آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال
آخرالزّمان

آخرالزّمان

آخرالزمان - علائم آخرالزمان و ظهور قائم - مهدویت- مبارزه با صهیونیسم جهانی - شناخت شیطان ودجال

با حافظ در اشتیاق ظهور ...

شعر پارسى اقیانوس بیکرانه‏‌اى است و در این گستره عظیم و پهناور کیست که با نام (خواجه شمس‏‌الدین محمد شیرازى‏) متخلص به (حافظ) بیگانه باشد که نداى ملکوتى (لسان الغیب) قرنهاست در زیر این گنبد نیلى طنین انداز است و یار رندان و صاحبدلان .آتشى که این رند پشمینه‏ پوش در سده هشتم هجرى برافروخت گویى خاکستر نمى ‏شناسد . گذشت زمان هیچ‏گاه نتوانست از روشنایى و حرارت آن بکاهد و غبار فراموشى بر چهره آن بنشاند.


لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید

  
آتشى که این رند پشمینه‏ پوش در سده هشتم هجرى برافروخت گویى خاکستر نمى ‏شناسد . گذشت زمان هیچ‏گاه نتوانست از روشنایى و حرارت آن بکاهد و غبار فراموشى بر چهره آن بنشاند. مقام و منزلت غزل حافظ تا بدان پایه است که در طول اعصار و قرون هماره بر استادى و چیره‏ دستى او در سخن سرایى آفرین گفته‏اند و شعر دلنشین او را بر تارک ادبیات این مرز و بوم ، بحق جاى داده‏اند.

بررسى کلام آسمانى حافظ سابقه ‏اى بس کهن و دیرینه دارد و چه بسیار کسان کوشیده‏ اند تا با نگرشى ژرف از رموز سحرانگیز کلام او آگاهى یابند و راز ماندگارى این افسون شرقى را دریابند.

جستجو در آثار و احوال حافظ و برشمردن ویژگیهاى لفظى و معنوى اثر جاودان او موجب شده است که هر از چندى ، درى از این خزانه غیب گشوده شود و چشم خلایق به جلوه دیگرى از این معدن بلاغت و حکمت روشن گردد.

ناگفته نماند که در بسیارى از تحلیلها و بررسی هاى به انجام رسیده در این قلمرو بیشتر ویژگی‌هاى سبکى و ادبى شعر خواجه مورد توجه بوده و در حیطه مرام و مشرب و جهان بینى حافظ کار کمترى صورت پذیرفته است و دریغا که در برخى از مطالعاتى که در این زمینه انجام شده ، به سبب خامى و سطحى نگرى مغرضانه و یا ناآگاهانه چهره تحریف شده‏اى از حافظ قرآن با چهارده روایت ارایه شده است ، که البته مورد اعتناى هیچ پژوهشگر فرهیخته‌‏اى قرار ندارد. لذا آنچه زمانه ما به دنبال اوست رهیافتى نو به عمق این وسعت نامتناهى است و (حافظ در اشتیاق ظهور) عنوان کتاب تازه‏اى است از (عبدالعظیم صاعدى‏) شاعر و پژوهشگر آشناى روزگار ما که مى‏کوشد از دریچه دیگرى بر این حقیقت والا نظر افکند.

از صاعدى ، علاوه بر این اثر، تاکنون کتابهایى مانند: (آنجا که خدا را مى‏توان یافت)، (غنچه‏‌هاى سرخ سجود)، (چرا با من نمى‏‌خوانى‏)، (سلام بر بعثت‏)، (فقط عشق مى ‏تواند)، (کلید هفت آسمان‏)، (حافظ خلوت نشین‏)، (نام دیگر زمین‏)، (با حافظ تا کهکشان عرفان و اخلاق) و مقدمه‌‏هایى بر (تماشاگه راز) و (دیوان پروین‏‌اعتصامى‏) نیز چاپ و منتشر شده است.

و اما نگاه صاعدى در این کتاب بر مذهب و عرفان متکى است و موضوع اصلى و اساسى بحث او ، اصل (مهدویت‏) در اشعار خواجه است که در مقایسه با بحثهاى رایج درباره حافظ ، سخنى تازه و جذاب است که اگر از این روزن به شعر حافظ بنگریم جهانى دیگر را شاهد خواهیم بود فراتر از آنچه مى‏پنداشتیم.

در کارنامه قلمى صاعدى سابقه آشنایى او با حافظ باز مى‏گردد به مقدمه‏اى که بر کتاب ارجمند (تماشاگه راز)،(1)

همچنین کتاب (با حافظ تا کهکشان عرفان و اخلاق‏)(2)

که در همین کتاب وى در مبحث (حدیث و روایت در شعر حافظ شیراز) بحث (مهدویت در اشعار خواجه) را مطرح نموده است که البته بسیار فشرده به این مطلب پرداخته و بى‏گمان همین بحث انگیزه وى در تالیف کتاب جدید اوست‏به اعتراف صاعدى در تالیف این کتاب ، وى از کتاب (خورشید مغرب‏)(3)

بهره فراوان برده است ، که البته این موضوع مربوط به بخشهاى نخست کتاب است که پیرامون وجود مقدس حضرت امام عصر علیه السلام تدوین شده است.

کتاب بى‏‌هیچ دیباچه‏‌اى وارد اصل مطلب مى‌‏شود و با طرح مساله فلسفه اعتقاد به موعود و خاستگاه‌هاى چنین نگرشى، ادوار مختلف تاریخ بشرى را مورد کاوش و بررسى قرار مى‌‏دهد.

اعتقاد به دوره آخرالزمان (فتوریسم) عقیده‏اى است که در کیشهاى آسمانى یهود (جوداییسم) ، زردشتى (زوراستریانیسم) و مسیحیت‌‏به مثابه یک اصل مسلم پذیرفته شده است و درباره آن در مباحث تئولوژیک مذاهب آسمانى ، رشته تئولوژى بیبلیکال کاملا شرح و بسط داده شده است. علاوه بر این در آثار مصر قدیم و در کتابهاى هندوها و بوداییان نیز نوید ظهور منجى درج شده است. کتاب اوستا، کتاب زند، کتاب جاماسب نامه ، کتاب داتستان دینیک و کتاب زردشت نامه آثارى هستند که در آن بشارت ظهور (سوشیانت مزدیسنا) را مى‏بینیم ، همانگونه که در آیین هندوان در کتب (مهاباراتا) و (پورانا) و یا در کتب مقدس یهودیان مانند کتابهاى دانیال پیامبر ، کتاب حجى (حکا) پیامبر ، کتاب اشعیاى پیامبر و (زبور) حضرت داود علیه السلام و یا در کتب مقدس مسیحیان همچون (انجیل متى‏)، (انجیل لوقا)، (انجیل مرقس)، (انجیل برنابا) و (مکاشفات یوحنا) مژده ظهور مصلح عالم بشریت ذکر شده است. پس بدین ترتیب شکى باقى نمى‏‌ماند که سوشیانت مزدیسنا، به منزله کریشناى برهمنان، بوداى پنجم بوداییان ، مسیح یهودیان ، قار قلیط عیسویان و همانا مهدى صاحب الزمان علیه السلام مسلمانان است.

ریشه‌‏هاى قرآنى مهدویت، ولادت‏‌مهدى ، نامهاى آن حضرت ، القاب آسمانى ، مهدى در بیان رسول خدا ، صحابه و ائمه معصوم ،مهدویت در نوشتار شیعه ، مهدى در کتب اهل سنت ، مهدویت در قلمرو فلسفه و عرفان ، مهدویت در فلسفه الهى ، مهدویت در فلسفه سیاسى ، مهدویت در فلسفه اشراقى ، مهدویت در فلسفه اخوان الصفا، مهدویت در علم کلام و اعتقادات ، مهدویت در مکاشفات و عرفان از بخشهاى نخستین این کتاب است که به طور فشرده اطلاعاتى پیرامون جنبه‏‌هاى مختلف حیات مقدس حضرت ولى عصر علیه السلام ارایه مى‏دهد. ارزش این اطلاعات از آنجاست که هر چقدر آگاهی‌هاى ما از مسایل مربوط به آن حضرت بیشتر باشد، هنگام خواندن اشعار لسان‏‌الغیب بیشتر متوجه ظرافت‌هاى کلام خواجه خواهیم شد و بسهولت درخواهیم یافت که منظور خواجه از به کار گرفتن واژه‌ها یا عبارتها چیست، زیرا شعر حافظ تکیه بر پشتوانه غنى فرهنگ اسلامى دارد و حافظ خود بر این نکته فخر مى‏برد:

حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد لطایف حکمى با نکات قرآنى

قبل از حافظ نیز بسیارى از عرفاى بزرگ و شاعران نام‏آور در آثار خویش از آخرین سفیر آسمانى سخن گفته‏‌اند که از آن میان مى‏‌توان از (شیخ ‏اکبر محى‏‌الدین عربى)، (صدرالدین قونوى)، (مولاناجلال‏‌الدین محمد مولوى)، (شاه نعمت‌‏الله ولى)، (شیخ حسن عراقى‏)، (شیخ فریدالدین عطار)، (شیخ محمود شبسترى)، (شیخ احمدجام نامقى (ژنده پیل)) و (مهدى سرایی‌هاى خواجه حافظ) عنوان یکى دیگر از بخشهاى این کتاب است که به عبارت دیگر از این نقطه بحث اصلى کتاب آغاز مى‌‏شود.

در میان تقریبا 9000 بیتى که از شمس‌‏الدین محمد خواجه حافظ شیرازى به یادگار مانده ابیات کثیرى را مى‏‌توان با استدلال پیرامون موضوع مهدویت‏‌برشمرد که با توجه به اینکه حافظ شاعرى غزلسرا و نه قصیده گوست، کثرت مدح وى از قائم آل محمد علیه السلام را تنها مى‏‌توان بر عشق و علاقه شاعرى شیعى حمل کرد و بدین ترتیب است که ادبیات فارسى را نیز مى‏‌توان در شمار مقدس‌ترین جلوه ادبیات بشرى به نظاره نشست . (جلوه حدیث و روایت در شعر حافظ) بحث قابل تامل دیگرى است که در آن با مصادیق آشکار بهره‏‌مندى حافظ از احادیث و روایات برشمرده شده است.

(اثبات تشیع حافظ) در این کتاب با ذکرى از مقدمه محمد گلندام یار گرمابه و گلستان خواجه همراه است، سپس نمونه‏‌هایى از شعر حافظ در قالبهاى غزل، قصیده و رباعى در تصدیق این برهان به شهادت گرفته شده است:

مردى ز کننده در خیبر پرس اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس گر طالب فیض حق به صدقى حافظ سرچشمه آن ز ساقى کوثر پرس

(ص 88)

حافظ اگر قدم‏زنى درره خاندان به صدق بدرقه رهت‏شود همت‏شحنه نجف

(ص 88)

آن را که دوستى على نیست کافراست گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش امروز زنده‏ام به ولاى تو یا على فردا به روح پاک امامان گواه باش قبر امام هشتم ، سلطان دین رضا از جان ببوس وبردرآن‏بارگاه باش ...

(صص 88 -89)

به حق دین محمد، به خون پاک حسین به حق مردم نیک از مهاجر و انصار که نیست دین هدى را به قول پاک رسول امام غیر على بعد احمدمختار بعداوحسن‏است وحسین‏وعترت او مجوى جهل بر این کار مؤمن دیندار به دشمنان منشین حافظا تولا کن نجات خویش طلب کن به جان ز هشت و چهار

(ص 90)

در ادامه این بحث نگارنده عناد و تعارض و خصومت‏بین (عماد فقیه کرمانى‏)- شاعر معاصر حافظ را که اهل تسنن بوده - با حافظ نتیجه ناهمسویى فکرى این دو مى‏داند، چنانکه مراد حافظ را از این نکته که: (دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو) اعلان تشیع و همسویى عقیدتى حافظ با خواجوى کرمانى شاعر شیعى مذهب آزاده مى‏داند که مدایح و مراثى بسیار درباره معصومین بالاخص قائم آل محمد علیه السلام در دیوانش فراگرد آورده است.

بدین ترتیب این بحث مدخلى است‏براى ورود به سخن اصلى کتاب که همانا (مهدویت در اشعار خواجه) است. در این فصل از کتاب مؤلف با ذکر ابیات فراوان و مقایسه آن با آیات کلام الله مجید، روایات ، احادیث و ادعیه بتفصیل پیرامون این مهم سخن گفته که در این مقال نمونه‏اى چند از ابیات خواجه را مرور مى‏کنیم:

ز رقیب دیوسیرت‏به‏خداى خود پناهم مگرآن (شهاب ثاقب)مددى‏دهدخدا را

(ص‏93)

کجاست صوفى دجال فعل ملحدشکل بگو بسوز که مهدى دین پناه رسید.

(ص‏97)

در پایان کتاب یکصد و هفده غزل برگزیده از خواجه که در هر یک از آن اعتقاد به منجى عالم بشریت موج مى‏زند درج شده است.

در مجموع مقالات به طور منظم و هماهنگ تنظیم شده است که ذهن خواننده را براى دریافت و درک مطالب باحث‏بعدى آماده مى‏سازد ، در نگاه اول شاید برخى مطالب حاشیه‏اى و یا حتى خارج از موضوع به نظر آید که این نگرش چیزى جز یک پیش داورى غیرمنصفانه نیست.

اما باید گفت که علاوه بر فهرست اعلام ، جاى خالى فهرست مقالات و فصول کتاب نیز احساس مى‏شود که درج آنها ضرورى است. گویا شتابزدگى محقق ارجمند موجب این مساله بوده که امید است در چاپهاى بعدى این کتاب اصلاح گردد.




کامران شرفشاهى



پی نوشت:

(1) مطهرى،مرتضى، تماشاگه راز،با مقدمه عبدالعظیم صاعدى ، قم ، صدرا ، چاپ اول‏1359

(2) صاعدى ، عبدالعظیم ، با حافظ تا کهکشان عرفان و اخلاق ، شیراز ، نوید، چاپ سوم ، بهار1369; گفتنى است که پیرامون این کتاب مقاله‏اى در صفحه بررسى کتاب (کیهان فرهنگى) س 11، ش 111، تیرماه‏1373 صص‏56 - 54 به چاپ رسیده است.

(3) حکیمى ، محمدرضا ، خورشید مغرب ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، چاپ اول 1360

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد