای خود دست پا نموده بودند. با ارئه خدمات مالی و بانکی ، یهودیان درباری از قدرت و نفوذ اجتماعی در جامعه مسیحی بهرمند شدند.

اشراف و درباریان و صاحبان منصبان مسیحی بواسطه خدمات بانکداری ودر دست گرفتن بازار پول و سرمایه توسط یهودیان درباری (Court Jew) ، مجبور میشدند آنها را بعنوان مباشرین مالی و سرمایه گذاران و یا تامین کنندگان کالا و خدمات و یا بعنوان نمایندگان تجاریشان خود با ستخدام خویش در میآوردند. در نتیجه و طبیعتا یهودیان درباری (Court Jew) با نزدیکی به خانواده های اشراف و حاکمان مسیحی توانستند از ارتباطات با آنها بهرمند شده و از سویی تامین کننده و تدارکات آنها را اعم از غذا ، سلاح ، مهمات ، و فلزان گرانبها را در دست خویش بگیرند.

 

 

در مقابل خدماتتشان به اشراف و صاحب منصبان مسیحی ، یهودیان درباری (Court Jew) از مزایا اجتماعی ویژه ای  بهرهمند میشدند- گاها حتی اعطا عناوین و القاب اشراف و اصیلزادگان مسیحی به آنها داده میشد، و مجاز میشدند تا بتوانند در خارج از محله یهودی نشینان زندگی کنند. بعضی از اشراف و اصیل زادگان و صاحب منصبان مسیحی گاها تمایل به نگهداری از " یهودیان درباری " در " در بـار  "خویش بودند. و به دلیل اینکه یهودیان درباری (Court Jew) از پشتیبانی اشراف و صاحب منصبان و اصیل زادگان مسیحی برخوردار  بودند ، از قید و بند حوزه قضایی یهودیان و خاخامی معاف و آزاد میشدند.

 

بعضی از یهودیان درباری (Court Jew) شباهتی به اکثریت یهودیان دیگر  نداشتند ، دقدقه آنها گردآوری ثروت شخصی انبوه و گسترش نفوذ اجتماعی و سیاسی با استفاده از ابزار مالی و پولی در دربار اشراف زادگان و حاکمان وجامعه مسیحی بودند. در نتیجه آنها افراد برجسته ای در جامعه یهودی محلی شان میشدند و میتوانستند از نفوذشان برای حمایت دیگر همکیشان یهودیشان استفاده نمایند و نیز در جوامع اشراف و حاکمان مسیحی تاثیر خود را بگذارند و شکایات و عرضحال یهودیان را به حاکمان  برسانند.

در ادامه این فرآیند تاریخی یهودیان درباری (Court Jew) توانستند با سازو کارهای مالی و پولی و زیرکی سیاسی و در نتیجه بواسطه ارتباطات با اشراف و اشرافزادگان و صاحب منصبان مسیحی وارد جامعه مسیحی از""  در عقب  ""آن شوند.  در همین فرآیند تاریخی، جوامع یهودی بدلیل یهودی بودنشان با مخاطرات بسیار جدی بسبب موقعیت و وضعیت اجتماعی شان روبرو میشدند ، بعضی اشراف مسیحی میتوانستند از پرداخت بدهیشان صرف نظر کنند. اگر حامیان اشرا ف و اصیل زاده یک  یهودیان درباری (Court Jew) میمرد ، مباشر مالی و سرمایه گذار یهودیش میتوانست با تبعید یا اعدام روبرو شود. در صورت سر به نیست شدن یهودیان درباری (Court Jew) بسیاری از دیون ، اینگونه از بین میرفت.

 

یهودیان درباری (Court Jew) ، عامل و متصدی دربار در حوزه اقتصادی ، بازرگانی و حقوقی نیز نامیده میشدند ، و نقش بسیار جدی را در امپراطوری روم  و در دربار شاهزادگان آلمانی در قرون 17 و 18 و تا آغاز قرن 19 بعهده داشتند. صرفا دانش و استعداد ذاتیشان این یهودیان را در موقعیت نزدیک به حاکمان و طبقه اشراف قرار نمیداد بلکه استعداد و شم بازرگانی آنها در گردآوری ثروت و انحصار تجارت و بویژه زیرکی و سیاستمداری آنها در قابلیت سازگاریشان با شرایط و مقتضیات،آنها را افرادی متمایز با همکیشانشان قرارداده بود. دربار و حاکمان و اشراف مسیحی به آنها یهودیان درباری (Court Jew)بعنوان افراد خودخواه و بی ارزش نگاه میکردند ، از یک طرف بواسطه نیاز های مالی و پولی مورد مطلوبشان بودند و از سوی دیگر بعنوان برده بآنها مینگریستند.

 

یهودیان درباری (Court Jew) بطور مدام میبایستی بدگوئییها و حسادت رقبای همکیشانشان را نیز تحمل میکردند و غالبا مورد تنفر و دشمنی مردم بودند، یهودیان درباری (Court Jew) بندرت در خدمت جامعه یهودیان بودند و ندرتا از نفوذشان در نزد حاکمان و اشراف مسیحی استفاده مینمودند و در جوامع مسیحی و بین توده های مردم بعنوان تازه بدوران رسیدها شناخته میشدند و  بسیار منفور بودند و اغلب با پایان و فرجام خوبی روبرو نمیشدند و در نتیجه همکیشان و جامعه یهودی در پی سقوط آنها دچار اذیت و آزار مضاعف میشدند.

 

در این فرایند تاریخی ، یهودیان درباری (Court Jew) موفق شدند خود را بجایی برسانند که بعنوان نمایندگان حاکمان وقت  منصوب میشدند و در زمان جنگ بعنوان تامین کنندگان و تدارکات عمل کنند و خزانه داری حکومت را نیز در دست بگیرند، و از مزایای ویژه ای که دست یافته بودند خشنود بودند و لذت میبردند تا جائیکه آنها تحت قوانین و آداب و رسوم درباری و اشرافی زندگی میکردند و مجبور به پوشیدن لباس ها و علائم ویژه یهودیان نبودند.

 

یهودیان درباری (Court Jew) مجاز بودند هر جائیکه بارگاه امپراطوری مستقر بود در آنجا بمانند و برای زندگی هر جا که قلمرو امپراطور روم بود زندگی کنند ، حتی در مکان هایی که یهودیان اجازه نداشتند سکنا گزینند و زندگی کنند. تا جائیکه آنها میتوانستند در هر جائیکه اقامت میگزینند خانه بخرند، کشتارگاه حیوانات خود را بر طبق آئین و تشریفات مذهبی خود داشته باشند و ملا و روحانی یهودی نگهداری نمایند. آنها میتوانستند در عمده فروشی و خرده فروشی و هر شکلی از تجارت فعالیت نمایند و بیشتر از مسیحیان مالیات و خراج پرداخت نمیکردند.

فرمانرواها و پادشاهان گاهی اوقات مطالبات مالیاتی و دریافت خراج را از رعایای حاکم به آنها واگذار میکردند . این وظایف یک دشمنی و خصومت دائمی و عمیقی را ( که بعضی ها میگویند هنوز ادامه دارد) فی مابین یهودیان ( فرهیخته میانی و سطح بالا) طبقه حرفه ای و مسیحیان طبقه پائین کاری و طبقه کشاورزان بوجود آورد.و این خشم و تنفرها پیامد گسترده ای در تاریخ یهودیان اروپا داشت.

 

و هنگامیکه تصمیمات سوء فروانروایان و پادشاهان و خاندان فاسد و ولخرج آنها، با عث کاهش در آمد آنها میشد ، خراج از مردم و رعایای مسیحی افزایش پیدا میکرد، و باعث ورشکستگی رعایا و تجار و کاسبکاران کوچک مسیحی میشد که نتیجتا یهودیان درباری (Court Jew) مورد سرزنش و ملامت پادشاهان و اشراف طبقه پائین تر قرار میگرفتند.

با آغاز قرن نوزدهم و صنعتی شدن اروپای شرقی و مرکزی و با ورود به دوران جنگ اروپائیان و رکود قرن بیستم ، طبقه کارگر و زیرخط متوسط، کار آفرینان و شرکت های کوچک با تجربیات تلخ تاریخی طبقات اشراف و پادشاهان مسیحی ، در مقابل کاپیتالیسم پولی بین المللی یهودیان درباری (Court Jew) گذشته و طبقه زرسالار یهودی کنونی صف آرایی کردند و جامعه مسیحی اروپا از سیاست های ضد یهودی حمایت میکردند.

 

یهودیان با نام  اشتادلین (shtadlan) و در ادامه  یهودیان درباری (Court Jew) توانستند با منوپل و انحصار کردن سیستم پولی و بانکداری به درون خانواده اشراف و اصیلزادگان مسیحی نفوذ نمایند و طبقه جدیدی از امپریالیسم پولی و مالی و ایدئلوژیک  بعنوان " مسیحیت صهیونیزم و صهیونیزم مسیحی " کنونی را پایگذاری نمایند.

خانواده بارینگ در راس هرم و خانواده های راسچایلد و کزیک و دیگران بترتیب در طبقات این هرم این امپریالیسم جهانی قرار دارند و در جهانی دیگر از قوانین و مقررات و در فضائی دیگر اکسیژن اسنشاق میکنند و دنیای خارج خود را طبقه پست مینامند و انتقام عقده های تاریخی خود را از جهان امروز میکشند.

این خانواده ها امپراطوری خود را در سرتاسر جهان با دست اندازی و تسلط بر پول و منابع کنترل میکنند و تکنوکرات های مورد نیاز خود را از فرنبردارترین و با نفوذ ترین افراد کشورها در غالب فراماسونی "  آ شکار یا پنهان" انتخاب میکنند.

بنیادهای این امپراطوری در ابتدا بر اساس تسلیحات نظامی و مواد مخدر بود که در فرآیند تاریخی انحصار صنعت سکس و شبکه رسانه ای و دانش و تکنولوژی و انحصار معادن و منابع نیز به آنها اضافه شد.

منحصر بفردترین روش یهودیان درباری (Court Jew) برای استیلای بر جهان مسیحیت ، طراحی کلیه جنگ های تاریخی علیه بشریت بود، با توجه باینکه یهودیان درباری (Court Jew) با یکدیگر پروتکل های محرمانه مکتوب و یا شفاهی برادری و همکاری داشتند ، هریک بصورت جداگانه از فرمانروایی و یا پادشاه و امپراطوری حمایت میکردند و با انداختن جنگ بین آنها نتنها توانستند بیش از پنج امپراطوری جهانی را اعم از فرانسه ، عثمانی ، اتریش ، ایران و  مصر و المان و تزار روسیه را ساقط نمایند بلکه با در دست داشتن یک ساختار امپریالیستی بین المللی در غالب جدید آن یعنی صهیونیزم مسیحی و یا میسیحیت مسیحی جنگ های بیشمار و انقلاب ها و کودتا های بسیاری رادر کارنامه خود ثبت نمایند.

منوپل علوم انسانی

دست اندازی به علوم بویژه علوم انسانی  و منوپل و انحصاری کردن آن یکی از روش های اداره جوامع گوناگون بشری و ملت ها توسط آنهاست، پنج کلید پایه در ساختار منوپلی آنها بشرح ذیل است:

1- علوم ارتباطات و رسانه و مطبوعات؛ نخستین جایی که تحت آماج و منوپل آنها قرار میگیرد شبکه رسانه ای آن کشور است.

2- تاریخ و فلسفه ؛  " مهندسی خواب کردن ملت ها " با منوپل کردن تاریخ کشورها برای آنها هویت های کاذب میسازند وملت ها را خواب میکنند؛ مورخین و فلاسفه نقش کلیدی را در مدیریت کنترل کشورها برای آنها بازی میکنند. بعنوان مثال تاریخ یک کشور را بگونه ای مهندسی مینمایند که نخبگان ملت هیچگاه از واقعیات دگرگونی ها ی جامعه در طول زمان مطلع نگردند و روش آنها تربیت اساتید با زوایای نگاه مختلف به تاریخ است ، یک تاریخ ساده یک کشور را به 10 روایت مینویسند و  به فعل و انفعالات درون اجتماعی یک کشور میپردازند و از پرداختن بعلل خارجی و عوامل داخلی ممانعت میکنند.

3- حقوق علوم قضائی ؛ با منوپل کردن سیستم قضایی کشورها ؛ نتنها کادرها و نفوذی هاو شبکه فراماسونی خود را از مصونیت برخوردار میکنند. بلکه نخبگان واقعی را از گردونه قدرت و نفوذ حذف مینمایند.

4- سینما و موسیقی ، یکی از ارکان این امپراطوری برای تسخیر جوامع است ، ذائقه و الگوهای خود را جایگزین باورهای جامعه هدف قرار میدهند، این هم در غالب همان مهندسی خواب کردن ملت هاست.

5- ایجاد شبکه تکنوکرات جهانی وابسته در پوشش فراماسونی مخفی و آشکار برای شناسایی و مهندسی کادرسازی مدیران میانی در سرتاسر جهان، و انتصاب و پشتیبانی از آنها با عناوین و القاب اشرافی به پادشاهان و یا نخست وزیران و مقامات دولتی و مدیران عالی بانکی و اطاق های بازرگانی و......

موتور سیر ناشدنی استیلای ثروت و قدرت این امپریالیسم بر جهان مراحل نهایی تکمیل استیلای خود را با حذف کامل مسیحیت از قدرت در غرب  بر میدارد و بحران جدی پیش روی آنها بیداری اسلامی است و جنگ های بیشمار دیگری را در جهان بویژه علیه مسلمانان طراحی نموده اند و یکی از اهداف بلند آنها از بین بردن خانه خدا کعبه مسسلمین جهان است ، لذا عظیم ترین جنگ نرمی که علیه بشریت آغاز شده است ، جنگ فرهنگی و بویژه تولید و انشعاب در فرقه های مذهبی برای تکمیل و مهیا نمودن  مقدمات فروپاشی مسلمین و در نهایت کعبه مسلمین و خانه امن خدا در پروژه های آتی است.

بحران مالی جهانی بخشی از پروژه تکمیل استیلای صهیونیزم مسیحی و مسیحیت صهیونیزم علیه بشریت بویژه غرب بود ، با این پروژه آنها جوامع غرب ، بویژه دول دست نشانده آنرا در راستای اهداف و برنامه ها و طرح های خود به گروگان گرفتند.

 

""دول غرب برای حل معزل بحران مالی و اداره جوامع خود جان پناهی بجز دست دراز کردن به همان آفرینندگان بحران مالی جهانی نیافتند و آنها نیز با ابزار منحصر به فرد " کنترل توسط پول " با ایجاد و نگهداری کشورهای غربی و آمریکایی در بحران اداره شده مالی ، اتحادی اجتناب ناپذیر را از کلیه کشورها ی غربی و امریکایی و دست نشانده در پروژه های مختلف از قبیل تغییرات در ناتو و تشکیل ناتوی نوین  برای ماموریت علیه جهان اسلام که در آینده مسئولیت جنگ های علیه مسلمین را بعهده خواهد داشت.""

دارای پروتکل های سخت خانوادگی هستند و از حلقه های ذیل تشکیل شده اند:

حلقه اول خانواده بارینگ

 

حلقه دوم خانواده های راستچایلد ، کزیک و...

 

حلقه سوم تکنوکرات های صاحب القاب فرماسونی یا اشرافی و عناوین سلطنتی

 

حلقه چهارم روحانیت و شبکه جهانی فراماسونی

 

حلقه پنجم دولتمردان و حاکمان کشورها

 

· اخبار بی بی سی به دقیق ترین شکلی بر طبق منطقه و کشورها  طبق بندی شده، یعنی بعضی از اخبار صرفا متعلق به بعضی مناطق یا کشورها هستند و شما از منطقه یا کشور دیگری مجاز به دسترسی به آن نیستید.حتی در کانادا زندگی کنید ممکن است دسترسی به اخباری که بی بی سی در انگلستان مطرح میکند نداشته باشید و با این پیغام به زبان انگلیسی روبرو شوید که "دسترسی به این مطالب در منطقه شما امکان پذیر نیست"   (ببینید ریزه کاری هنر عملیاتی را) و پاولین نویل جونز ، وزیر امور امنیت خارجی ، ریاست عالی بی بی سی و مدیرکل سیاسی وزارت امور خارجه و کشورهای مشترک المنافع

قبل از اینکه به پردازم به سر رابرت جان ساورز ملقب به KCMG ، توضیحاتی در خصوص MI6 و وظایف اصلی آن میدهم، حیات و  کلید کار این سازمان مخوف و ضد بشری در جمع آوری ریزترین اطلاعات در کلیه امور و شئون بویژه در خصوص افراد و فعالیت های آنها  در بانک های اطلاعاتی فوق مدرن این سازمان است ، و غالب کادر های عملیاتی آن متخصص در امور اجتماعی و مورخ و جامعه شناسند ، صدها جامعه شناس و مورخ به تجزیه و تحلیل سیستمی کشورها یا بهتر بگویم سوژه ها برای تصرف و کنترل آنها بر مبنای پردازش همین اطلاعات میپردازند. MI6 ضامن بقای امپراطوری ضد بشری صهیونیزم مسیحی و مسیحیت صهیونیزم است و یک بنگاه عظیم درآمد برای این انجمن های مخفی است.

اکنون میپردازیم به یکی از کلیدی ترین مدیران جهانی آنها ، و ریاست MI6 تضمین کننده بقاء امپراطوری بی اخلاق و ماکیاولیستی امپراطوری بریتانیای کبیر ؛ مطالبی که در سایت MI6 بعنوان ماموریت ها و وظایف این سازمان نگاشته شده دروغ و گمراه کننده و پوششی است. وظیفه MI6 در یک جمله حفظ بقای امپراطوری انگلستان به هرشکل و  هر وسیله ،این سازمان به هیچ اصول و خط قرمزی پایبند نیست . MI6"""صاحب فتواست ؛ فتوای قتل افراد و قتل عام - فتوای طراحی جنگ ها بین کشورها- فتوای گسترش وتوزیع مواد مخدر - فتوای توسعه صنعت سکس - فتوای توسعه سلاح و مهمات متعارف و غیر متعارف و آنچه که میتوان در زمره جنایت علیه بشریت نام برد.از تداوم و معانی القاب و عناوین سلطنتی میتوان پی برد که نگرش و جهان بینی آنها بر اساس بربریت کهن با ظاهری مدرن و بی نهایت ضدبشری است.

سر رابرت جان ساورز Kcmg (از القاب سلطنتی انگلستان فرمانده شوالیه ها رتبه اس تی میشل و اس تی جورج)( متولد شده در 26 جولای 1955) دیپلمات بریتانیایی و کارمند دولت. او در حال حاضر ریاست سرویس جاسوسی سری mi6 را بعهده دارد. او قبلا نماینده دائمی بریتانیا در سازمان ملل از آگوست 2007 تا نوامبر 2009 بود.

متولد وارویک Warwick ، ساورز در یک خانواده با 5 فرزند در شهر بطbath متولد شده است و دوران آموزشی خود را در مدرسه پسرانه شهر بط گذزانده است ( قبل از اینکه او این مدرسه را ترک کند ،نام مدرسه به بیچن کلیف تغییر پیدا کرد)، مکانی که از رکورد پرش 440 یاردیش در سوابق دوران مدرسه اش را حفظ نموده است.او در زمینه فیزیک و فلسفه در دانشگاه ناتینگهام تحصیلات خود را سپری کرده و مقاطعی نیز تحصیلات خود را در دانشگاههای اس تی آندرو ، ویت واتر استند و هاروارد گذرانده است. به علاقمندی های وی میتوان به تئاتر و گردش و پیاده روی و ورزش اشاره کرد بویژه تنیس و دوچرخه سواری. همسرش شلی یک معلم مدرسه است. آنها دارای سه فرزند بالغ میباشند.

مقام و مشاغل

در 16 جون سال 2009  آشکار شد که او بعنوان ریاست جدید سرویس جاسوسی سری  منصوب شده است، متعاقب سر جان اسکارلت. او  در نوامبر سال 2009 به این مقام جدیدش منصوب شد.

 

دختر بابا                                                 همسر و سه فرزند جان ساورز

ساورز قبلا در دفتر کشورهای مشترک المنافع و امور خارجی بعنوان مدیرکل سیاسی فعالیت میکرده است ، مقامی که از آگوست 2003 تاکنون حفظ نموده است. در این مقام اوبه وزیر  امور خارجه در خصوص موضوعات امنیتی و سیاسی در سراسر جهان مشاوره میداده است و بنمایندگی از وزیر امور خارجه  با شرکاء بین المللی شان در جی 8، اروپا و سازمان ملل مذاکره میکرده است. او  بویژه در سایتگذاری ها در خصوص ایران و عراق و افغانستان و بالکان دارای اختیارات ویژه بوده و با سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها در این زمینه سروکار دارد.

 

ساورز مسئولیت  تیم  انگلستان در مذاکراتEU3بر روی برنامه هسته ای ایران را بعهده داشته است، تا آنرا به بن بست برساند و تا تکمیل قعطنامه های سازمان ملل بر مبنای بند 7 منشور سازمان ملل و تحریم اقتصادی ایران، نسبت به دستیابی ارزان شبکه بانکی  و معادن و صنایع مادر و پروژه های نفتی و در کل شریان حیاتی اقتصاد ایران اقدام نمایند و در پی استیلای اقتصادی بر کشور، در نهایت آغاز فروپاشی ایران را همانند شوروی سابق رقم بزنند.

از ژانویه 1999 تا تابستان 2001 او بعنوان مشاور وزارت خارجه در دوران نخست وزیری تونی بلر فعالیت نموده است، سر کار داشتن با همه جنبه های سیاست های خارجی و دفاعی و همکاری بسیار نزدیک با شرکاء بین المللی و کشمکش ها و جنگ کزوو ، شامل دوران خدمتش میشود.همچنین پرونده  ایرلند شمالی و پیاده سازی توافقنامه " جمعه خوب" در سوابق ایشان است.او کنترل کننده و اداره کننده سیاستگذاری های تحریم های عراق تا به حصول به  " پروژه تغییر رژیم " در عراق بود.

از سال 1995 تا سال 1998 او در آمریکا اشتغال به کار داشت ، یک سال بعنوان  همکار بین المللی و استراحت مطالعاتی در دانشگاه هاروارد سپری  و متعاقب آن فعالیتش را در سفارت بریتانیا در واشنگتن آغاز نمود؛ در زمانیکه او ریاست تیم سیاستگذاری های دفاعی و خارجی را بر عهده داشت ،  بلافاصله بعنوان  مدیریت دفتر محرمانه وزیر خارجه داگلای هارد آغاز به فعالیت نمود، مقامی که او برای دو سال و نیم بر عهده داشت. دوران مدیریت وی دوران چیره شدن و تسلط پیدا نمودن در جنگ بوسنیا، بحران های خاورمیانه و منازعات در بریتانیا بر روی اتحادیه اروپا.

 

در مشاغل قبلی، ساورز در یمن و سوریه مشغول بخدمت بوده است.  در اثنای ماموریت های خارجی  ، فعالیت وی در لندن بطور اساسی بر روی  تجارت اتحادیه اروپا تمرکز داشته است.

به مشاغل اولیه او در اوایل زندگی جان ساورز در سفارت بریتانیا در یمن و سوریه بر طبق گذارشات MI6 میبایستی اشاره کرد ، وی از سال 1989 تا 1991 در دوران انتقال سیستم آپارتاید در آفریقای جنوبی کنترل اوضاع را بدست داشت. در ما بین دوران خدمت خارجی و مقاطع مختلف در لندن اشتغال بکار داشت و بطور اساسی بر روی تجارت با اتحادیه اروپا  فعالیت میکرد.

جدول زمانی مسئولیت ها در دفتر خارجی و کشورهای مشترک المنافع

جدول زمانی مسئولیت ها در دفتر خارجی و کشورهای مشترک المنافع

از سال 2009 تا کنون بعنوان رئیس سرویس ام آی 6

از سال 2007 تا 2009 بعنوان نماینده دائم بریتانیا در سازمان ملل

از سال 2003 تا 2007 بعنوان مدیرکل امور سیاسی کشورهای مشترک المنافع FCO

از2003 بمدت تغریبا یک سال بعنوان نماینده ویژه در بغداد

از سال 2001 تا 2003 بعنوان سفیر در قاهره

از سال 1999 تا 2001 بعنوان مشاور خارجی نخست وزیر

1996 تا 1999 دیپلمات و مستشار سیاستگذاری های خلرجی و دفاعی در واشنگتن

از 1995 تا 1996 هاروارد ،استراحت تحصیلی

از 1993 تا 1995 مدیرکل (دبیر) دفتر سیاسی وزیر امور خارجه و  کشورهای مشترک المنافع FCO

از 1991 تا 1992 ریاست واحد برنامه ریزی رئیس اتحادیه اروپا FCO

از 1991 تا 1998 دبیر اول سفارت در پرتوریا و کیپ تاون بعنوان

از 1986 تا 1987 مدیرکل (دبیر ویژه) وزیر امور خارجه

از 1984 تا 1986 مدیرکل میز بخش اروپا و کشورهای مشترک المنافع

از 1982 تا 1984 مدیر کل(مامور) سیاسی در دمشق

از 1977 تا 1982 دفتر کشورهای مشترک المنافع و امور خارجی

ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد